سفارش تبلیغ
صبا ویژن







تصویر حضور»
90/9/3 12:0 ص

`چند خطی به پیشوازی محرم:

یا ثارالله !

بر هر کوی و برزن نشانت را آویخته اند، تصویر حضورت را ترسیم کرده اند، نامت را همه جا جاری نموده اند، نوای ماتمت را فریاد کشیده اند، شهر را سیاه پوش و مجالس هلهله را برای تو تعطیل کرده اند.

یا اباعبدالله!

همه می خواهند بگویند: در شادی تان شادیم و در غم تان افسرده؛ با دوستان تان دوست و با دشمنان تان، دشمنیم.

اما چه حیف که از محرّم تنها عزاداری اش و از عاشورا گریستن اش را آموخته ایم. حیف که پیام کربلا و رسول عاشورا را نفهمیدیم.

چارلز دیکنز نویسنده معروف انگلیسی می گوید :

« اگر منظور حسین(ع) جنگ در راه خواسته هایش بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد»ماهنامه موعود ش72 ص36

به قول زنده یاد دکترعلی شریعتی : حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود؛ افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشان مان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

و امروز اگر ندیده باشیم، صدها بار شنیده ایم که همین مولا گره ای ناگشودنی هزاران هزار مردمی که به سویش رو آوردند را گشود و مرض های لاعلاج را شفا بخشید.

آیا نمی توانست همان دم با اشاره ای، تمام مخالفانش را نابود کند تا سمّ اسبان، پیکر پاکش را به تاراج نگیرد و خون مطهّر کودکش، دستان شفابخشش را نیالاید؟ به راستی آیا خدایش نمی توانست سپاهی از جن و انس را که خود وعده داده است، به یاری اش بفرستد؟

افسوس که ثواب این ماه را تنها سینه زدن و اشک ریختن بر مصائبش می دانیم امّا از بطن کلامش غافلیم.

پیامبر اکرم صلوات الله علیه می فرمایند:

هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است.

و آنان که پیش روی فرزندش حسین(ع) ایستادند، جاهل به امام زمانشان بودند.

خدا کند این حدیث مشمول مان نگردد که عزادار حسین (ع) اما جاهل به امام حیّ و حاضرمان باشیم.

در دعایی از امام صادق (ع) روایت شده است که:« خداوندا! خودت را به من بشناسان؛ زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، رسول و فرستاده ات را نمی شناسم؛ خداوندا ! فرستاده ات را به من بشناسان؛ زیرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانی، حجتت را نخواهم شناخت. خداوندا ! حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی، در دین خود گمراه خواهم شد»ماهنامه موعود ش72 ص 17

و حالا که هنوز طومار کوچ مان را نپیچیده اند و بر رفتن مان از دنیای فانی امضایی نزده اند، بر نیامدنش ندبه کنیم و دستان دعای مان را برگیریم و از بارگاه جلّ جلاله کوله کوله آمدنش را گدایی کنیم.

مگر نه این است که می گویند:دعاهم ساعت و وقتی دارد؛ شاید دعای مان، دمی، ساعتی بگیرد و بر دنیا دنیا بیچارگی و بی پناهی مان نقطه پایانی گردد.



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی