بسم الله الرحمن الرحیم
اسماعیل بن زیاد گوید: ام موسى کنیز على (ع) و سرپرست دخترش فاطمه به من گفت : از على (ع) شنیدم به دخترش ام کلثوم مى فرمود: دختر من به زودى از مصاحبت من محروم خواهى شد و طولى نمى کشد از میان شما مى روم .
ام کلثوم پرسید: به چه دلیل چنین فال بدى مى زنید و ما را داغدار مى سازید؟
فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم که گرد و غبار را از چهره من پاک مى کرد و مى فرمود گرفتارى هاى دنیا از تو برداشته شد و تیر قضا به هدف مقصود رسید.
نامبرده گوید: سه شبانه روز نگذشته بود که حادثه ضربت خوردن امیرالمؤ منین (ع) واقع گردید. ام کلثوم از این پیشآمد ناراحت شده داد مى زد و فریاد مى کرد، امیرالمؤ منین (ع) او را ساکت کرده مى فرمود: دختر من گریه مکن آرام مباش هم اکنون پیغمبر خدا را مى بینم با دست به جانب من اشاره مى کند و مى فرماید: یا على به جانب ما بیا که آن چه در نزد ماست براى تو بهتر است از ماندن در دنیا.
منبع: الارشاد، ص 18.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]