برای ملحق شدن به خانواده همسرم و برای شرکت در جشن عروسی یکی از بستگان شان و همچنین ملاقات با فامیل خانواده همسر پس از بازگشت از اردوی جهادی در بشاگرد از بندرعباس راهی اهواز شدم. باورم نمی شد از بندرعباس تا اهواز با اتوبوس 19 ساعت راه باشد. ایران واقعآ کشور وسیعی است هم از نظر طولی و هم از نظر عرضی. اهواز، شهر زیبا و بزرگی است. کارون پر آب با پل های زیبایش و آرامگاه علی ابن مهزیار تنها جاهایی بود که در فرصت کوتاه بودن در اهواز توانستم ببینم. البته اهواز یک بستنی فروشی معروف هم دارد روبروی دانشگاه چمران که بستنی اش را با شیر گاومیش درست می کند و هنوز مزه آن بستنی در دهانم مانده و خلاصه غرضم نوشتن انشای "نوروز خود را چگونه گذراندید؟" نیست. مساله ای است که در محافل و مهمانی ها از آن گفتگو می شد. مساله ای که اهواز را دچار کرده بود؛ سرقت.
آمار دزدی و سرقت از خانه ها و مغازه ها به شدت در اهواز بالا رفته است. منزل یکی از بستگان همسرم را که می کند به عبارتی باجناق برادر خانوم پنج بار دزد زده بود. حتی مغازه های کوچکی مثل سی دی کلوپ و موبایل فروشی ها در مغازه، دوربین مدار بسته نصب کرده بودند. شب کسی ماشین را توی کوچه پارک نمی کرد. همین بنده خدایی که پنج بار خانه اش را دزد زده بود تعریف می کرد که آخرین بار فقط برای یک ساعت و آن هم برای پخش کارت عروسی خانه را ترک کرده بود .جالب اینکه همسایه ها دزدها را دیده بودند ولی جرات شهادت دادن در کلانتری را نداشتند. نیروی انتظامی در اهواز از نیروهای بومی استفاده می کند و هرگونه دخالت نیروی انتظامی در برخورد با این مساله ممکن است منجر به جنگ قبیلگی شود. این مساله به قدری بغرنج شده است که به تازگی امنیت شهر را به نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران واگذار کرده اند.
مساله این نیست که چرا دزدی می شود. مساله این است که چرا دزدها اینقدر خونسرد عمل می کنند. اساسآ وقوع میزانی از جرم در جامعه طبیعی است اما این به معنای پذیرش جرم به عنوان یک عمل هنجاری و عادی نیست. جرم، جرم است و کوچک و بزرگ هم ندارد. چرا باید جرم تا این حد طبیعی جلوه کند؟ به نظر من در این مساله هیچ دستگاهی به اندازه دستگاه قضایی مقصر نیست. برخورد قوه قضا با جرم، برخوردی نیست که جنبه پیشگیرانه داشته باشد به عبارت دیگر سارقین از قانون نمی ترسند. دادگاه، هیچ هیمنه ای ندارد. حتی یکی از بستگان مغازه دار تعریف می کرد که از مغازه اش موبایلش را دزدیدند و پس از بازبینی تصاویر ضبط شده توسط دوربین مدار بسته سارق را شناسایی کرد و بدون مراجعه به پلیس و دادگاه خودش مستقیمآ از دزد موبایلش را پس گرفت. تا این حد دزدها با خیال راحت دزدی می کنند و به ریش قانون و به ریش آقای آملی لاریجانی می خندند.
جامعه اسلامی، مدینه فاضله نیست و قرار هم نیست که مدینه فاضله باشد و اصلآ مدینه فاضله یک الگوی انتزاعی مطلوب است نه یک چیزی که قرار است عینآ اجرا شود. جامعه اسلامی جامعه ای است که در آن دزد هم وجود دارد ولی دزدهایی با ریسک بالا. تیغ جزا و برخورد قانونی باید چنان برنده باشد که دزد، هنگام اراده برای دزدی خود را مواجه با یک خطر بزرگ ببیند و با آگاهی از تبعات شدید جرم، مبادرت به آن کند. آن زن و شوهر جوانی که پنج بار دار و ندارشان توسط دزدها به سرقت رفته است چه گناهی دارند که باید قربانی ضعف قوه قضاییه باشند؟ جناب آقای آملی لاریجانی با حرف زدن و خط و نشان کشیدن برای مجرمین پشت تریبون های رسانه ای اتفاقی نمی افتد تیغ تان را تیز کنید.
نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]