خیلی باخودم کلنجار رفتم که بنویسم یا نه!
دست کم گفتم نوشتن چند جمله در وبلاگی مهجور جای دوری نمی رود.
سرداری نامه ای نوشته و سرداران همقطارش پاسخی داده اند. مهم است. آنقدر که بی بی جیغ ها دست بگیرند و بزن و بکوب راه بیاندازند. در این لای و لوی من به این فکر میکردم چه می شود که حالا بعد از گذشت دوسال از 9دی 88 که تودهنی محکم مردم دهن حضرات همگرا با فتنه را بست، دوباره برخی سر بلند کنند، سینه را جلو بدهند و صدا صاف کنند و الی آخر...
چه شده که حضرات اعتماد به نفسشان را بدست آورده اند؟! چه شده که عینکشان را روی چشمشان جابجا می کنند و سرمیجنبانند؟! اینان که لگدکوب مردم شده بودند چطور دوباره «سبز» می شوند و قد علم میکنند؟!
...پاسخ را نمی دانم!
فقط یک چیز روشن است:
وقتی پس از ماه ها خون دل خوردن مردم و ماه ها «هل من ناصر» گفتن رهبری، دوباره ساکتین فتنه بر صدر می نشینند و قدر می بینند، چرا مار فتنه سربلند نکند؟! اینهمه خون جگر برای این نبود که دوباره پدرخوانده های اصولگرا برای حفظ بیضه ی اسلام به ساکتین فتنه باج بدهند و برایشان در لیست اصولگرایان جا رزرو کنند. چرا سردار پر سابقه ی ما از جسارت پروا کند در حالیکه رفقای ساکت بر رقبای «تندرو» و «وحدت شکن» برتری می یابند؟!
جامعه ی دینی جامعه ای است که مومنین در آن عزیز اند و منافقین ذلیل؛ وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد سخت درگیر این سوال می شوم که چه کسانی زمینه ساز بی پروایی و تجرّی منافقین و انزوای مومنین می شوند. شاید شایسته تر آن باشد که به این سوال پاسخ دهیم وگرنه جامعه مومنین هرگز از منافقین خالی نبوده است و نخواهد بود، آنچنان که در زمان حیات رسول الله، از هر سه نفر ساکن مدینه، یک نفر در دایره ی منافقین بود...
مومنین اگر عزیز نباشند، مار فتنه از ستون های روزنامه بیرون می خزد، دور دست های ولایت می پیچد و پهلوی ناموس خدا را می شکند...
بعد از تحریر:
از روزنامه اطلاعات انتظاری نیست؛ اما کاش سایت «خبرآنلاین» که به رئیس محترم مجلس شورای اسلامی منتسب است، بخاطر بازنشر یادداشت توهین آمیز سردار، از مردم عذرخواهی کند
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]