اخبار و آمارهای منتشره در مورد کاسته شدن از ضریب رشد جمعیتی کشور و عوارض ناشی از تداوم طرح تحدید نسلی و کنترل جمعیت، نگرانیهایی را برای آینده کشور در نتیجه کاسته شدن از نسل جوان و بانشاط و افزایش متوسط سن ایرانیان و پیر شدن جامعه در سالهای پیش رو فراهم آورده است. این روند در حالی صورت میگیرد که در دهه 60 رشد بیرویه جمعیت را شاهد بودیم که در دههی 70 با سیاستهای کنترلی در مسیر تعادل قرار گرفت، اما این روند در دهه 80 با کاهش شدید روبرو شده، بطوری که نگرانیهایی را نسبت به چینش جمعیتی آینده کشور به همراه داشته است.
این معضل مدتی است که مورد توجه مسئولین نظام اسلامی قرار گرفته و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در چند نوبت از جمله در آخرین دیدارشان با مسئولین نظام اسلامی بر آن تاکید کردند. معظم له با تاکید بر آنکه "وجود جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد، امروز یکی از عاملهای مهم پیشرفت کشور است"، اشاره فرمودند که «ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم... و باید نگذاشت که غلبهی نسل جوان و نمای زیبای جوانی در کشور از بین برود»
طبیعتا تاکیدات صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ضرورت بازنگری در سیاستهای تحدید جمعیتی، با همراهی مسئولین و دغدغهمندان و صاحبان تریبون و رسانه همراه خواهد بود. اما آنچه در این میان اهمیت دارد آن است که دغدغههای مذکور چگونه دنبال خواهد شد؟ در این زمینه لازم است به چند نکته کلیدی و مقدماتی واجب توجه شود تا با بیتوجهی و کج فهمی، سیاست راهبردی نظام دچار آسیب نگردد.
اول آنکه بعد از سالها تبلیغات همه جانبه فرهنگی - رسانهای در مورد "فرزند کمتر - زندگی بهتر" نباید انتظار داشت که یک شبه شعار "فرزند بیشتر - آینده بهتر" جایگزین آن گردد! همانطور که در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تاکید شده بود برای تحقق این امر باید همه مسئولین کشور و گروههای مرجع به دنبال فرهنگسازی باشند. فرآیند فرهنگ سازی نیز روند پرسرعت و به یکباره نیست که از فردا همه تریبونها تنها به تکرار نظرات رهبری اختصاص یابد! این شیوه ناشیانهترین اقدامی است که میتوان به نام فرهنگ سازی در دستورکار قرار داد که نتیجه آن جز به لوث شدن مساله و تخریب رهنمودهای معظم له نخواهد انجامید!
فرهنگ سازی! فرآیندی همه جانبه، تدریجی و غیرمستقیم است که برای رسیدن به آن باید از تدبیر، برنامه ریزی و ابزارهای مختلفی فرهنگی - علمی - هنری و تمامی لطایف الحیل تاثیرگذار بر ذهن و روان جامعه بهره جست. به واقع بدون داشتن برنامهای کارشناسی شده و همه جانبه ورود به میدان تبلیغ این راهبرد کلان در حوزه تمدن سازی نه تنها ره به جایی نخواهد برد، بلکه موجب فرصت سوزی شده و راه را بر ورود کارشناسانه به این مقوله را نیز خواهد بست. لذا بهتر است قبل از ورود به مساله برای آن تدبیری اندیشید و مبتنی بر یک طرح جامع عملیاتی برای فرهنگ سازی وارد میدان گردید.
ضرورت دوم توجه به این واقعیت است که شرایط معیشتی - اقتصادی و فرهنگی - اجتماعی حاکم بر جامعه امروز نیز امکان تغییر ذهنیت را برای نسل امروز دشوار کرده است. بالا رفتن سن ازدواج، مساله اشتغال و معضل بیکاری، افزایش هزینه های معیشتی، زندگی آپارتمان نشینی و کوچک شدن طول و عرض خانهها، افزایش هزینه های تحصیل و تربیت کودکان، کم حوصلهگی و پرمشغله شدن جوانان امروز و... دغدغههایی است که پذیرش ذهنی تلاش برای بیشتر بچه دار شدن را در نسل امروز نامطلوب ساخته است! لذا منطقی است که هرگونه تلاش برای تغییر نگرش باید با رفع علل و موانع همراه باشد، چرا که در غیر این صورت مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. لذا فراهم آوردن زمینه های عینی و مادی ایده "امکان زندگی بهتر در صورت داشتن فرزند بیشتر" از ضروریات مقدماتی تحقق آن است.
سخن آخر آنکه در سالهای اخیر متاسفانه شاهد رواج مدلها و سبکهای زندگی غربیای هستیم که مبتنی بر عدم محوریت کانون خانواده شکل گرفتهاند. در مدل زندگی غربی، مفهوم مادری نه تنها محوریت خانواده را شکل نمیدهد، بلکه داشتن فرزند به عنوان یکی از موانع داشتن روابط آزادجنسی قلمداد شده و به شدت نکوهش میشود! آمار بالای سقط جنین و استفاده از داروهای مربوطه به خوبی نشان میدهد که غرب در سراشیبی انحطاط کامل بنیان خانواده قرار گرفته و دیگر تولید نسل مورد توجه جوان سرگردان و بیهویت غربی نیست!
متاسفانه در سالهای اخیر با گسترش تهاجم فرهنگی دشمن و استفاده از ماهواره و اینترنت، بخشی از بیماری موجود در سبک زندگی غربی به تدریج به درون جامعه ما نیز سرایت کرده است که برای علاج آن نیز باید چاره ای اندیشید. چرا که بدون توجه به آن، بخشی از تلاشهای فرهنگی - رسانهای برای اجرای طرح مذکور بیثمر خواهد ماند. به تعبیر شاعر بزرگ ایران زمین: «اول ای جان دفع شر موش کن/ بعد از آن در جمع گندم کوش کن»
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]