دوست عزیز و رفیق شفیقی دارم که حافظ قرآن کریم نیز هست. خاطرم هست زمانی با هم نشسته بودیم و از هر دری سخن میگفتیم، تا این که صحبت به ارزش حفظ قرآن رسید. گفتم به حالت غبطه میخورم. به این که حافظ قرآنی و از قرآن همواره و در هر زمان از زندگیت بهره میبری.
گفت: من هم از این که قرآن همیشه دستم رو گرفته بسیار خوشحالم و شاکر این نعمت بزرگم. باور نمیکنی یاسین! بارها شده که قرآن در پیچ و خمهای زندگی به دادم رسیده...
- مثلاً کِی؟! یک بارش رو برام تعریف کن ما هم استفاده کنیم...
- مثلاً یادم هست دقیقاً زمانی که جیبم خالی شده بود و محلی که کار میکردم مدتی بود حقوقم رو نداده بود، دقیقاً زمانی که فکرش رو نمیکردم جایزهی رتبهای که توی مسابقات قرآن آورده بودم به دستم رسید...
به علامت تأئید سری تکان دادم اما در دلم اخم کردم. غمگین شدم از شنیدن این سخن، که آیا استفادهی ما از قرآن در اینگونه مصادیقش خلاصه میشود؟! آیا باید افتخار ما در این باشد که قرآن چهها به ما داده است یا اینکه ما در راه قرآن چهها دادهایم؟!
*********************************************************************
دلم میگیرد وقتی میبینم مردم از این سخن میگویند که اگر او بیاید تمام مشکلاتمان حل خواهد شد! دلم می گیرد وقتی میخواهند او بیاید تا مشکلاتشان حل شود. وقتی یاد مردم کوفه میافتم. یاد مردمی که حسین را به کوفه خواندند تا از ظلم و جور امویان خلاصشان کند، نه این که بخواهند حق ولایت و امامت را به او بازگردانند.
دلم میگیرد این شبها، از خودهامان، از همین شیعههایی که هستیم! از همینهایی که به مناسبت ولادت اماممان در جشن و سروریم اما برایمان مهم نیست که اماممان از داشتن شیعیانی همچون ما شاد است یا غمگین؟!
این روزها که همه میگویند آقا بیا، تا مشکلاتمان را حل کنی و برایمان عدل و عدالت بیاوری، درست یاد کوفه میافتم. بگذارید رک بگویم: آقایان! خانمها! تا زمانی که امام زمانمان را میخواهیم که بیاید اوضاع ما را درست کند، فرقی با اهل کوفه نخواهیم داشت و اگر روزی احساس کنیم آمدنش برایمان خطر و هزینهای دارد همان کار را با او خواهیم کرد که اهل کوفه با حسین کردند. ای کاش روزی برسد که از او بخواهیم بیاید؛ اما نه برای این که کارمان را راه بیندازد و برای ما عدل، رفاه، و دین و دنیا بیاورد، بلکه برای آنکه جانمان را برایش فدا کنیم، در رکابش بجنگیم و بمیریم، تا عدل برای جهانیان محقق شود و جهان به نقطهای که باید و شاید برسد.
یادمان باشد تا زمانی که چنین نباشیم، نمیتوان انتظار داشت خداوند دوباره حسینش را به سوی کوفهمان روانه کند.
الهی که واقعاً اهل کوفه نباشیم! بگوئید آمین!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]