تلاش برای خدشه دار کردن چهره منور حضرت امام(ره) از همان زمانی آغاز شد که دشمنان انقلاب اسلامی متوجه شدند که این بزرگ مرد تاریخ از ویژگیها و ظرفیتهایی برخوردار است که خواهد توانست نظم استعماری حاکم بر ایران زمین و جهان اسلام را دگرگون کرده و تحولی نو در این سرزمین بنا بگذارد. لذا به عنوان بزرگترین تهدید مورد توجه دستگاههای تبلیغاتی غرب قرار گرفت.
اوج این تخریبها را میتوان در مقاله روزنامه اطلاعات در 17دی ماه 1356 مشاهده نمود که موجی از انزجار و تنفر عمومی را به همراه داشت و سرآغاز خیزش و حرکتی شد که یکسال بعد به فروپاشی نظام ستمشاهی پهلوی انجامید.
با پیروزی انقلاب اسلامی و قرار گرفتن حضرت روح الله(ره) در جایگاه امامت امت و رهبری انقلابیون جهان اسلام، خشم و عصبانیت استکبار جهانی و ایادی داخلی آن روز به روز نسبت به ایشان زیادتر میشد، بالاخص وقتی شاهد آن بودند که نام خمینی هر روز بیشتر از دیروز ورد زبان جوانان جهان اسلام و ملتهای مستضعف عالم شده بود.
و اینچنین بود که با افزایش روزافزون محبویبت امام در سطح جهان، بر میزان تخریبها و هجمه به این شخصیت ممتاز تاریخ معاصر نیز در قالب ساخت فیلمها، انتشار عکسها و کاریکاتورهای توهین آمیز، رواج جوکهای تمسخرآمیز و … افزایش یافت، هجمه هایی که به دلیل عدم توسعه فن آوریهای ارتباطی چندان در داخل کشور بازتابی نداشت و ملت غیور ایران کمتر از آن آگاه میشدند.
ارتحال ایشان در سال 1368، پایان استراتژی تخریب ایشان نبود، بلکه نگرانی از فراگیر شدن گفتمان حضرت امام(ره) دشمنان را بر آن داشت تا این بار به طور جد آرمانها و اندیشه های ایشان را مورد هجمه قرار دهند. شکل گیری فضای دوم خرداد و فعالیت مطبوعات زنجیره که به فرموده رهبری، مبتنی بر شارلاتانیزم مطبوعاتی به تخریب باورها و آرمانهای انقلاب مشغول بودند، اوج این سیاست “امام زدایی” بود. در همین دوران بود که اکبر گنجی با صراحت اعلام کرد که «نظرات امام باید به موزه برود»!
با حاکمیت جریان اصولگرا و زوال جریان دوم خرداد در سطح جامعه، شاید کسی باور نمیکرد که موج جدیدی برای تخریب این چهره ماندگار تاریخ ایران زمین در حال طرحریزی باشد! اما آنچه در فتنه 88 و پس از شکست سناریوی کودتای مخملی و ناکامی از تغییر نتیجه انتخابات، نشان داد که دشمنان انقلاب اسلامی همچنان یاد و نام حضرت روح الله(ره) را بزرگترین خطر برای منافع خود در جهان اسلامی میدانند.
اینجا بود که ایادی خودفروخته و استحاله شده اردوگاه فتنه که روزگاری خود را انحصارا خط امامی معرفی میکردند، قلم بدست گرفته و بر اندیشههای تابناک ایشان تاختند تا شاید بتوانند نام و یاد او را از قلب ملتها و بالاخص نسل جوان بزدایند.
به عنوان نمونه اکبر گنجی فاسق در نوشتاری با عنوان “آیت الله خمینی؛ بی گناه یا…”(27/3/89) تلاش دارد تا ضمن زیر سوال بردن چهره بزرگ مرد تاریخ انقلاب اسلامی، ایشان را شخصیتی مستبد و ظالم معرفی کند که عامل بدبختی ملت ایران در سه دهه اخیر بوده است! این مزدور وابسته به دستگاههای جاسوسی آمریکا که با قاطعیت از سران فتنه حمایت میکند، در این نوشته با صراحت و بیشرمی تمام مدعی شد: «چه کسی نمیداند که آیت الله خمینی آمر جنایت علیه بشریت بود؟»
نمونه دیگری از بازیگران نمایشنامه “امام زدایی”، “محسن کدیور” است که خود را شاگرد برجسته منتظری معرفی میکند، و یکی دیگر از ضدانقلابیون فراری است که اتفاقا از همراهان نزدیک موسوی و کروبی در فتنه سبز بوده است. در این پرده، وی با ارسال نامهای خطاب به حجت الاسلام سید حسن خمینی(26/3/89) از ایشان میخواهد تا به عنوان «یکی از نوادگان فاضل مرحوم آیت الله خمینی» از رکن اساسی اندیشه سیاسی حضرت امام که “نظریه ولایت مطلقه فقیه” باشد اعلام برائت کند.
کدیور، نواده امام را چنین مورد سوال قرار میدهد که: «بالاخره پرسش نهائی این است با توجه به تجربه عملی دو دهه اخیر ایران، آیا تصور ولایت مطلقه فقیه باعث تصدیق به بطلانش نمیشود؟»
نمونههای مذکور حکایت از آن دارد که استکبار جهانی و ایادی آن بعد از 50 سال تلاش برای تخریب چهره حضرت امام (از سال 1341 تاکنون) هنوز از این سیاست دست برنداشته و علیرغم شکستها و ناکامیهای همیشگی، باز هم ابزارها و ترفندهای جدیدی را در این زمینه بکار خواهند کرد، غافل از آنکه:
چراغی را که ایزد برافروزد/چو ابله پف کند ریشش بسوزد
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]