سفارش تبلیغ
صبا ویژن







صیانت از قرآن...»
89/6/29 1:58 ع

 

روز جمعه، همون طور که پیش‌بینی می‌شد، جمعیت زیادی برای شرکت در راهپیمائی اعتراض به هتک حرمت قرآن مجید، به نماز جمعه هفته گذشته تهران آمده بودند.

من و همسرم هم بر اساس وظیفه‌ای که بر دوش خود احساس می‌کردیم، صبح جمعه شال و کلاه کردیم و راه افتادیم بریم نماز جمعه! هنوز چند قدمی از درب خانه‌ی خودمون فاصله نگرفته بودیم که صحنه‌ی عجیبی دیدم!

یه پسر و دختر در کنار هم توی خیابون ما در حال راه رفتن بودند. خانم با چنان وضع افتضاح پوششی به خیابون تشریف آورده بودند که نه فقط من، که فکر کنم خانمم هم حیا کرد از این که نگاهش کنه! یعنی اینقدر افتضاح که نمی‌تونم توصیفش کنم!

از همون‌جا درگیری ذهنی من شروع شد! این چه وضعیه؟! خدائیش بحث از آزادی و حجاب و چادر و اینها گذشته! اگر شما ببینید یه آقا با بیجامه راه‌راه اومده توی اداره چه حسی پیدا می‌کنید؟! دیگه بحث حجاب نیست که! بحث شئونات اجتماعیه!

لباسش طوری افتضاح بود که دلم می‌خواست فقط برم بگم: خانم! اینجا کنار ساحل دبی نیست! اینجا خیابون وسط شهر یک کشور مسلمان‌نشینه!

خلاصه... رفتم راهپیمائی و برگشتم! اما همش توی دلم بود که چرا حرفی نزدم و اقدامی نکردم و تذکری ندادم! دیدم خدائیش نمی‌شد! برای حرف زدن با اون خانم، نمی‌تونستم حتی بهش نگاه کنم! یاد حضرت علی‌(ع) و لخت شدن عمرو عاص افتادم!

به این فکر کردم که چرا همسرم چیزی نگفت؟! راستی... آیا زنان جامعه ما نباید بترسند که وضع بد پوشش سایر زنان جامعه به کانون خانواده‌ی آنان صدمه بزند؟! آیا زنان جامعه ما نباید اقدامی کنند؟! منظورم همسر خودم نیست فقط! همه زنان جامعه ما باید حساس باشند.

چطور وقتی لایحه‌ای راجع به صیغه که حلال خدا است مطرح می‌شه همه زنها حساس می‌شن؟! چطور اگر مردی به زنش خیانت بکنه همه مقصّر قلمدادش می‌کنن؟!

البته مقصّر هم هست! اینها رو نمی‌گم که مردان رو تبرئه کنم! اما خدائیش غیرت زنهای ما هم کم شده!

یه مادر شهید می‌شناسم که فقط یک فرزند داشت و اون یکی رو هم فدای اسلام کرد! از یه چیزش خیلی خوشم میاد! جائی اگر بی‌حجابی بی‌بند و بار ببینه، میره و رک و پوست کنده حرف می‌زنه!

آی خانمهای مذهبی! غیرتتون چی شد؟! چرا برای نجات و حفظ پسران‌تون، همسران‌تون، و خودتون کاری نمی‌کنید؟!

به این فکر کردم که قرآن چقدر مهجور است! به خاطر جلدش و کاغذش به خیابان رفتم! اما ای کاش به راهپیمائی نرفته بودم اما به وظیفه‌ی قرآنی‌م که امر به معروف و نهی از منکر و توصیه به حفظ حیات اجتماع (حیاء) است عمل کرده بودم!

مطمئنا خیلی از کسانی که مخالف این پست هستند، سوالاتی خواهند داشت! برای این که تکرار مکرّرات نکنم فقط لینک مطالب قبلی مرتبط با موضوع رو براتون می‌گذارم. اگر ندیدید حتما ببینید...

برخورد نزدیک از نوع سوم

قهوه تلخ با طعم سیگار

دفاع شیرزنانه از حقوق زنانه

 



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی