چندی پیش فیلم وسترنی دیده بودم که برای من مضمون جالبی داشت. اسم فیلم خاطرم نیست. اما داستانش راجع به اهالی منطقهای بود که راهآهن قرار بود از آن عبور کند. یکی از سرمایهداران بزرگ شهر، که افراد مسلح فراوانی را هم اجیر کرده بود و قدرت بلامنازع منطقه بود، سعی کرد زمینهای اطراف مسیر راهآهن را از اهالی بخرد و اگر موافقت نمیکردند آنها را به ترک زمینشان مجبور کند.
نکتهی جالب فیلم در مورد خانوادهای بود که چند پسر جوان داشت. این پسرها در مقابل زورگویی اصحاب قدرت ایستادند و با او مقابله کردند. هزینه هم دادند. کشته هم دادند. آواره هم شدند. تمامی روزنامهها که اجیر آن مرد ثروتمند بودند این جوانان را یاغی و شورشی خواندند و دستگاه قضایی هم که رشوه گرفته بود، این افراد را تحت تعقیب قرار داد.
اما نتیجهی مقاومت این چند نفر آن بود که سایر همسایهها هم باور کردند که راهی غیر از پذیرش ظلم وجود دارد و میتوان در مقابل زورگوها ایستاد. همین برای از پا افتادن فرد ظالم کافی بود. همین که هیمنهی استکبار بشکند کافی است تا تمام مستضعفین با هم همنوا شوند. نتیجهی این فیلم برای من همین بود و بس.
گاهی که به فلسفهی عاشورا فکر میکنم به این نتیجه میرسم که امّت شیعه وظیفهی همان خانواده را در عالم واقع بر عهده دارد. ما تنها قومی در دنیا هستیم که معتقدیم باید در مقابل ظلم ایستاد حتی اگر موجب از دست دادن همه چیزمان بشود. ما امتی هستیم که عاقبت دنیا را، سروری مستضعفین میدانیم و بر این اعتقاد استواریم. ما امتی هستیم که حسینی زندگی میکنیم و حسینی مردن را افتخار میدانیم.
برخی بر این باورند که انرژی هستهای اگرچه ارزشمند است، اما ارزش این همه هزینه را ندارد. اما من میگویم انرژی هستهای اگر هیچ ارزشی هم نداشته باشد، اما از نظر راهبردی بسیار ارزشمند است. به نظر من غرب اصلاً از ایران هستهای ترسی ندارد. آنچه غرب از آن میترسد، ایران قدرتمند و تأثیرگذار است. ایرانی که نتوان به او زور گفت. ایرانی که نتوان مقهورش کرد و از مسیرش منحرفش نمود. همین برای استکبار کافی است. همین کافی است تا هیمنهی استکبار بشکند و سایر مستضعفین را به میدان بکشاند.
امروز در روزگاری زندگی میکنیم که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در مواجهه با خبرهای جدید هستهای از ایران، میکوشد این دستاوردها را بیاهمیت جلوه دهد. چرا که مهم دیده شدن این دستاوردها هیمنهی دولتش را خواهد شکست.امروز در روزگاری زندگی میکنیم که کاترین اشتون حق ایران در برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای را به رسمیت شناخته است. امروز در زمانی زندگی میکنیم که هاآرتص که صدای اسرائیل است، به صراحت از لزوم پذیرش ترس اسرائیل از ایران مینویسد. امروز در روزگاری زندگی میکنیم که میتوانیم به صراحت به دنیا اعلام کنیم که این ما هستیم که از هر مبارز آزادیخواهی در دنیا، به خصوص در تقابل با استکبار جهانی و صهیونیزم بینالملل حمایت میکنیم.
امروز هیمنهی استکبار شکسته است و بسیاری از کشورهای استبدادزده امروز چشمشان به ایران ماست. هر موفقیت ما نور امیدی برای آنان است و هر شکست ما ناامیدی بزرگی برای آنها. ما هزینه دادهایم، اما باز هم باید هزینه بدهیم. نه برای آنها، نه برای خودمان، برای آرمانمان، فقط و فقط به این خاطر که ما قوم منتخب خداوند برای شکستن هیمنهی استکبار و غلبه دادن مستضعفین بر مستکبرین هستیم، و اگر ما بدین رسالت عمل نکنیم، خداوند قومی دیگر را به جای ما بر این رسالت برخواهد گزید.
حالا میفهمم چرا امام خمینی (قدس سره) اینگونه راه مقابله با زورگویان را تعریف کرده بودند:
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]