اول: «تقوا در مسائل شخصى یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و عمومى خیلى مشکلتر است، خیلى مهمتر است، خیلى اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ دربارهى او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما دربارهى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جادهى تقواست. آیهى شریفهاى که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنى استوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست - نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکى از چهرههاى معروف دنیاى اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملى کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جملهى مذمتآمیزى راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فرداى آن روز یا پسفردا - درست یادم نیست - صبح با امام کارى داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردى که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کارى را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسى که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنى آن جملهى مذمتآمیزى را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلى مهم است. آن جملهى مذمتآمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلى از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنى یا تصرف معنوى ایشان بود، یا کمحافظگى من بود؛ نمیدانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جملهى مذمتآمیزى بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فى رسولاللَّه اسوة حسنة».
دربارهى زیدى که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانى که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانى که در آن آمیزهاى از ظلم وجود دارد. این دومى بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانى که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهى میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکى از خطوط اصلى حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم». (14خرداد88)
دوم: «به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همهى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى»؛(7) اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بىانصافى کنید، بىعدالتى کنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بىعدالتىها را همه کنار بگذارند؛ بىانصافىها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بکنند. در کنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد. چه اشکال دارد؟ همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى که این اختلاف سلیقهها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، کار خراب میشود. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. نگاه کنیم ببینیم کجا نفس است و هوىهاى نفسانى ماست؛ کجا نه، واقعاً احساس تکلیف است؛ و در احساس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایرهى تکلیف آنطرفتر نباید گذاشت؛ زیادهروى نباید کرد.» (3مرداد88)
سوم: سخنان آقای سعید حدادیان در رمضان سال گذشته –بلوتوث آن انتشار یافته است- را نباید نقد و انتقاد بر عملکرد کسی دانست بلکه باید آن را در زمره یک هتاکی و فحاشی به حساب آورد که متاسفانه از جایگاه رفیع ذاکری اهل بیت(ع) صورت گرفته است! با تمام انتقاداتی که به گفتار و رفتار آقای مشایی وارد است همان گونه که مقام معظم رهبری بارها بر این مطلب تاکید داشتهاند نبایست از دایره انصاف خارج شد و حتی افزون بر آن به فحاشی نیز روی آورد. بیشک این عمل یک کردار غیر اخلاقی و مخالف با منویات رهبری معظم است. مروری بر فرمایشات ایشان در این ماههای اخیر –که به عنوان نمونه دو مورد در صدر این نوشتار ذکر شده است- به خوبی نمایان می سازد که ایشان اعتقادی به حرمت شکنی حتی نسبت به فتنه گران و خائنین به ملت هم ندارد چه رسد به افرادی که با تمام نقصها و کمبودها و کژروی هایشان هنوز مورد اعتماد رهبری و نظام هستند.
شایسته است در این مورد نیز عناصر متدین جامعه احساس مسئولیت کنند و بر این بد اخلاقی آشکار هجوم ببرند تا این رفتار نسجنیده که متاسفانه گوینده ان را از زبان حزب الله بیان میکند به پای حزب الله نوشته نشود. بیشک چنین هجمهای دفاع از ولایت و منویات واضح مقام رهبری است.
البته این امر متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک رویکرد است و آنچه این روزها به نام یک مداح منتشر شده است ظهور و بروز این رویکرد نادرست و غیر اخلاقی –و حتی ضد اخلاقی- است که بایستی مقابل آن ایستاد و از گسترش آن جلوگیری نمود. چه آنکه این مداحان الگوی بسیاری از جوانان در این عرصه هستند و چه بسا نسل بعدی مداحان نیز در دام این انحرافات غیر اخلاقی قرار گرفته و با عنوان انجام وظیفه راه اساتید خود را با شتاب بیشتری طی کنند! البته این در حالی است که اکنون مداحی مانند آقای حدادیان از مداحان با سواد و نجیب می باشد و از سویی دیده می شود ورود مداحان جوان کم سواد و بی آموزش به این عرصه فزونی یافته است و این نگرانی هایی از این دست را افزایش میدهد که مداح یه عنوان یک عنصر مستقل و بدون مشورت با عالم و بزرگتری به خود اجازه اظهار نظر در هر موردی آن هم به هر نحو ممکن را بدهد.
صاحب این قلم تنها به پاسداشت اخلاق و دفاع از فرمایشان رهبری عزیز دست به قلم برده است و سابقه قلم به خوبی نشان می دهد انتقادات فراوانی به مشایی دارد اما اعتقاد دارد انتقاد چارچوبی خاص دارد.
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]