یکی از موجبات تعالی و رشد جوامع، استقلال عمل و عدم وابستگی به غیر بوده و هست.
شرط لازم برای اقتدار و صلابت هر ملت، خوداتکایی است.
این امر درباره جامعه اسلامی/ایرانی ما نیز صادق است.
ایران اسلامی تلفیقی ست از شرع و شعور شیعی و فرهنگ و ادب پارسی که این خود ظرفیتی ست بی بدیل که شاید در طول تاریخ برای هیچ ملتی رخ نداده باشد.
مشکلات و معضلات داخلی، راهکارهای بومی می طلبد؛ فلذا روا مباد برای حل این مسائل، دست به دامان اجانب شدن.
هم اکنون زمانی فرا رسیده است که باید گفت: "ارتجاع جایز است !"
من و شما باید بدانیم که؛ «چگونه از خودمان گرفتند و بر خودمان تاختند ؟!»
چرا با وجود اینکه نسخه شفابخش "اسلام" در دستان ماست باز چشم به توصیه و تجویز "غرب" دوخته ایم ؟!
"از بیگانه چرا تمنا ؟!"؛ در تاریخ و پیشینه این کشور الگوهای شایسته و دست اول، بسیارند.
ایران ما امثال "فارابی" و "بوعلی" و "رازی" و "فردوسی" و "میرداماد" و "مولانا"، کم به خود ندیده است.
أفضل و اولای افراد نامبرده نیز ائمه معصومین(علیهم السلام) هستند که در تمامی وجوه سرآمدند.
راه پیش روی ما را گذشتگان و اسلافمان پیموده اند؛ آنگاه ما نه تنها از تجربیات گرانسنگ آنان بهره ای نمی بریم بلکه به دیگران امیدواریم !
حلال مشکلات ما «کتاب الله» است که در بین ما مهجور مانده !
کتـابی که می بایست فرامین آنـرا روی چشم بگذاریم و مطیـع محـض آن باشیم، مـع الأسف روی طاقچه خاک می خورد و استفاده از آن تنها به حُسن مطلع گردهمایی ها و مراسم عقد و ختم محدود شده است !
انصافاً کم سعادتی نیست که بعنوان یک مسلمان، عمر گران را به پایان رسانیم درحالیکه حتی یکبار هم به متن و یا حتی ترجمه قرآن کریم، مختصراً تورقی نیانداخته باشیم !
چاره معضلات ما «نهج البلاغه» است. کتابی که "زبان زمان" را می داند و دربرگیرنده تمام دوران هاست.
راز درونی این مجلد از سخنان گهربار امیرمؤمنان(ع) چه بوده است که جرج جرداق مسیحی بیش از 200بار بدان مستمسک شده است ؟!
حقیقتاً شایسته است مادامی که چنین کمیایی از حکمت و معرفت در اختیار ماست، آنرا بلا استفاده در گوشه ای رها کنیم ؟!
در حوزه سیاست، به قطع و یقین، بهترین حل المسائل حکومتداری در جهان «عهدنامه مالک اشتر» است نه نظریات مستعمل "جن لاک" و "کارل مارکس".
عهدنامه ای که بر کلیات روابط بین حاکمیت و مردم واقف است و شرح وظایف حکومت را به کاملترین وجه ممکن تبیین می کند.
در حیطه اقتصاد نیز «الحیات» راهگشای ماست.
کتابی که تنها راه خروج از بن بست لیبرال سرمایه داری و کمون اشتراکی را «اقتصاد بر مبنای اسلام» می داند.
در علم و دانش و فرهنگ این مرز و بوم نیز همین بس که ردای فارغ التحصیلی "باختر" برگرفته از جامه و عبا و عمامه دانشمندان و علمای "خاوران" ماست؛ آنگاه آیا شایسته است که ما مقلدِ مقلدینمان باشیم ؟!
کجا بودند مدعیان غربی، زمانی که طلاب و دانشجویان ایرانی در «جندی شاپـور اهـواز» مشق "عرفـان و فلسفه و منطق" می کردند ؟!
یقیناً عرفانهای نوظهور غرب و شرق درقیاس با عرفان اسلامی و آثار فیلسوفانی چون؛ "سهروردی" و "ملاصدرا" و "عطار"؛ همانند کاه هستند در برابر کوه !
چرا با وجود انقلابیون و مصلحانی نظیر؛ "ابوذر غفاری" ؛ "سلمان فارسی" ؛ "منصور حلاج" ؛ "امیرکبیر" ؛ "جمال الدین اسدآبادی" ؛ "میرزای جنگلی" ؛ "رئیس علی دلواری" و... باید شمایل امثال "چگوآرا" بر سینه جوانان ما خودنمایی کند ؟!
ایران کشوری ست که خود مهد غالب خیزش ها و انقلاب ها بوده و همواره در طول تاریخ "سربدار داده ولی تن به ذلت نداده" است.
فلذا بی اعتنایی به چنین دستآوردهای سترگی صحیح نبوده و تسلیم و خودباختگی برای چنین ملت مسبوق بالسابقه ای جایز نیست.
چراکه ما در ماضی نشان دادیم که «توانستیم» و در مضارع «ما می توانیم» را صرف کرده ایم و إن شاالله در مستقبل نیز «خواهیم توانست» را به منصه ظهور خواهیم رساند.
هم اکنون ارتجاع جایز است!»
91/2/6 7:59 ع
کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :محمد زندی::نظرات دیگران [ نظر]