هر کس سرزندگی و بذلهگویی و آن چهره شاداب او را میدید، باور نمیکرد دو ساعت پیش فرزندش شهید شده باشد. اما حقیقت همین بود. هنگامی که ما به حاج بخشی بر خوردیم دو ساعتی بیش از شهادت فرزندش نمیگذشت. او حاضر نشده بود که به همراه پیکر فرزند شهیدش جبهه نبرد را، ولو برای چند روز، ترک گوید. ما آخرین بار که او را دیده بودیم در تهران بود، هنگامی که کاروان نخستین «راهیان کربلا» عازم جبهه نبرد بودند. هر جا که حزبالله تهران هست او نیز همان جاست و علمداری میکند.
شهید سیدمرتضی آوینی
انتخاب شده از وبلاگ ملت ابراهیم .
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]