در چند سالهی اخیر و دورانی که در آن به سر میبریم، علی الخصوص پس از دولت اصلاحات و احساس ناکامی افرادی که میخواستند در زیر لوای اصلاحات تیشه بر ریشهی اسلام سیاسی بزنند و یک اسلام خنثی را جای آن به روی کار بیاورند، بسیار شاهد هجمه به ریشهها و مبانی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم. علی الخصوص یکی از راه های بسیار موثر در بدبین نمودن مردم به ماهیت جمهوری اسلامی، بیان ضعفهای موجود در وضع حاضر و مقایسهی آن با تعالیم ناب اسلامی است.
اشتباه نکنید! قصد این نوشته تبرئهی نظام از ضعفهائی که بر آنها نقد وارد شده است نیست! واقعیت و حقیقت این است که وضع موجود جمهوری اسلامی، فاصلهای بیش از حد تصور با حکومت اسلامی دارد. اما درک این فاصله نیاز به اندکی تامل دارد!
اولین نکته آن است که باید بدانیم تشکیل حکومت اسلامی، با تشکیل سایر انواع حکومت یک تفاوت اصولی دارد. سایر انواع حکومت به راحتی با از میان رفتن نوع حکومت مسبوق بر خود به وجود آمده و متولد میشوند. به علاوه اینکه حکومت در سایر انواعش تنها از سوی طبقهی حاکم شکل میگیرد و سایر اقشار نقشی در تحقق آن ندارند. اما حکومت اسلامی تولدش نیازمند فرایندی بلند مدت است که از میان رفتن حکومت مسبوق بر آن، تنها گام آغازین آن است. همچنین حکومت اسلامی نیازمند تغییر تمام گزارههای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی در تمامی اقشار جامعه است. لذا میبینیم که در تاریخ شیعه، حتی بزرگمردی مانند امیرالمومنین نیز موفق به برپائی کامل حکومت اسلامیشان نشدند.
نکته دوم این است که ما به هیچ وجه مدعی رسیدن به حکومت اسلامی و تحقق آن در حال حاضر نیستیم. بلکه تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر این بوده و هست که آنچه در آن قرار داریم جمهوری اسلامی است که با حکومت اسلامی فاصله دارد و تمام تلاش ما این است که این فاصله را کم کنیم! به همین دلیل است که امام خمینی (ره) بارها مخالفت خویش را با قراردادن نام حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی اعلام نموده بودند.
نکته سوم این است که برخی از گروههای داخلی که پس از جنگ و یا حتی در زمان جنگ از قِبَلِ فاصلهی وضع موجود با حالت اسلامیترِ حاکمیت، فربه شده بودند، پس از جنگ کوشیدند انقلاب را در وضع موجودش متوقف کنند. پسرفتهای مکرر ما نسبت به بندهای قانون اساسیمان نشان دهندهی امیال همین عدهی قلیل است.
اما امروزه که نسل سوم انقلاب اندک اندک در بدنهی حاکمیت رسوخ میکند، توقعها از حرکت به سوی اسلامیت حقیقی بسیار بالا رفته و همین امر منجر به ظهور حرکتهای جدیدی در مسیر انقلاب اسلامی شده است. لیکن افرادی که منافع خود را همواره از تحقق چنین حرکتی در خطر میبینند همواره میکوشند مردم را از مسیر اصلی انقلاب اسلامی ناامید نموده و به وضع پیشینشان یا به سمت حکومتی لائیک رهنمون شوند.
بیتردید مهمترین گام در فرآیند حرکت از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی که ما نامش را انقلاب اسلامی میگذاریم، تولید علمی است که رویهی ادارهی جامعه بر اساس اسلام را تبیین کند، و همین مساله نشان میدهد چه کسی پرچمدار اصلی و حقیقی انقلاب اسلامی در مسیر حرکتش به سوی تحقق حکومت اسلامی است! کسی که نسل جوان را به کوشش هرچه بیشتر در نهضت نرمافزاری فراخوانده است و در این راه همواره پیش قدم بوده است.
در این روزهای پایان پائیز، مرور شعر زیبای محمد مهدی سیار که دقیقا بر وضع فعلی گفتمان انقلاب اسلامی منطبق است خالی از لطف نیست:
خبر رسید که پاییز رو به پایان است
چه دلخوشید؟ که این اول زمستان است!
تو ای خزان زده جنگل، مخوان سرود سرور
صبور باش که فصل درخت سوزان است
نبود و نیست مرا همدمی که این جنگل
نه جنگل است، که انبوه تک درختان است
چه گریهها که نکردند ابرها تا صبح
به پشت گرمی این غم که ماه پنهان است!
هوای هیچ دلی پرس و جوی دریا نیست
مدار پرسه این جویها خیابان است
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]