سفارش تبلیغ
صبا ویژن







ژانر اضطراب مخصوص شب‌های ماه مبارک رمضان!
بهرامیان در ساعت شنی، آل و اینک «سقوط یک فرشته»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمایی را تصور کنید که مادر و دختری تنها در نیمه های شب و در یک باغ وسیع و دلهره آور با اضطراب به صداهای مشکوک اطراف گوش سپرده اند و در همین لحظه مخاطب در پس تصویر، نمایی فلو از شبح یک مرد را می بیند، پیاپی درها به هم می خورد و ضرباهنگ تند موسیقی وحشت و جیغ زنان درهم می آمیزد... این تنها یک سکانس از سریال "سقوط یک فرشته" است که هر شب برای روزه داران از شبکه یک پخش می شود.

ژانر وحشت در سینما و تلویزیون ایران سابقه زیادی ندارد. شاید برجسته‌ترین نمونه‌های آن را بتوان فیلم "خوابگاه دختران" به کارگردانی محمدحسین لطیفی و "پارک وی" به کارگردانی فریدون جیرانی دانست. در این میان شاید تنها کسی که می توان او را کارگردان این ژانر دانست، بهرام بهرامیان باشد.

هرچند در ایران به علت محدودیت هایی که در تصویر سازی از صحنه های خشن وجود دارد -و به نظر من باید هم وجود داشته باشد- امکان ساخت یک اثر در ژانر وحشت به معنای سینمایی آن وجود ندارد. بنابراین دقیق تر آن است که به‌جای آن از ژانر اضطراب (Genre anxiety) استفاده کنیم.

بهرامیان بیش از همه با سریال "ساعت شنی" به شهرت رسید؛ سریالی که بلافاصله پس از پخش نخستین قسمت های آن از شبکه یک سیما، با واکنش های وسیع رسانه ها مواجه شد. به‌ویژه آن‌هایی که دغدغه های جدی تری نسبت به پیام اخلاقی و خانواده محور رسانه داشتند، این سریال را نوعی هنجارشکنی بی‌سابقه در تلویزیون جمهوری اسلامی ارزیابی کردند. زنان خیابانی، فاحشگی، فرار دختران، ظلم به زن، نزاع های خانوادگی، سقط جنین، خیانت همسران و اعتیاد همه مضامین روایت شده در این سریال بودند.

در واقع می توان "ساعت شنی" را نخستین مجموعه تلویزیونی در ژانر اضطراب دانست. به‌طور مثال تعلیق های نامتعارف (نظیر مراجعه یک زن جوان برای کورتاژ)، لوکیشن های کمتر دیده شده (نظیر خرابه های دهشتناک حاشیه شهر) و رفتار، الفاظ و تعابیر غیر عادی زنانه (نظیر شخصیت پردازی نسرین مقانلو در نقش مینا راضی به عنوان یک زن خیابانی) برخی از ابعاد فراوری اضطراب در این سریال بودند.

پس از اعتراض نیروی انتظامی به سیما، شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما نیز در نامه ای به شدت از پخش این مجموعه انتقاد کرده و آن را نوعی "پرده دری" و "رعایت نکردن عفت عمومی" دانست. حسین مظفر رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما در این نامه تاکید کرده بود: «سریال "ساعت شنی" که با موضوع آسیب های اجتماعی ، تولید و پخش می شود، دارای بد آموزی و تأثیر نامطلوب در خانواده ها و به‌ویژه افراد کم سن و سال است.»

سرانجام ضرغامی علی‌رغم حمایت پیشین خود از این سریال، به ناچار بخش های زیادی از قسمت‌های پایانی آن را حذف کرد و دست آخر این مجموعه در شکلی نامتعادل به پایان رسید.

بهرامیان پس از "ساعت شنی" این‌بار فیلمی سینمایی را در ژانر اضطراب به روی پرده سینماها فرستاد. فیلم "آل" در سال 88 نیز حرف و حدیث هایی را در مورد چیستی ژانر وحشت در سینمای ایران به راه انداخت. هراس و دلهره در فیلم آل با مانور بهرامیان بر پدیده توهم و کابوس شکل می‌گیرد. در واقع، اضطراب بهانه بهرامیان است برای متفاوت بودن و جذابیت. در این فیلم به گفته تهیه کننده‌اش فاصله بین کابوس و واقعیت در هم آمیخته می‌شود تا مخاطب فضای متفاوتی را تجربه کند.

با این تجربه سینمایی برای همگان روشن بود که این علاقه وافر بهرام بهرامیان است که به پدیده های اضطراب زا و دلهره آور بیاویزد و با دکوپاژهای غیرمتعارف مثل قاب های کج و تکان های شدید دوربین و یا گریم های غیر عادی بازیگران (نظیر نقش "مش دریا" با بازی آزیتا حاجیان در سریال ساعت شنی و نقش کارگر سپید موی و غیر عادی پرورش ماهی با بازی علی سلیمانی در سریال سقوط یک فرشته) و لوکیشن های وحشت آفرین (نظیر باغ محل زندگی فاطمه در سریال سقوط یک فرشته و همچنین اتاق سقط جنین در خرابه های اطراف شهر در سریال ساعت شنی) مخاطبش را میخ‌کوب کند.

هنوز وقت آن نرسیده است که درباره پیام و محتوای سریال "سقوط یک فرشته" سخن بگوییم. ولی آنچه روشن است اینکه راه رفتن بر لبه خط قرمزها در این سریال در حجم و به حساسیت تجربه پیشین بهرامیان نیست و منصفانه اینکه در وانفسای مجموعه های بی کیفیت و "بزن در رویی"، باید سقوط یک فرشته را کاری خوش ساخت و با کارگردانی و قصه ای قوی دانست.

هرچند تصویرسازی از روابط دختر- پسری به این شکل در تلویزیون ایران بی سابقه است و روش این سریال در ارائه روش تربیتی‌اش حرف و حدیث هایی در پی داشته است. اما دغدغه اصلی پیرامون این پرسش شکل می گیرد که نسبت رسانه ملی با ژانر اضطراب چه باید باشد؟ آیا تجسم شیطان و حلول ارواح خبیث و یا فرشتگان و یا شنیدن صدای آنها در مجموعه های تلویزیونی پذیرفتنی است؟ آیا آویختن به ژانر اضطراب ولو به قیمت پرداختن به مضامین شبه دینی قابل قبول است؟ و میخکوب کردن مخاطبان به بهای ترسیدن یا جریحه دار شدن احساسات آنها به بهانه تصویر سازی از واقعیات جامعه چقدر پذیرفتنی است؟

مدیران سیما برای شب های ماه مبارک رمضان ژانر اضطراب را انتخاب کرده اند. قصه ای تلخ، پر از کشمکش و نزاع که به بهانه به تصویر کشیدن دخالت شیطان در زندگی برای ساعات شبانه روزه داران انتخاب شده است. این اتفاق سال گذشته نیز بلافاصله پس از افطار با سریال جراحت رخ داده بود (هر چند جراحت قصه ای قوی و ساختی جالب توجه داشت لیکن تلخی و تعلیق های تشنج آور آن در لحظه های افطار گریبان‌گیر مخاطبان شبکه سه بود). ظاهراً باز هم تاکیدهای مکرر رهبر معظم انقلاب در ایجاد فضای آرامش و نشاط برای مخاطبان در لابلای مسابقه برای جذب مخاطب به فراموشی سپرده شده است:

«مسأله آرامش بخشى به ذهن مردم، یک بخش عمده ‏اش مربوط به صداوسیما و فیلم ها و نمایشنامه‏ هاست که هنوز تأمین نشده است» (23/ 1/ 75) «ما بارها در ملاقات با دوستان صداوسیما، راجع به این‌که فضاى پیام ها فضاى اعصاب خردکن و تشنّج‌آور براى ذهن و اعصاب مردم نباشد، صحبت کرده‌ایم». (14/ 11/ 81) «یکى از مقوله‏ هاى بسیار مهم و یقیناً یکى از ضرورت هاى جامعه، لبخند است. لبخند یکى از نیازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بی شادى و بى‏ لبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است… شادى لازم است و باید آن را براى مردم تأمین کرد»(‏‏11/ 9/ 83)

بعد از تحریر اول:

انصافا دو برنامه «ماه خدا» با اجرای تحسین برانگیز فرزاد و «ماه عسل» با ایده های بکر و اتفاقات غیر قابل پیش بینی برگ برنده ی تلویزیون در ماه مبارک رمضان به حساب می آیند(هر چند ممکن است در جایی یا گوشه ای از این برنامه حرفهای نامناسبی هم شنیده باشید...). کج و کولگی سریال ها را به خاطر این دو برنامه ی پیشرو نادیده میگیریم. آنهایی که روند نزولی برنامه سازی در سیما را متوجه شده اند، این دو اتفاق را به فال نیک می گیرند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی