هوالمحبوب
سیستم قضایی ما دچار یک مشکل اساسی در بخشهایی از آن است ، آنهم در عدم حمایت از مظلوم و در حمایت از ظالم و متاسفانه این بلا در مجموعه مدیریتی قوه قضاییه نیست که بشود با تغییر مدیریت اصلاحش کرد بلکه این مشکل در بدنه آن وجود دارد دقیقا جایی که با مردم سروکار دارد و اتفاقا ریشه دار هم هست و بخاطر خودسانسوری و ترس از فیلتر شدن توسط کمیته فیلترینگ نیروهای ارزشی و حتی وبلاگ نویسان عادی هم بدان نمی پردازند و فقط ضدانقلابیونی که سایتها و وبلاگهایشان فیلتر است و در داخل ایران نیستند آنهم نه برای اصلاح و فقط برای زدن جمهوری اسلامی به گوشه هایی از آن ، آنهم با یک کلاغ چهل کلاغ کردن برای نفع جناحیشان می نویسندو اینهم ظلمی دیگر در حق مردم است.
و بازهم متاسفانه حفاظت اطلاعات قوه قضاییه که می بایست با تعامل با مردم در صدد شناسایی و اقدام بر علیه متخلفین قوه برآید ، ارتباط ملموسی با مردم ندارد و در اوج و در کاخ راهی به دردهای مردم ندارد نمی خواهم بگویم در حفاظت اطلاعات قوه آدمهای خوبی قرار ندارند نه می خواهم بگویم روش ارتباط با مردم را بلد نیستند و یا بنحوی و یا در جایی نشسته اند که امکان شنیدن و یا ارتباط با مردم را از دست داده اند یعنی کمتر می توانند نظارت و کنترل قوی بر مجموعه قوه داشته باشند تا شکایات مردمی را بشنوند این مطالبی که می گویم اصلا چیز غریبی نیست و یا طوری نیست که نشود دید بسیار راحت حتی راحت تر از آنی که بشود فکرش را کرد می شود در راهروهای دادسراها و یا در اطاق بعضی از بازپرسها و یا دفترداران دید فقط باید خواست تا دید یعنی واقعا خواست اگر بخواهند می توانند درد مجرمی را بشنوند می توانند درد پدر و مادری را که فرزندشان اسیر توطئه شده و ماههاست در زندان است و هیچ پناهی جز خدا را ندارند بشنوند، می شود درد مردی را شنید که حکم دادگاه تجدیدنظرش ماههاست باتاخیر هنوز ابلاغ نشده و ماههاست محروم از حقوق و مزایا در فقر و فشار روحی دست و پنجه نرم می کند می شود کم کاری ، اهمال ، زدو بند ، رشوه گیری ، تعامل با ظالم ، برخورد تند و خشن ، بی حرمتی به مراجعه کننده و...... را دید اما باید خواست و بازهم خواست و بازهم خواست تا خدا چه خواهد .
خدایا راضیم به رضایت
بیانات مقام عظمای ولایت در دیدار جمعی از قضات و اعضای دستگاه قضایی 23/10/71
در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، باید برای ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطف نظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدی نیست که در مقابل ترازوی عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالباً - یا در بسیاری از اوقات - دستشان به ترازودار عدالت نمیرسد و زبان گویا ندارند. خیلی فاصله است بین آن متخلف قانوندان که پیچ و خمهای قانون را میشناسد؛ میفهمد از کجا وارد شود، کجا تندروی کند، کجا کند روی کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هر کسی چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفی که این پیچ و خمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایی دارد وکیل زبردستی را به استخدام درآورد تا برایش همهی جادهها را صاف کند، و کسی که چنین توانایی را ندارد. اینها یکسان نیستند. بله؛ آنجا که بنای ترازو کردن سخن حق و سخن باطل است، همه یکسانند. اگر دزد بر دیوار خانهی کسی نردبان بگذارد، شما نگاه نمیکنید که این خانه، خانهی کیست. خانهی هر که باشد، دزد را تعقیب خواهید کرد. در این شکی نیست. اما بالضروره، تفاوت است در رعایتی که مسؤول و مرجع قضا باید نسبت به انسان ضعیف بکند:
کوزهی بیدسته چو بینی، به دو دستش بردار
مرد بیبرگ و نوا را، سبک از جای مگیر
لذا باید توجه کرد. غالب عناصر مؤمن و حزباللهی و کسانی که در میدانهای دفاع از جمهوری اسلامی در خطوط مقدم قرار گرفتند، جزو دستهی دومند. چقدر از جوانان خوب و مؤمن و حزباللهی که در حادثهای دچار شدهاند و حتی گاهی بعضی از مسؤولین جریان قضا هم اعتراف میکنند و میگویند «ما میدانیم که این بیتقصیر است، لکن دست و بالمان بسته است! روال قانونی! آن طرف زرنگ بوده و طوری حرکت کرده که نمیشود به نفع این مظلوم کاری انجام داد.»
خدایش اگر این رهبر روشن ضمیر و آگاه را نداشتیم با اینهمه درد چه می کردیم واقعا چه می کردیم ؟!.
دوستان قوه قضاییه اگر زمانی خواستند یا دوست داشتند سوالی از ما داشته باشند کافیست بخواهند یا کامنتی بگذارند
نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]