کالبدشکافی مجملی از دو نگرش جبهه متحد و جبهه پایداری
به عرصه انتخابات مجلس نهم
انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حالی به روزهای نهایی خود نزدیک میشود که عملا دو لیست محوری و چند فهرست ثانوی در اردوگاه اصولگرایان خودنمایی کرده است و این امر در ظاهر ابهاماتی را برای بدنه جبهه اصولگرایان و تودههای مردم به همراه داشته و کار را در انتخاب نمایندگان دشوار کرده است.
برای عبور از این سردرگمی و تشخیص آنکه چه باید کرد باید منطق دو نوع نگرش قالب در جبهه اصولگرایان به حضور در صحنه انتخابات را مورد بررسی قرارداد و آنگاه با موجه دانستن هر کدام از این دو نگرش، رفتار انتخاباتی شایسته ای را برگزید.
منطق ائتلاف و اتحاد
اولین نگرش، صحنه انتخابات مجلس را صحنه رقابت جریان اصولگرا با رقبایی میداند که در درون جریان اصولگرا قرار ندارد. این نگاه معتقد است که در مقابل جریان اصولگرا حداقل سه جریان در تلاش است تا فاتح انتخابات آتی و کرسی های مجلس گردد و اصولگرایان نمیتوانند نسبت به این جریانها بیتفاوت باشند و یا وزن آنان را کم اثر ببینند و اگر از این مساله غفلت ورزند، بیشک بازنده انتخابات خواهند بود.
جریان اول که خطرناکترین آن نیز هست، جریان اصلاح طلبی است که در خوشبینانه ترین حالت در فکر شکل دادن مجلسی چون مجلس ششم است و در بدترین حالت خواسته ها و برنامههای فتنه سبز را دنبال میکند. این جریان هرچند نتوانسته با چهرههای شاخص خود وارد میدان شود، اما در تلاش است تا آهسته و بدون تابلو و به اصطلاح معروف - چراغ خاموش و با مهره های سفید - فاتح انتخابات شده و با گذر از معرکه انتخابات پرچم خود را علنی کند.
جریان دوم، جریان انحرافی است که تداوم حیات خود را در کسب قدرت در مجلس شورای اسلامی جستجو میکند تا فتح مجلس، سکویی برای فتح ریاست جمهوری یازدهم باشد. این جریان با توجه به داشتن قدرت و ثروت، و استفاده ابزاری از نام رئیس جمهور مردمی، خواهد توانست رقیبی جدی در انتخابات پیش رو برای اصولگرایان باشد که اگر از آن غفلت ورزیده شود، به خطر جدی پیش روی انقلاب مبدل خواهد شد.
جریان سوم فرصت طلبانی هستند که به مجلس به چشم طعمه و فرصتی برای کسب منفع نگاه کرده و با سوء استفاده از موقعیتهای محلی و منطقه ای خود و هزینه کردهای مالی بالا و دادن وعده و وعیدهای دروغین، در تلاشند تا آراء ملت را خریده و وارد مجلس شوند. این افراد فرصت طلب بعد از ورود به مجلس خیلی زود بازیچه دست جریان فتنه و انحراف قرار خواهند گرفت.
وجود این سه جریان کافی است تا ضرورت وحدت و ائتلاف و رسیدن به لیستی واحد در اردوگاه اصولگرایان مشخص گردد. البته آنچه خروجی فرآیند این ائتلاف و وحدت خواهد بود شاید با ایده آلی که هر یک از گروههای ائتلافی در سر دارند متفاوت باشد، اما نباید فراموش کرد که تحقق اصل وحدت اولویت اولی است که تحقق آن کاستیهای فهرست خروجی را پوشش خواهد داد و نتیجه پایبندی به این قاعده و فرآیند تصمیم گیری، پیروزی اصولگرایان خواهد بود.
در این الگوی رفتار انتخاباتی آنچه موجب مشروعیت لیست نهایی است، اعتباری است که از منطق شکل گیری این جبهه متحد و مکانیزم گزینش وتصمیم گیری آن حاصل شده است، لذا منطقی نیست که بعد از معرفی فهرست نهایی، در مورد افراد آن بحث شده و در مورد اصلح یا غیراصلح بودن ایشان صحبت گردد، چرا که در این صورت مجدد دچار تشتت شده و نقض غرض خواهد شد.
ازسویی دیگر کناره گیری گروهی از جریان اصولگرا از کمیته ائتلافی نیز موجب بی اعتباری این مجموعه نشده و همچنان تصمیم نهایی آن برای تحقق اهداف بلند جریان اصولگرا لازم الاجراست. لذا هواداران با پذیرش منطق چنین مدلی برای تصمیم گیری در انتخابات توسط جریانهای اصولگرا، ضمن چشم پوشی از برخی نقاط ضعف ها، با رای دادن متحد به تمام افراد لیست، زمینه پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس را فراهم خواهند آورد.
این مکانیزم در انتخابات مجلس هفتم و هشتم، مکانیزم پیروزی اصولگرایان در انتخابات بود و همین شیوه در این انتخابات نیز باید دنبال شود که حاصل آن شکل گیری کمیته 8+7 با هدایت و رهبری بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی ریاست محترم جامعه روحانیت تهران و آیتالله یزدی ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.
منطق رقابت و تکثر
نظرگاه دوم عرصه انتخابات را از دریچه ای دیگر نگریسته و اولویتهای خود را به نحو دیگری چینش میکند. مبتنی بر این نگاه مساله اصلی در انتخابات آتی تلاش برای تغلیظ اصولگرایی و نوعی خانه تکانی در اردوگاه اصولگرایان است که به نحوی از گرد و غبار فتنه 88 دچار آلودگی شده است. مبتنی بر این نگاه برخی از افراد در اردوگاه اصولگرایان قرار دارند که تنها نام اصولگرایی را یدک میکشند، در حالی که در دوران فتنه با سکوت خود عدم بصیرتشان را عیان ساختهاند. این افراد صلاحیت لازم برای حضور در جبهه اصولگرایی و یا حداقل بازیگر اصلی بودن در این اردوگاه را ندارند و باید به حاشیه رانده شوند.
مبتنی بر این نگاه برای تشکیل مجلس طراز انقلاب اسلامی باید فهرست انتخاباتی اصولگرایان عاری از چنین نامهایی باشد و باید تلاش کرد تا با تاکید بر انتخاب گزینه اصلح، فهرست نهایی را تنظیم نمود.
مبتنی بر چنین نگاه حداکثری، تلاش برای رسیدن به وحدت با حضور همه احزاب و گروهها و شخصیتها مشهور به اصولگرایی امکان پذیر نبوده و اقدامی است که منجر به انتخاب گزینههای اصلح نخواهد بود. لذا بر رقابت درون گفتمانی تاکید ورزیده و ارائه لیستی مستقل و واحد را توصیه میکند. این جریان حتی یک گام فراتر نهاده و با صراحت از عدم اصالت "اصل وحدت" در فعالیتهای انتخاباتی و سیاسی سخن میگوید!
در این نگاه عمل به تکلیف اصل بوده و نتیجه هرچند که پیروزی جریان رقیب از اردوگاه فتنه و انحراف باشد، از اهمیت کمتری برخوردار است. لذا منطقا نگرانی از پیروزی رقیب اصلاح طلب یا جریان انحرافی به عنوان دغدغه اصلی این نگرش نخواهد بود.
البته این جریان برای آنکه از تبعات این کم توجهی به احتمال پیروزی رقیب در نزد افکار عمومی و نیروهای ارزشی بکاهد، با صراحت اعلام میدارد که امکان پیروزی جریان فتنه و انحرافی در این دوره از انتخابات وجود نداشته، لذا اتفاقا وجود تکثر و رقابت درون گفتمانی نه تنها مضر نیست بلکه با وجود نبود رقیب جدی از سوی اصلاح طلبان و جریان انحراف، زمینه پر شور شدن انتخابات و در نتیجه حصول مشارکت حداکثری مردم در پای صندوق های رای فراهم خواهد شد.
از الزامات این نگرش به صحنه انتخابات، پذیرش ارائه فهرستهای متکثر مبتنی بر معیارهای مختلف است تا مردم هر یک بتوانند با توجه به تشخیص خود به یکی از این فهرستها اعتماد کرده و یا به همه لیست یا برخی از افراد آن مبتنی بر مولفههای کاندیدای اصلح رای دهند. لذا پیروی از فهرست پیشنهادی الزامی نبوده و جایگاه گروههای سیاسی در این زمینه تنها نقش توصیهای خواهد داشت.
این جریان که در تلاش است تا با "خلوص سازی" در درون اردوگاه اصولگرایان، مجلس طراز انقلاب اسلامی را در دوره نهم شکل دهد، دراین دوره ازانتخابات با تشکیل جبهه پایداری و با حمایت معنوی آیت الله مصباح یزدی وارد صحنه انتخابات شده و با خارج شدن از کمیته اتحاد اصولگرایان(8+7) بطور مستقل فهرستی برای انتخابات ارائه کرده است که هرچند مشترکاتی در سراسرکشور دارد، اما ورودی مستقل و با منطقی متفاوت دارد.
منطق برتر کدام است؟
بنظر میرسد راه خروج از ابهام و سردرگمی توسط بدنه جریان اصولگرا و توده های مردم، بعد از آن که این دو نگرش نتوانستند خود به تفاهمی برسند، که نتیجه آن ارائه دو لیست اصلی و چندین لیست فرعی حداقل در شهرهای بزرگ بود، فهم منطق طرفین و توجه به این سوال اساسی باشد که تا چه اندازه احتمال پیروزی رقیب اصلاح طلب یا جریان انحرافی وجود دارد؟ اگر این احتمال ناچیز بوده و تکثر و رقابت درون گفتمانی موجب به قدرت رسیدن این دو جریان رقیب نگردد، به نظر میرسد که منطق رقابت و تکثر درون گفتمانی بی خطر و موجه باشد. اما اگر همچنان خطر به قدرت رسیدن جریان انحرافی و باقیمانده های فتنه 88 در انتخابات آتی وجود دارد، رای دادن یکدست و متحد به فهرستی واحد (فهرست جبهه متحد اصولگرایی)که محصول طی شدن فرآیندی و با حضور اکثریت گروهها و جریانهای اصولگرا حاصل شده است، ضرورتی است که هواداران جریان اصولگرا و دغدغهمندان نظام اسلامی نباید از آن غفلت کنند.
حوادث و رفتارسیاسی گروههای سیاسی فعال در انتخابات در روزهای پایانی مانده تا 12 اسفند، وزن هر یک از این دو رویکرد را بیشتر آشکارخواهد ساخت.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]