سفارش تبلیغ
صبا ویژن







انقراض فرهنگ دفاع مقدس در گورستان های جدید!

اقوام مختلف عمیق ترین افکار و آداب خود را در آثار هنری به وثیقه می گذارند و هنر مردمی، بی واسطه ترین کلید فهم دین، آیین های سنتی و دینی و فلسفه هر قوم است. این فقط آثار برآمده از احساس و علاقه قلبی است که در قالب اثر هنری حقیقت یک فرهنگ را به نمایش می گذارد و به مخاطبانش منتقل می کند و حتی دقیقتر اگر بگوییم مخاطبانش را در یک سیر عرفانی به حقیقتی که در اثر نهفته است نائل می سازد.
گلزارهای شهدا در سه دهه اخیر موثرترین و بی واسطه ترین مسیر بازتولید مداوم فرهنگ ایثار و شهادت بوده اند. گلزارها آنچنان که هر خانواده ی شهیدی خواسته است و آنچنان که خود شهدا وصیت کرده اند، به مثابه زیارتگاهی محل حیات و کانون جوشش معرفت اسلام انقلابی بوده است. تفاوت ها و تنوع ها در حجله آرایی و نوشته ها و آذین های سنگ قبرها بی تردید مستندترین و اثرگذارترین روش انتقال عناصر فرهنگی دفاع مقدس بوده اند. عناصری که به علت عظمت و شکوهشان کمتر ممکن است از طریق رفتارهای نمایشی رسمی متجلی شوند. با این وجود چندی است که اتفاقات تاسف برانگیزی با عنوان یکسان سازی یا ساماندهی قبور شهدا در گلزارهای شهدای سراسر کشور رخ داده است که صرف نظر از تضییع حقوق معنوی خانواده های معظم شهدا، آثار فاجعه بار فرهنگی نیز به همراه داشته است.
گلزارهای شهدا در بسیاری از شهرها امروز گورستان هایی شده اند که حوایج معنوی ما را برآورده نمی کنند. تماشاگران – ونه زائران- در گورستان های یکدست شده دیگر در برابر عظمت روح یک شهید زانو نمی زنند. حجله ها از زمین گلزارها بیرون کشیده می شوند و در موزه های تاریخ دفاع مقدس به نمایش در می آیند. اینگونه فرهنگ دفاع مقدس از متن زندگی کنده می شود و امری متعلق به گذشته و حتی امری «تاریخ گذشته» و منقرض شده دانسته می شود.
هرچند در موزه های سوت و کور دفاع مقدس، قرآن ترکش خورده، لباس خونی و پلاک های خاک گرفته به مثابه یک شیء تکریم می شوند، اما دیگر فهمیده نمی شوند و زندگی نمی سازند. گلزارها تا کنون با نوشته های منحصر بفرد بر روی سنگ قبرها و تزئینات حجله ها مزارهایی بودند که سی سال حقیقت شهادت و شهدا را بر مردمان روزمره و شهرزده منکشف کرده اند. گلزارها، مزار بوده اند، محل زیارت و این زیارت درک رموز یک دفاع مقدس مردمی –و نه نمایشی و دستوری- را ممکن ساخته بود.

آثاری که حقیقت در آنها متجلی نشوند دیگر مرده اند. انگار قبور تکثر مکانیکی یافته اند و با یک نگرش کالایی تکثیر شده اند. قبور شهدا اکنون در این گورستان ها شاخصه های اصیل خود را از دست داده اند و همانند شده اند؛ اکنون نظم ظاهری قبور که به بهانه به سازی و تسهیل رفت و آمد رخ داده است، فاقد ساحت باطنی معنوی است؛ این همان اتفاقی است که برخی متفکرین معاصر از آن به عنوان تبدیل «آیین گاه» به «نمایشگاه» یاد می کنند و این اتفاق را باعث هرجایی شدن، بی خانمانی و عاری شدن از حقیقت قدسی یک آیین مقدس می دانند.
اکنون گلزارها و مزارها، گورستان های یکسان سازی شده ای هستند که هیچکدام از تجلی های تاریخی و عاشقانه را نشان نمی دهند. سنگ قبرها یک شکل و هم ریخت شده و اوج وصایا و اشعار منحصر بفرد هر قبر، جای خود را به نشان درشت تبلیغاتی و ریاکارانه ی یک بنیاد دولتی داده است. تمام عناصر متعلق به این سرزمین فرهنگی از گلزارها منتزع شده اند و در موزه های دربسته نگهداری می شوند. موزه های دفاع مقدس موطن و جایگاه اصلی فرهنگ دفاع مقدس نیست. فرهنگی که در گلزارها حیات داشته و عالم خود را برای زائران بازتولید می کرده در قالب محصولاتی هنری –هر چند ارجمند- به موزه منتقل شده اند و مانند کالاهای لوکس برای تماشاگران به نمایش درمی آیند. اینگونه فرهنگ دفاع مقدس «بی عالم» و «غریب» می ماند و شهدا را «بی خانمان» می سازد.
در قبرستان های منظم و خط کشی شده ی جدید، زائران گلزار شهدا، تماشاگرانی شده اند که عاری از شعف، بهجت روحی و میل عرفانی ناشی از ارتباط با یک مزار، نگران و لابلای قبور مشابه بدنبال یک اسم می گردند. به نظر می رسد این اقدام ناشیانه تمامی تجربه های روحانی زائران را بر باد داده است و تربت پاک شهیدان دیگر «مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان» نیست که به یادمانی جهت تکریم گذشتگان و تلاشی برای باقی ماندن یک نام بدل شده است.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی