دیروز جلوی مسجد دانشگاه از شبکه یک با من مصاحبه کردن. حالا بماند که کی پخش میشه و اصلا ارزش دیدن داره یا نه! اما برای من که همیشه از مصاحبه فراری بودم، این بار این مصاحبه ارزش ویژهای داشت!
گفتند راجع به ارتباط امام صادق (ع) و دانشگاه امام صادق (ع) حرف بزن. من هم دو سه دقیقهای به این موضوع پرداختم که هدف آموزش امام صادق به شاگردانش، پرورش کسانی بود که با تسلط به دانش و اندیشهی اهل بیت و با تمسّک به قرآن کریم، معارف اهل بیت را از اصولی که توسط اهلبیت بیان شده است تفریع کنند... در این بین البته به احادیث و روایات متعددی ارجاع دادم.
مصاحبهکننده که کنجکاو شده بود و به نظر میرسید دوست داره بیشتر راجع به نظر من در مورد تولید علم بدونه از من خواست راجع به وضع تولید علم و نهضت نرمافزاری در ایران هم کمی حرف بزنم. اما وقتی با این واقعیت روبرو شد که هنوز بعضیها فکر میکنند نهضت نرمافزاری و یا عبارات مشابهی مثل جنگ نرم، به معنای به کار بردن نرمافزار و رایانه در علم(!) یا در جنگه(!) کمی مبهوت شد!
بیشتر که توضیح دادم دانست که اصلا هنوز گام موثری در حوزهی تولید نرمافزارهای نحوهی ادارهی جامعه بر اساس اسلام برداشته نشده و هنوز در کشور ما الگوی غربی علوم انسانی است که جامعه را اداره میکند. اما سری تکان داد و فقط گفت: امیدوارم اجازه بدهند حرفهایت پخش شود! اما بعید میدانم!
امشب یاد این شعر زیبای فاضل نظری افتادم... ارتباطش با خودتان!
بیلشکریم، حوصلهی شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصلهی شرح قصه نیست
با پرچم سپید به پیکار میرویم
ما کمتریم، حوصلهی شرح قصه نیست
فریاد میزنند ببینید و بشنوید!
کور و کریم، حوصلهی شرح قصه نیست
تکرار نقش کهنهی خود در لباس نو
بازیگریم، حوصلهی شرح قصه نیست
آئینهها به دیدن هم خو گرفتهاند
یکدیگریم، حوصلهی شرح قصه نیست
همچون انار خون دل از خویش میخوریم
غمپروریم، حوصلهی شرح قصه نیست
آیا به راز گوشهی چشم سیاه دوست
پی میبریم؟! حوصلهی شرح قصه نیست
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]