سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بسم الله/ هوالمصوّر
عکس.ن: تولدت مبارک حاج سعیدِ عزیز… دوازده اسفند، روز حماسهِ ملّیِ ماست و تو چه حماسه آفرین بودی، امسال روز انتخابات، در بهشتِ برین 46 ساله می‏شوی… و فرشتگان تولد تو را همراه با حضور مردم جشن می‏گیرند…

پ.ن: “سعید جان‏بزرگی” در روز دوازدهم اسفندماه سال 1344 در شهرری چشم به جهان گشود و در آغوش پُر مهر مادر آرام گرفت. درس و مدرسه را همانند کودکان همسال خود در سن 7 سالگی آغاز نمود. 15 سال بیشتر نداشت که شوق حضور در میدان دفاع از کشور، او را به جبهه کشاند، سعید در سال 1362 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در واحد “تبلیغاتِ جنگ” مشغول به خدمت شد.
سعید در سال 1362 در عملیات “بدر” بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی مجروح شد و چند ماه بعد که بهبودیِ نسبی یافته بود، به جبهه بازگشت. 
در عملیات کربلای 5، گلوله‌ای از کنار سرش عبور کرد و او به طور معجزه آسایی زنده ماند.
سعید جان‏بزرگی در عملیات والفجر 10 در منطقه “حلبچه” شرکت نمود و در روز سوم فروردین ماه 1367 در حالی که در زیر بمباران شیمیایی در شهر مشغول عکاسی از وقایع، فجایع و جنایات صدام، آمریکا و همدستانشان بود، خود نیز تحت تاثیر همان گازهای شیمیایی قرار گرفت.
شاید به جرأت بتوان گفت اگر این ایثار “سعید جان‏بزرگی” نبود هیچکسی از جنایات صدام و صدامیان در کشتن مردم بی پناه حلبچه با انواع سلاح‏های شیمیایی خبردار نمی‏شد.
بعد از اتمام جنگ، تحصیلات خود را ادامه داد و در سال 1375 ضمن کسب عنوان دانشجوی نمونه سال، در رشته عکاسی فارغ التحصیل شد.
در این دوران سه مرتبه به زیارت بیت‌الله الحرام و یک مرتبه به کربلای معلی ‌مشرف گردید.
او در سال 1371 با دوشیزه‌ای پارسا ازدواج نمود و صاحب 2 فرزند شد.
سعید روز به روز ضعیف تر و رنجور تر می شد و اثرات مخرب گازهای شیمیایی، آشکار شده بود.

سرانجام بعد از چهار مرتبه عمل جراحی در روز بیست و دوم تیرماه سال 1381 در حالی که با درجه سرهنگ تمامی، معاونت فرهنگی لشگر 27 محمدرسول الله (ص) را بر عهده داشت، در بیمارستان شهید مصطفی خمینی عروج کرد و با ذکر یا ابوالفضل العباس (ع) به دیدار معشوق خویش شتافت و شهدشیرینِ شهادت را نوشید.

پیکر پاکِ این هنرمند و عکاس دلداده، پس از تشییع در قطعه 29 بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
یاد و نام این هنرمندِ عکاس، این پاسدار خون سرخ حسین، این جانباز و دلداده عاشقِ معشوق، جاوید باد…
سال گذشته افتخار داشتم، تندیس و جایزه “هنر ولایی” رو از دستان همسر مؤمنهِ این شهید دریافت کنم…
حاج سعیدِ عزیز با اینکه هیچگاه ندیدمت، اما همیشه دوستت دارم … روحت شاد.


  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی