آلودگی این روزهای هوای تهران، با همهی حرف و حدیثهاش، به نظر میرسه داره به پایان میرسه. ابرهای نسبتا خوبی هوای تهران رو گرفتن و در برخی نقاط تهران نمنمک بارون اومده.
اما بد نیست به جای گذشتن از این روزهای سخت و تلخ، و فراموش کردن اون در گذر زمان، از وضعیتی که پیش اومده بود درسهائی بگیریم...
به حاشیهها نروید! منظورم اصلا تلاش سایت برخی حضرات سبز به ارتباط دادن این قضیه به بنزین تولید شده از میعانات گازی در صنایع پتروشیمی، و بدین وسیله، تضعیف نمودن دولت در مذاکرات پیش رویش و ریختن آب به آسیاب دشمن نیست! سخنم ربطی به زوج و فرد شدن تردد خودروها در شهر، و
یا کاهش تولید خودروهای آلاینده و امثالهم هم ندارد
!
این روزهای نفسگیر، وقتی به عملیات آب پاشی هواپیماها و یا کاهش آلودگی به واسطه ایجاد محدودیتهای ترافیکی امیدی نداشتیم، فقط و فقط دست به دامان خدا شدیم. دست به دامان خدائی که باران را رحمت خود خوانده و بدین وسیله به ما فهمانده است رحمتش نیز از همان مکانیزمی تبعیت میکند که بارانش! میبارد و میشوید و میروبد و حیات مجدد میدهد و هر کاسهبهدستی را نصیبی میدهد و هر ریشهداری را سیراب میسازد...
امروز صبح به یاد این آیات سورهی عنکبوت افتادم که بشر را اینگونه توصیف میکند:
فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یشْرِکُونَ (65)
هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص میخوانند؛ اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک میشوند!
یاد صحبتهای چند وقت پیش یکی از ائمهی جمعهی تهران افتادم که از گسترش گناه در تهران و احتمال نزول عذاب الهی سخن گفته بود. از این که بیبندوباری فراوان شده و متاسفانه مردم نیز به این وضع عادت کرده و نسبت به هیچ رفتاری معترض نمیشوند.
عدهای از دوستانی که میشناختم، و اکثرشان خیلی هم دربند نبودند، به تمسخر گرفتند این سخن را! شما هم لابد توی وبلاگها و فیسبوک و امثالهم زیاد دیدهاید کسانی رو که اینگونه مطالب رو به تمسخر میگیرند!
دوستی میگفت: این چه حرف مزخرفی است این آقا گفته؟! زلزله چه ربطی به مسائل اخلاقی داره؟! این همه نظریه علمی برای تشخیص علل زلزله هست! ین آقا از علم روز هیچ نمیفهمه! همین حرفها رو میزنن که مردم از روحانیت گریزون میشن دیگه...
حالا من یه سوال میپرسم! آهای اونهائی که از خدا طلب بارون کردین! بارون چه ربطی به خدا داره؟! چه ربطی به کردار شما و ما داره؟! چه ربطی داره که برای نزول باران دعا کنیم؟!
بله! ما هم مثل همین قومی هستیم که خداوند اون آیات رو راجع بهشون گفته! وقتی گرفتار دود و دم تهرانیم، خدا را میخوانیم برای بارانش! اما تا بارون از آسمون سرازیر شد و دود و دم فروکش کرد، فراموش خواهیم کرد که اعمال ما در جهان اطراف ما موثر است!
بگذریم...! این روز و شبهای غریبی، وقتی از کنار دستههای عزای حسینی عبور میکنم و مدلهای فشن مردونه و آرایشهای تریپ مشکی زنونه رو خواسته یا ناخواسته میبینم، بیش از هر کسی دلم برای امام حسینی میسوزه که بین عزادارانش هم غریبه!
پس ما بالاخره کی میخوایم آدم بشیم؟!
پ.ن.:
ببخشید که خیلی پراکنده بود این مطلب! قصهی احوال پراکندهی این روزهای ماست که هیچچیمون به هیچچیمون هیچ ربطی نداره!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]