ساختار شورای امنیت یک دیکتاتوری آشکار است/از اخم قدرتهای زورگو نترسیم و به لبخند آنها دل خوش نکنیم
فرازهایی از سخنرانی مهم مقام معظم رهبری در افتتاحیه اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها منتشر شد.
به گزارش رجانیوز، سخنرانی مهم مقام معظم رهبری در افتتاحیه اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها در حال انجام است که فرازهای مهمی از آن بدین شرح است:
*ما در اینجا گرد آمدیم تا به کمک پروردگار، حرکت و جریانی که در شش دهه قبل با هوشمندی و موقعیتشناسی و شجاعت چند تن از رهبران دلسوز، پایهگذاری شد را به اقتضای موقعیت جهان ادامه دهیم و به آن جان تازهای بخشیم.
*اسلام به ما آموخته که انسانها با وجود ناهمگونی نژادی و زبانی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و همدردی فرا میخواند.
*تجربه نشان داده که برآمدن قدرتهای جدید با ورود ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است.
*این جابهجایی قدرت به عدم تعهد فرصت میدهد تا زمینه مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را فراهم آوردند.
*شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و سازوکاری غیر منطقی و غیر دموکراتیک است/یک دیکتاتوری آشکار و تاریخمصرف گذشته است.
*اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود/جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان و در آمریکا و غرب گران قیمتگذاری میشود.
*با سوءاستفاده از این سازوکار غلط است که آمریکا توانسته زورگوییهای خود را در لباس مفاهیم شریف به دنیا تحمیل کند.
- ما در اینجا گرد آمدیم تا به هدایت حرکتی که در شش دهه قبل توسط برخی از رهبران دلسوز پایه گذاری شد ادامه و بلکه به آن جانی تازه و تحرکی دوباره ببخشیم.
- اسلام به ما آموخته که انسان ها با وجود ناهمگونی های نژادی و فرهنگی فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی، عدالت، نیکوکاری، همدردی و همکاری فرا میخواند.
- این نظم آرمانی در نقطه مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرن های اخیر قدرتهای سلطه گر غربی و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا پیش قراول آن بوده و هستند.
- امروز آرمانهای اصلی جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده است، مثل استعمارزدایی، استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و عدم اتکا به ابرقدرتها؛ واقعیت های امروز جهان با آین آرمانها دارای فاصله است اما اراده جمعی برای عبور از واقعیت ها و آرمانها هرچند پرچالش لیکن امیدآفرین و ثمربخش است.
- درگذشته نزدیک شاهد شکست سیاست های جنگ سرد و یکجانبه گرایی بعد از آن بوده ایم.
- همبستگی کشورهای عضو جنبش برای شکل گیری نظم نوین جهانی از ضرورت های پیش روی این جنبش است.
- برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است؛ این جابجایی تدریجی قدرت به کشورهای عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش شایسته ای را در عرصه جهانی برعهده بگیرند و زمینه یک مدیریت عادلانه را در پهنه گیتی فراهم آوردند.
- ما کشورهای عضو جنبش توانسته ایم در یک دوره طولانی با وجود اختلافات در دیدگاه ها، همبستگی خود را در چارچوب آرمانهای مشترک حفظ کنیم.
- شرایط کنونی کشور فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است.
اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود؛ باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصه بین المللی شکل داد و تضمین کرد.
- شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختاری ناعادلانه است؛ با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانسته اند زورگویی های خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند.
- همه از این هندسه غلط بینالمللی خسته شدهاند.
- جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان و در آمریکا و غرب گران ارزش گذاری می شود، شکنجه و ترور اگر به دست آمریکا و صهیونیست صورت گیرد مجاز و کاملا قابل چشم پوشی است.
- بد و خوب کاملا گزینشی و یکطرفه تعریف می شود؛ منافع خود را به عنوان قوانین بین المللی بر ملت ها تحمیل میکنند و با شبکه رسانه ای انحصاری سازمان یافته دروغ های خود را راست و ظلم خود را عدالتطلبی قلمداد میکنند و هر سخن حقی را دروغ و هر مطالبه حقی را یاغی گری قلمداد میکنند.
- جنبش 99درصدی مردم آمریکا بر ضد کانونهای ثروت و قدرت در این کشور و اعتراضات مردم اروپا بر سیاست اقتصادی دولتهایشان نشانه لبریز شدن کاسه صبر آنها از شرایط موجود است.
- در دنیای امروز امنیت پدیده ای مشترک و غیرقابل تبعیض است.
- امروز با تاسف فراوان دیده می شود که کشورهای دارنده بیشترین تسلیحات هسته ای اراده ای جدی برای حذف این ابزارهای مرگبار از دکترین نظامی خود ندارند و همچنان آ« را عاملی برای رفع تهدید میدانند.
- سلاح هسته ای نه تامین کننده امنیت و نه مایه تحکیم قدرت سیاسی بلکه تهدیدی برای این هر دو است.
- امروز کشورهایی را میشناسیم که با داشتن بمب اتم در معرض انواع ناآرامی های مهلک هستند.
جمهوری اسلامی ایران استفاده از سلاح های هسته ای و نظایر آن را گناهی بزرگ میداند؛ ما شعار خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای را مطرح کردیم و به آن پایبندیم.
- حرکتی مرموز در حال انجام است تا انحصار تولید سوخت هسته ای را در دستان چند کشور هسته ای غربی تثبیت کند.
- بهانه دروغین آنان بیم از تولید سلاح هسته ای است؛ در مورد جمهوری اسلامی ایران آنان خود میدانند که دروغ میگویند اما سیاستورزی آنگاه که کوچکترین اثری از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز می شمارد.
- من تاکید میکنم که جمهوری اسلامی هرگز در پی تسلیحات هسته ای نیست و هرگز از حق هستهای ملت خود چشم پوشی نخواهد کرد، شعار ما انرژی هسته ای برای همه و سلاح هسته ای برای هیچکس است.
- تجربه سه دهه ایستادگی موفقیت آمیز در برابر زورگویی ها و فشارهای همه جانبه آمریکا و متحدانش جمهوری اسلامی را به این باور رسانده که مقاومت یک ملت متحد قادر است بر همه فشارها فائق آید.
- پیشرفت های همه جانبه کشور ما در دو دهه اخیر موضوعی است که همه به آن اذعان کرده اند .
- تحریم هایی که باوه گویان آن را فلج کننده نامیدند نه تنها ما را فلج نکرده و نخواهد کرد بلکه گام های ما را محکم تر و اطمینان ما را به درست بودن تحلیل هایمان بیشتر کرده است.
- یک کشور مستقل و دارای شناسنامه روشن تاریخی به نام فلسطین بر اساس یک توطئه وحشتناک به سردمداری انگلیس در دهه دوم میلادی غصب شد؛ این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعی مردم بی دفاع و راندن آنها از شهرهای خود همراه بود بعد از شش دهه ادامه یافته و همچنان ادامه دارد.
- کمتر روزی است که خبری از قتل و جرح و زندانی کردن جوانانی مخابره نشود که از دفاع از وطن خود برخواسته و به ویرانگری خانه و مزرعه خود اعتراض کرده اند.
- سردمداران سیاسی مدعی حقوق بشر چشم بر اینهمه جنایت بسته و بدون هیچ شرمی از آن رژیم دفاع کرده و در نقش وکیل مدافع آن ظاهر می شوند.
- فلسطین مطعلق به فلسطینیان است و ادامه دادن به اشغال آن خطری برای جامعه جهانی است.
- ما راه حلی عادلانه و کاملا دموکراتیک را پیشنهاد کرده ایم؛ همه فلسطینیان چه کسانی که ساکن هستند و چه کسانی که به سایر کشورها رانده شده اند در یک همه پرسی عمومی و اطمینان بخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را تعیین کنند و همه فلسطینیان به کشور خود بازگردند و در این انتخابات شرکت کنند؛ آنگاه صلح برقرار خواهد شد.
- رژیم صهیونیستی تا کنون برای شما (آمریکا) دردسرهای بسیاری داشته و چهره شما را در میان ملت های منطقه منفور و شما را شریک جنایات این رژیم غاصب معرفی کرده است.
- تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران خود حادثه ای پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید , ما کشورهای عضو عدم تعهدبا همافزایی امکانات می توانیم برای نجات جهان از جنگ و سلطه گری، نقشی ماندگار بیافرینیم و ان مقصود فقط با همکاری های همه جانبه ما با یکدیگر امکانپذیر است.
- در بین ما کشورهای ثروتمند و دارای نفوذ بین المللی کم نیستند.
- از اخم قدرتهای زورگو نترسیم و به لبخند آنها دل خوش نکنیم.
- سقوط دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال آفریقا و منطقه و بیداری اسلامی را فرصتی بزرگ بشماریم.
- بدون شک تشکیل دبیرخانه فعال و پرانگیزه ای برای این تشکیلات خواهد توانست به حصول این اهداف کمک مند.
متن کامل بیانات رهبرانقلاب
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على الرّسول الأعظم الأمین و على ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و على جمیع الأنبیاء و المرسلین.
به شما میهمانان گرامى، سران و هیئتهاى نمایندگى کشورهاى جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکتکنندگان در این اجلاس بزرگ بینالمللى خوشامد میگویم.
ما در اینجا گرد آمدهایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریانى را که در شش دههى قبل با هوشمندى و موقعیتشناسى و شجاعت چند تن از رهبران سیاسىِ دلسوز و مسئولیتپذیر پایهگذارى شد، به اقتضاى موقعیتها و نیازهاى امروز جهان ادامه دهیم و بلکه به آن جانى تازه و تحرکى دوباره ببخشیم.
میهمانان ما از مناطق جغرافیائى دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهاى گوناگون و داراى تعلقات اعتقادى و فرهنگى و تاریخى و وراثتىِ متنوعند؛ ولى همان طور که «احمد سوکارنو» یکى از بنیانگذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبناى تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائى یا نژادى و دینى، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندى که بتواند آنها را از سیطرهى شبکههاى اقتدارگرا و مستکبر و سیرىناپذیر مصون بدارد، نیازمند بودهاند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهاى سلطهگرى، این نیاز همچنان پابرجا است.
من میخواهم حقیقت دیگرى را مطرح کنم:
اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند که آنها را به پاکى و عدالت و نیکوکارى و همدردى و همکارى فرا میخواند و همین سرشت همگانى است که اگر از انگیزههاى گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون میگردد.
این حقیقت تابناک داراى چنان ظرفیتى است که قادر است پایه و پشتوانهى تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همهى فعالیتهاى مادّى و دنیائى انسانها نفوذ دهد و بهشتى دنیائى - پیش از بهشت اخروىِ موعود ادیان الهى - براى آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگانى است که میتواند شالودهریز همکاریهاى برادرانهى ملتهائى باشد که از نظر شکل ظاهرى و سابقهى تاریخى و منطقهى جغرافیائى، شباهتى به یکدیگر ندارند.
همکاریهاى بینالمللى هرگاه بر چنین شالودهاى استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبى و منافع یکجانبه یا واسطهگرىِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایهى منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاى خود را از دغدغهها آسوده میسازند.
این نظم آرمانى در نقطهى مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهاى اخیر قدرتهاى سلطهگر غربى، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعى و مبلّغ و پیشقراول آن بوده و هستند.
میهمانان عزیز!
امروز آرمانهاى اصلى جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پابرجاست؛ آرمانهائى مانند استعمارزدائى ، استقلال سیاسى و اقتصادى و فرهنگى، عدم تعهد به قطبهاى قدرت و ارتقاء همبستگى و همکارى میان کشورهاى عضو. واقعیتهاى امروز جهان با آن آرمانها داراى فاصله است؛ ولى ارادهى جمعى و تلاش همهجانبه براى عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هرچند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.
ما در گذشتهى نزدیک، شاهد شکست سیاستهاى دوران جنگ سرد و نیز یکجانبهگرائىِ پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزى از این تجربهى تاریخى، در حال گذار به نظام بینالمللى جدیدى است و جنبش عدم تعهد میتواند و باید نقش نوینى ایفاء نماید. این نظام باید بر پایهى مشارکت همگانى و برابرى حقوق ملتها استوار باشد؛ و همبستگى ما کشورهاى عضو این جنبش براى شکلگیرى این نظم نوین، از ضرورتهاى بارز عصر کنونى است.
خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانى، نویدبخش یک نظام چند وجهى است که در آن، قطبهاى سنتى قدرت جاى خود را به مجموعهاى از کشورها و فرهنگها و تمدنهاى متنوع و با خاستگاههاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سیاسى میدهند. اتفاقات شگرفى که در سه دههى اخیر شاهد آن بودهایم، آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهاى جدید با بروز ضعف در قدرتهاى قدیمى همراه بوده است. این جابهجائى تدریجى قدرت، به کشورهاى عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایستهاى را در عرصهى جهانى بر عهده بگیرند و زمینهى یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتى را در پهنهى گیتى فراهم آورند. ما کشورهاى عضو این جنبش توانستهایم در یک دوران طولانى، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگى و پیوند خود را در چهارچوب آرمانهاى مشترک حفظ کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکى نیست. این پیوند میتواند دستمایهى گذار به نظمى عادلانه و انسانى قرار گیرد.
شرائط کنونى جهان فرصتى شاید تکرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتورى چند کشور غربى اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانى را در عرصهى مدیریت بینالمللى شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همهى کشورهائى که مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازى چند کشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و مىبینند.
شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوکارى غیرمنطقى، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتورىِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهاى خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسى»، و دخالت نظامى در کشورها را به جاى آن مىنشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بىدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاى خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهى یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکاى لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمتگذارى میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهى بشریت بىاهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائى و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشى است. زندانهاى مخفى آنها که در نقاط متعددى در قارههاى گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بىدفاع و بىوکیل و بىمحاکمه است، وجدان آنان را نمىآزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشى و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بینالمللى»، و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونى خود را به نام «جامعهى جهانى» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکهى رسانهاىِ انحصارىِ سازمانیافته، دروغهاى خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبى وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقى را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبهى برحقّى را یاغیگرى مینامند.
دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسهى غلط بینالمللى خسته شدهاند. جنبش 99 درصدى مردم در آمریکا بر ضدّ کانونهاى ثروت و قدرت در آن کشور، و اعتراض عمومى در کشورهاى اروپاى غربى به سیاستهاى اقتصادى دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانهى صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج کرد.
پیوند مستحکم و منطقى و همهجانبهى کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد میتواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقى بر جاى بگذارد.
حضار محترم!
صلح و امنیت بینالمللى از جملهى مسائل حادّ جهان امروز ما است و خلع سلاحهاى کشتار جمعى و فاجعهبار، یک ضرورت فورى و یک مطالبهى همگانى است. در دنیاى امروز، امنیت، پدیدهاى مشترک و غیرقابل تبعیض است. آنها که سلاحهاى ضد بشریت را در زرادخانههاى خود انبار میکنند، حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهانى قلمداد کنند. این - بىشک - نخواهد توانست نیز امنیت را براى خود آنها به ارمغان آورد. امروز با تأسفِ فراوان دیده میشود که کشورهاى دارندهى بیشترین تسلیحات هستهاى، ارادهاى جدّى و واقعى براى حذف این ابزارهاى مرگبار از دکترین نظامى خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصى مهم در تعریف جایگاه سیاسى و بینالمللى خود میدانند. این تصور، به کلّى مردود و مطرود است.
سلاح هستهاى نه تأمینکنندهى امنیت و نه مایهى تحکیم قدرت سیاسى است، بلکه تهدیدى براى این هر دو است. حوادث دههى 90 قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمى همانند شوروى سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهائى را میشناسیم که با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامنىهاى مهلکند.
جمهورى اسلامى ایران استفاده از سلاح هستهاى و شیمیائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى میداند. ما شعار «خاورمیانهى عارى از سلاح هستهاى» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنى چشمپوشى از حق بهرهبردارى صلحآمیز از انرژى هستهاى و تولید سوخت هستهاى نیست. استفادهى صلحآمیز از این انرژى، بر اساس قوانین بینالمللى، حق همهى کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژى سالم در مصارف گوناگونِ حیاتى کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربى که خود دارندهى سلاح هستهاى و مرتکب این کار غیرقانونىاند، مایلند توان تولید سوخت هستهاى را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتى مرموز در حال شکلگیرى است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهاى را در مراکزى با نام بینالمللى ولى در واقع در پنجهى چند کشور معدود غربى، تثبیت و دائمى کنند.
طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت آمریکا که دارندهى بیشترین و مرگبارترین سلاحهاى هستهاى و دیگر سلاحهاى کشتار جمعى و تنها مرتکبِ بهکارگیرى آن است، امروز میخواهد پرچم مخالفت با اشاعهى هستهاى را به دوش بگیرد! آنها و شرکاى غربىشان رژیم صهیونیستىِ غاصب را به سلاحهاى هستهاى مجهز کرده و براى این منطقهى حساس، تهدیدى بزرگ فراهم کردهاند؛ اما همین مجموعهى فریبگر، استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى را براى کشورهاى مستقل برنمیتابند و حتّى با تولید سوخت هستهاى براى رادیوداروها و دیگر مصارف صلحآمیز انسانى، با هرچه در توان دارند، ستیزهگرى میکنند. بهانهى دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هستهاى است. در مورد جمهورى اسلامى ایران، آنان خود میدانند که دروغ میگویند؛ اما سیاستورزى، آنگاه که کمترین اثرى از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز میشمرد. آیا آن که در قرن بیستویکم زبان به تهدید اتمى میگشاید و شرم نمیکند، از دروغگوئى پرهیز و شرم خواهد کرد؟!
من تأکید میکنم که جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هستهاى نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى چشمپوشى نخواهد کرد. شعار ما «انرژى هستهاى براى همه، و سلاح هستهاى براى هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پاى خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربى در تولید انرژى هستهاى در چهارچوب معاهدهى عدم اشاعه، به سود همهى کشورهاى مستقل و از جمله کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است.
تجربهى سه دهه ایستادگىِ موفقیتآمیز در برابر زورگوئىها و فشارهاى همهجانبهى آمریکا و متحدانش، جمهورى اسلامى را به این باور قطعى رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و داراى عزم راسخ، قادر است بر همهى خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوى هدفهاى بلند خود را بگشاید. پیشرفتهاى همهجانبهى کشور ما در دو دههى اخیر واقعیتى است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمى بینالمللى مکرراً بدان اذعان کردهاند؛ و این همه در شرائط تحریمها و فشارهاى اقتصادى و تهاجم تبلیغاتى شبکههاى وابسته به آمریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائى که یاوهگویان، آن را فلجکننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهاى ما را محکمتر، و همت ما را بلندتر، و اطمینان ما را به درستى تحلیلهاى خود و نیز به توانائى درونزاى ملتمان راسختر کرده است. ما یارى خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیدهایم.
میهمانان گرامى!
لازم میدانم در اینجا از یک مسئلهى بسیار مهم سخن بگویم؛ که اگرچه مربوط به منطقهى ما است، ولى ابعاد گستردهى آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهاى جهانى را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است و آن، مسئلهى دردآور فلسطین است. خلاصهى این ماجرا آن است که یک کشور مستقل و داراى شناسنامهى روشنِ تاریخى به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئهى وحشتناک غربى با سردمدارى انگلیس در دههى 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتى که عمدتاً از کشورهاى اروپائى مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهاى جمعىِ مردم بىدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهى خود به کشورهاى هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکى از مهمترین مسائل جامعهى بشریت است. سران سیاسى و نظامى رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتى پرهیز نکردهاند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیرى و شکنجهى مردان و زنان و حتّى کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعى در نابودى و هضم آن در معدهى حرامخوار رژیم صهیونیستى، و تا محورهای بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهددوحمله به اردوگاههاى آنان در خود فلسطین و در کشورهاى همسایه که میلیونها آواره را در خود جاى میداده است. نامهاى «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهى ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهى صهیونیست با باقىماندگان در سرزمینهاى اشغالى ادامه دارد. آنها پىدرپى جنایتهاى جدیدى مىآفرینند و منطقه را با بحران تازهاى روبهرو میکنند. کمتر روزى است که خبرى از قتل و جرح و زندانى کردن جوانهائى مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگرى مزارع و خانههاى خود اعتراض کردهاند. رژیم صهیونیستى که با به راه انداختن جنگهاى فاجعهبار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهاى عربى و سازماندهى تروریسم دولتى در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که براى احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکهى رسانههاى متعلق به صهیونیزم و بسیارى از رسانههاى غربى و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقى و رسانهاى، این دروغ بزرگ را تکرار میکنند. سردمداران سیاسىِ مدعى حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت کرده و در نقش وکیلمدافع آن ظاهر میشوند.
سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطینىها است و ادامهى اشغال آن، ظلمى بزرگ، تحملناپذیر و خطرى عمده براى صلح و امنیت جهانى است. همهى راههائى که غربیها و وابستگان آنها براى «حل مسئلهى فلسطین» پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راهحلى عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم: همهى فلسطینىها، چه ساکنان کنونى آن، و چه کسانى که به کشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یک همهپرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینانبخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسى این کشور را انتخاب نمایند و همهى فلسطینیانى که سالها رنج آوارگى را تحمل کردهاند، به کشور خود باز گردند و در این همهپرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائى که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاکنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى کرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى که در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بیندیشید و با تصمیمى شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى کنونى نجات دهید. بىشک مردم منطقه و همهى آزاداندیشان گیتى از این اقدام استقبال خواهند کرد.
میهمانان محترم!
اکنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهى غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهى جهانى را در خود جاى داده است و میتواند در شکلدهى آینده نقشى بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهاى پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائى امکانات و ظرفیتهاى گستردهى خود میتوانیم براى نجات جهان از ناامنى و جنگ و سلطهگرى، نقشى تاریخى و ماندگار بیافرینیم.
این مقصود فقط با همکاریهاى همهجانبهى ما با یکدیگر امکانپذیر است. در میان ما، کشورهاى بسیار ثروتمند و نیز کشورهاى داراى نفوذ بینالمللى کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهاى اقتصادى و رسانهاى و انتقال تجربههاى پیشبرنده و تعالىبخش، کاملاً امکانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهى اردوگاه کمونیستى در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموکراسى غربى در حال حاضر - که نشانههاى آن را در خیابانهاى کشورهاى اروپائى و آمریکایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این کشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاى وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهرهورى سیاسى جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانى بیندیشیم؛ میتوانیم براى تحول در این مدیریت، سندى تاریخى تهیه کنیم و ابزارهاى اجرائى آن را فراهم نمائیم؛ میتوانیم حرکت به سمت همکاریهاى مؤثر اقتصادى را طراحى و الگوهاى ارتباط فرهنگى میان خود را تعریف کنیم. بىشک تشکیل دبیرخانهى فعال و پرانگیزهاى براى این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکى بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.
متشکرم
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]