قرار گرفتن حکیم و فقیهی اسلام شناس که در حجرههای بیآلایش حوزههای علمیه درس اخلاق و تقوی آموخته است در مکتب حکومتداری امیرالمومنین(ع) علم مدیریت اسلامی را اندوخته است، در راس حکومتی که مردمان آن اسلام را به عنوان راهنمای هدایت جامعه بشری پذیرفته اند، مدلی از حکومت است که در دنیای سکولار امروز همتایی را برای آن نمیتوان یافت. در طول سه دهه گذشته رفتارها و گفتارهایی از فقیه در راس قرار گرفته جامعه اسلامی به ثبت رسیده که وجوه تمایز و برتری نظام اسلامی را بر دیگر نظامهای غیراسلامی آشکار ساخته است که آخرین نمونه آن را میتوان در اظهارات رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی مشاهده نمود.
معظمله در اجتماع مردم بجنورد ضمن اشاره به جایگاه مهم جوانان در پیشرفت و اقتدار ملی به تبعات ناصواب سیاست "تحدید نسل" اشاره کرده و ضمن غلط خواندن تداوم آن فرمودند: «یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهی تحدید نسل از اواسط دههی 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههی 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.»
فارغ از ابعاد مساله تحدید نسلی، آنچه در کلام معظم له قابل توجه و بررسی است، پذیرش خطا و سهیم دانستن خود در آن و طلب بخشش کردن، آن هم در انظار عمومی و در مقابل تودههای ملت است. اینکه چگونه عالیترین مقام یک کشور، میتواند به سادگی و بدور از هرگونه کبر و نخوت و غرور - که مختص اغلب حاکمین در نظامهای سیاسی امروز و دیروز دنیاست - چنین سخنانی را بر زبان آورد، موضوعی است که فهم آن برای معتقدین به مکاتب غیرالهی به سادگی ممکن نخواهد بود. در یک نگاه اجمالی دقت نظر در این اقدام حکیمانه میتواند ما را به ملاحظاتی راهنمایی نماید:
1- شاید اولین نکته قابل تامل اثبات عینی این نظریه باشد که رعایت موازین اخلاقی در انتخاب حاکم و مسئولین جامعه یکی از مهمترین تضمینها برای تحقق عدالت در جامعه است. بدون شک شجاعت ابراز چنین عباراتی ناشی از اوج بزرگی و مناعت طبع معظم له است که با سلاح تقوا و ورع توانسته کبر و خودخواهی را در وجود خود مهار نماید و اینچنین ساده و بیآلایش با ملت سخن بگوید. داشتن چنین الگوی شخصیتی برای قرار گرفتن در صدرت زعامت و حکومت، بیش از گذشته به به نیاز جوامع بشری تبدیل شده است که باید برای معرفی آن به جهانیان تلاش نمود.
2- این اقدام رهبری بیش از همه باید برای دیگر مسئولین نظام اسلامی از صدر تا ذیل درسآموز باشد. و آنان را به تغییر رفتار، تواضع و پاسخگویی در برابر ملت، دقت در تصمیم گیریها، پذیرش خطاهای احتمالی و پرهیز از فرافکنی و متهم کردن دیگران سوق دهد. این در حالی است که متاسفانه در روزهای گذشته شاهد آن هستیم که برخی مسئولین نه تنها از پذیرش خطاهای صورت گرفته خود پرهیز دارند، بلکه با فرافکنی و فرصت طلبی دیگران را متهم ساخته و فضای عمومی کشور را دچار التهاب و کشمکش میکنند!
3- اشاره بر اینکه در نظام تصمیم گیری کشور احتمال وجود خطاهایی حتی در سطح سیاستهای راهبردی نیز وجود دارد، مسئولیت را بر دوش نخبگان، کارشناسان و آگاهان جامعه اسلامی دوچندان میکند که با تمام توان و با چشمانی تیزبین به رصد اقدامات و تصمیمات نظام سیاسی نشسته و با دلسوزی و دقت نظر، مبتنی بر فریضه راهبردی امر به معروف و نهی از منکر به ارائه نظرات خود در جهت اصلاح اقدام نمایند.
4- بر مسئولین و صاحب منصبان مختلف کشور نیز فرض خواهد بود که بر اصل حیاتی شور و مشورت توجه ویژه نموده و خود را بینیاز از چشمان تیزبین کارشناسان و ناظران امین ندانند و با استقبال و از ایشان، فضا را برای ایراد نظرات مخالف و نقدهای دلسوزانه فراهم آوردند.
5- ملاحظه آخر ارائه چهرهای صحیح و حکیمانه از جایگاه رهبری الهی است که متاسفانه گاه تصویر آن تحت تاثیر حب و بغضها و تفاسیر و تعابیر ناصواب، مغشوش شده است. گاه شوق و ارادت و علاقه به ولی فقیه تا بدانجا پیش رفته که وی را مصون از خطا دانسته و اجازه هرگونه پرسش و سوال و نقدی را سلب میکند و در وصف چنان دچار تملق و انحراف شده که مورد اعتراض رهبری قرار گرفته و معظم له افراد را از بکارگیری تعابیر غلوآمیز به شدت نهی میکنند! و گاه دشمنی و کینه موجب میشود تا با تحریف نظریه اسلامی، از ولی فقیه چهرهای متصلب و خودکامه ارائه شود که جز به استبداد و دیکتاتوری نخواهد انجامید.
این اقدام بزرگ معظم له حکایت از آن دارد که رهبری حکومت اسلامی نه در جایگاه عصمت قرار دارد که عاری از خطا و نقد باشد و نه آنقدر مخوف و خودخواه و جاه طلب که نظراتش را بر جامعه تحمیل نماید. رهبر جامعه اسلامی حکیمی است که به آموزههای اسلامی در عالی ترین سطح (که درجه فقاهت باشد) آشناست و به فرآیند تصمیم گیری معتقد بوده و در همه امور و تصمیمات با کارشناسان امر مشورت کرده و به آنها اعتماد دارد و از دیگر سوی در مکتب اهلبیت(ع) آنچنان تربیت یافته که در صورت بروز خطا و اشتباهی، حاضر است بدان اعتراف کرده و برای اصلاح آن اقدام نماید. و این عالیترین مدل حکمرانی است که برای بشر عصر غیبت قابل تصور بوده و دنیای امروز بدان سخت محتاج است.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]