بسم الله الرحمن الرحیم
مادر این واژه زیبا و بی همتا که هر وقت نامش به زبانم جاری می شود دلم می لرزد نه از ترس بلکه از درد . دردی که از نگاهم به چهره زیبایش در دلم می افتد و هر روز شکستگی را بیشتر در آن صورت مهتابی می بینم . مادر تنها کسی که غم خانواده را بر دوش می کشد ، مونسی که مهرش را از جان و دل بر دلم می نهد ، عشقش بی منت و صفایش بی نهایت . اشکش آتشین و جانسوز ، تبسمش دل افروز . کلامش چون ضرب المثل ، بیانش شیرین تر از عسل ، یک لحظه نگاهش می ارزد به تمام زیبائی های دنیا و ثوابش نکوتر از هزاران مستحبات و دعا . مادرم هستی من بهانه شادی و سرمستی من ، از کدام خصلت و فطرت پاک و زیبایت گویم ، وز کدام درد پنهانت ، دل رنجورت ، صدای مغبوضت ، اشک مشهورت گویم . دیده ام گریان از هر رنجش خاطرت ، دلم خونین از هر لحظه زخمی بر دل صابرت . کاش می توانستم باز هم بگویم اما زبان قاصرم ، دل جاهلم نمی گذارد . مرا ببخش ای عزیز ترین عزیزم که نتوانستم به حد ارزنی خوبیهایت را جبران کنم که هیچ و همیشه آزردمت بی آنکه به رویم آوری و مرا شرمنده رفتارم کنی وای بر من وای بر من ...
این مطلب بالا مقدمه ای کردم برای اینکه مظلومیت مادران را در خانواده از نگاه جوان بی لیاقتی چون من بشنوید . بنده حقیر نه سواد درست و حسابی دارم و نه عقل سلیم اما نوشته هایم برخاسته از افکارم می باشد و دل سیاهم .
متاسفانه در این زمانه مادران ما با همه زحماتی که می کشند و فداکاری ها و تحمل سختی های بسیار که بر هیچ کس پوشیده نیست ، بیشتر مورد بی مهری قرار گرفته اند . تا اتفاقی در خانواده می افتد و یا فرزندی نا اهلی می کند انگشت ها به سوی مادر نشانه می رود . اما نقش پدر را در این مواقع کمرنگ می دانند و هیچ نمی دانند که اگر مادر در خانواده از سوی پدر حمایت معنوی و روحی نشود دیگر مهر مادری و نصایح مادرانه ، اثری در تربیت فرزندان نخواهد داشت . هنگامی که پدر در برابر خواسته های فرزندان کوتاه می آید و حرف مادر را بر زمین می نهد آن وقت از فرزندان چه توقعی می توان داشت . زمانی که پدر توجهی به نگرانی های مادر از آینده فرزندان ندارد و خود نیز کوتاهی می کند و با محبت بی حد و اندازه خود به فرزندانش آنان را لوس و خودخواه به بار آورده است ، دیگر چه انتظاری از فرزندان می توان داشت . آیا مادری که توسط پدر در چشمان فرزندانش کوچک شمرده می شود باز هم می تواند نقش مادری خود را به خوبی ایفا کند ؟ آیا مادری که بهترین سالهای عمر خود را صرف همسر و فرزندش نموده و متحمل چه زحمات جبران ناپذیری شده باز هم مستحق بی مهری و بی توجهی از سوی اطرافیان می باشد ؟
ما جوانان نیز کوتاهی کردیم و همه فکر ذهنمان یا درس است یا تفریح و فکر کرده ایم مادر نوکری است برای مهیا کردن احتیاجاتمان در خانه و بعد از رسیدن به حد تکامل و با ازدواج دیگر سال به سال هم ممکن است با کوتاهی خود او را نبینیم و اگر هم سن و سالی از او گذشت مانند بعضی از نامردمان خانه سالمندان را بهترین جا برایش می دانیم . وای که چقدر زشت است فرزندی به خاطر درگیری بیهوده کاری و مشغله ،مادر یا پدر خود را مانند مزاحمی در زندگی خود ببینند و اورا دست و پاگیر تلقی کنند . پسر هیچ وقت خانه نیست و مدام بدنبال دل مشغولیاتش و گشت گذارش . دختر بهانه درس و برس و کنکور ، و تا به خودشان می آیند وقت رفتن و حس استقلال طلبی است . پس کی می خواهیم اندکی از محبت مادر را جواب دهیم . آری تنها یک روز آن هم روز مادر که دیگر لوس و تکراری شده و آن روز هم هزار بهانه برای سر نزدن و تبریک نگفتن به مادر خواهیم آورد .
آری من هم خود از قاصرین هستم و تا به حال نتوانستم مهر مادرم را اندکی جبران کنم و هزارن مشکل دیگر برایش بوجود آوردم . خدا را به همه خوبی ها و مهربانیش قسم می دهم تا به همه ما قدرت جبران اندکی از زحمات مادرمان را بدهد و ما را به خودمان وا مگذارد
دنیا برایم بهشتی دگر می شود به یک لحظه نگاه مادرم
ایام غم و غصه به سر می شود به یک لحظه نگاه مادرم
چون باغبانی مهربان غنچه ای افروخت و عشقم آموخت
دلم مدهوش و در بدر می شود به یک لحظه نگاه مادرم
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]