زیارت عاشورا با نوای عرشی حاج منصور ارضی
حسین قدیانی: در این هزارمین شماره «وطن امروز» میخواهم با یک سلام آشنا نوشتهام را آغاز کنم؛ «السلام علیک یا اباعبدالله». ایام، ایام مسلمیه است؛ باب العاشورا. برای عاشق، کربلا از همین روزها آغاز میشود که قربان و غدیر را عید نمیدانیم اگر حسین(ع) نباشد. دیروز سفیر سیدالشهدا «مسلم» بود که در کوفه تاریخ به شهادت رسید، امروز اما سفیر دیگری دارد حسین(ع). خامنهای نه فقط سفیر امام عاشورا، بلکه علمدار شهادت در واپسین پیچ روشنایی است. ایران کوفه نیست، دارالعماره ندارد. هر وقت حسینبنعلی(ع) با یزید بیعت کرد، حضرت سیدعلی هم با آمریکا و اسرائیل بیعت میکند. به ما فشار میآورند که دست از مقاومت برداریم، لیکن در مسیر مقاومت، ما تازه به انتقام فکر میکنیم. ما اگر میخواستیم از این راه برگردیم، اصولا بر مبنای نهضت حسینی، انقلاب نمیکردیم. کسانی که از مقاومت خسته شدهاند و به جای جنگ با دشمن، دشنه در سینه دوست فرو میکنند، راستش را بخواهی از این ملت، از این ولایت، بلکه میخواهم بگویم از راه حسین(ع) خسته شدهاند. چه خوب عدهای به جای «من و ملت»، بگویند «من و منیت».
چه زمان امام(ره) و چه این زمان، ما زیاد شده که رای دادیم و ولیفقیه تنفیذ کرده، و زیاد شده که رایمان را پسگرفتهایم و ولیفقیه، این بار سیلیمان را تنفیذ کرده. خیمه حق محل آمدها و شدهاست. انقلاب اسلامی خیمه حق است. آنچه و آنکه بخواهد به این خیمه آسیب بزند، نیمهتمام رهایش میکنیم. ما قوای سهگانه را فدای انقلاب میخواهیم، نه برعکس. ما بیعتمان را با علی، فدای هیچ رایی نخواهیم کرد، حتی اگر رای خودمان باشد. چگونه دنیا باور کند ژست صلحدوستی، انسانخواهی و مذاکره عدهای را که در داخل دنبال جنگ با قوای دیگر میگردند؟! واقعیتی است؛ آنکه سر آرمانهایش را بِبُرد، حتی نزد دشمن هم کوچک میشود. و اینگونه است که تمنای مذاکره بیجواب میماند. ما را اما باکی نیست اگر بختک افتاده روی اخبار. عادت کردهایم در کوچه پسکوچههای انقلاب به بادهای پاییزی. اگر قرار بود نشاطمان را از دست دهیم، نخستین شبهای جنگ که مادرانمان بیشوی شدند و ما یتیم، شبهای مناسبتری بود. اگر قرار بود ترس به دل راه دهیم، ایام «کربلای 4» دقیقا وقت یأس بود. احدی نمیتواند همسو با دشمن و همزبان با اهل فتنه، زندگی ما را، نشاط ما را، اقتصاد ما را و معیشت ما را به گروگان بگیرد. عدهای در داخل با گروگان گرفتن کسب و کار مردم، بنا دارند ضعف دشمن را در پروژه تحریم جبران کنند! روزهای سختی است اما نه سختتر از آن روزها که مادر شهیدان اسماعیلی، هنوز شب 40 پسرش نشده، خبر شهادت آن یکی را می آوردند. نشاط ما در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیاب شده است. نزدیک 10 سال پیش، رفتم شهرکرد بنشینم پای سخن پدر 7 شهید. جایی وسط حرفهایش گریه کرد اما گفت: لطفا اشکهایم را ننویس… بیا! این هم لبخند. دشمن از هیچ چیز اندازه خنده ما عصبانی نمیشود. این را عمدا نوشتم تا خجالت بکشد آنکه دنبال جنگ قواست و ناراحت کردن پدران 7 شهید. نشاط ما که دشمن در شبهای موشکباران نتوانست بگیرد، مردی رعنا شده برای خویش. از بختک اخبار نمیهراسد. نشاط ما تخستر از خود ماست. جنگ ما را بینشاط نکرد؛ اینک که داریم زندگی میکنیم، بلدیم حل کنیم مسالهها را.
*** *** ***
اما «وطن امروز». روزنامهای که شمارگانش به عدد زیبا و رند 1000 رسیده. یعنی میتوان اصولگرایانه، سیاستورزی کرد و اصولگرایانه، روزنامه درآورد. از فوتبال و سینما و اجتماع، «تیتر یک» تراشید اما زرد نشد. به شهادت 1000 شماره روزنامه، احزاب، آدمها، نامزدها، هیچ یک اصول «وطن امروز» نبودهاند. مدح ما و نقد ما جملگی بر مدار اصول چرخیده. در این دور سخت و پیچاپیچ، حتما اشتباه داشتهایم، اما هرگز با اصول خود معامله نکردهایم، نشان به آن نشان که راحت نقد میکنیم و راحت مدح. خیلیها از من میپرسند؛ واقعاً «وطن امروز» این نوشتههای تو را کار میکند؟!
وطن امروز/3 آبان 1391
دو متن آخر صفحه «06: 20» وبلاگ قطعه 26
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]