در آستانه انتخابات مجلس نهم در سال گذشته بود که بار دیگر سبک و سنگین کردن منطق وحدت و ائتلاف از یکسو و منطق تکثر و رقابت از سوی دیگر در میان نیروهای انقلاب رونق یافت و مخالفین و موافقین هر دو گرایش به تبیین استدلال‌های خود پرداختند.

موافقین وحدت بر ضرورت همگرایی و جلوگیری از تفرق و اختلاف تاکید ورزیدند و با شرح وضعیت سیاسی کشور بعد از حوادث فتنه سال 88 از ضرورت وحدت درون اردوگاهی سخن گفتند. از دیگر سویی، معتقدین به ایده تکثر، با تاکید بر ضرورت "خالص سازی" و "کیفیت بخشی" به سطح مدیریت کشور و حرکت به سوی دستیابی به نامزد اصلح و انتخاب بهترین‌ها، از امکان و استحباب غیریت سازی و استقلال سیاسی و تکثر درون اردوگاهی سخن به میان آوردند.

نتیجه چنین مشاجره ای در نهایت تحقق مدل مطلوب دسته دوم و شکل گیری رقابت درون گروهی نیروهای ارزشی نظام بود که هرچند نگرانی‌هایی را برای دلسوزان نظام به همراه داشت، اما همین امر موجب شد تا در حالی که جریان اصلاح طلب همسوی با فتنه‌گران و ضدانقلاب مبتنی بر سناریوی تحریم انتخابات حرکت کرده و جریان انحراف نیز از حضور موثر در انتخابات ناکام مانده بود، رقابت درون گفتمانی اصولگرایی، زمینه پرشور گشتن انتخابات اسفندماه سال 90 را فراهم آورد و شاهد شکل گیری مشارکتی 64 درصدی باشیم که فراتر از پیش بینی کارشناسان امر بود.

نتایج حاصله در انتخابات سال 90 پیام صریح و آشکاری برای اردوگاه اصلاح طلبان و جریان انحرافی به همراه داشت. و آن اینکه ارزشمداران و گفتمتن اصولگرایی از آنچنان ظرفیتی برخوردارند که می‌توانند بدون حضور این دو جریان، صحنه انتخابات را چنان جذاب و متکثر کنند که بخش عمده‌ای از توده‌های ملت را به صحنه بکشانند و این خط بطلانی بود بر خط تحریم و عدم مشارکت در انتخابات!


لذا شاهد آن هستیم که این دو جریان با تمام توان با هدف خروج از انفعال سیاسی و کسب قدرت وارد میدان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم و شوراهای چهارم شده‌اند. اخبار نقل شده از این دو اردوگاه هرگونه احتمالی مبنی بر عدم حضور در رقابت انتخاباتی را به حداقل رسانده و بدون شک شاهد شکل گیری فضای دو یا سه قطبی انتخاباتی خواهیم بود که در یکسوی آن گفتمان اصولگریی و در دیگر سوی جریان انحرافی و جریان اصلاح طلبی و یا جبهه ای مشترک از این دو قرار خواهد داشت.

همین تغییر فضای رقابت انتخاباتی سال 92 نسبت به اسفندماه 92 است که بازنگری در مدل بازی انتخاباتی گفتمان اصولگرایی مبنی بر حضور متکثر در انتخابات را ضروری ساخته است. به واقع با توجه به جدی بودن حضور جریان اصلاح طلب و انحراف در انتخابات، معلوم است که حضور متکثر در انتخابات نتیجه‌ای جز شکست و ناکامی برای گفتمان اصولگرایی به همراه نخواهد داشت! لذا رفتار صحیح مبتنی بر مبانی اصولگرایی حکم می‌کند که اینبار منطق وحدت‌گرایان مبانی عمل سیاسی قرار گرفته و نظریات تکثر گرایان حاشیه نشین گردد.

منطق وحدت درون گفتمانی دارای اصول و الزاماتی است که انتظار می‌رود همه معتقدین نظام باید به آن پایبند باشند:

1- در ابتدا باید ضرورت و اهمیت وحدت اصولگرایی و خطر کسب قدرت اصلاح طلبان و انحرافیون برای آینده نظام اسلامی و حرکت انقلاب در دهه چهارم انقلاب به خوبی برای همه اعضای درون گفتمان اصولگرایی برجسته شود. به نحوی که آنهایی که دوران حاکمیت جریان دوم خرداد را فراموش کرده‌اند و یا هنوز ابعاد خطر حاکمیت جریان انحرافی را درک نگرده‌اند، نیز توجیه شده و همراه گردند.

2- واقعیت آن است که در درون هر مجموعه‌ای اختلاف نظر و تکثر آرائی وجود دارد که گریزی از آن نیست. منطق وحدت و ائتلاف نیز مبتنی بر فراموشی همه اختلافات و یکسان سازی تمامی افکار و نظرات شکل نگرفته است. بلکه سخن از توجه به مسایل اساسی و وجوه مشترک و به حاشیه راندن اختلاف آراء و سلایق و مباحث درجه دومی دارد که برای دستیابی به اهداف بزرگتر فعلا باید از بزرگنمایی آنان چشم پوشی نمود.

به واقع لازمه وحدت، داشتن چشمی خطاپوش و کنارگذاشتن نگاه‌های تنگ نظرانه‌ای است که جز به نقاط ضعف دیگران نمی‌نگرد و دایره اصولگرایی را آنقدر تنگ می‌بیند که همه افراد و گروهها جز اندکی از این دایره بیرون خواهند ماند! با چنین نگاه بدبینانه‌ای نمی‌توان انتظار داشت که وحدت و همگرایی شکل گیرد و افکار و قلوب به یکدیگر نزدیک شود!

همچنین در این مسیر هرگونه اظهارنظر غیرمسئولانه و اقدامی که موجب تشدید اختلافات شده و آتش کدورت و بددلی را شعله ور سازد باید نفی گردد.

3- همانطور که در یادداشت هفته گذشته نیز تاکید گردید نامناسبترین اقدام، طرح ایده‌هایی است که موجب در هم ریختگی صف‌بندی‌های گفتمانی موجود جامعه می‌شود! چه این تلاش در جهت نزدیکی به اردوگاه اصلاح‌طلبان صورت گیرد و چه با هدف همگرایی با اردوگاه دولت انجام شود، خطایی راهبردی است که به شکست محتوم گفتمان اصولگرایی ختم خواهد شد! لذا بزرگان و صاحبان تدبیر در برابر طرح چنین ایده‌هایی باید با جدیت ایستادگی نموده و آن را ایده‌ای تفرقه‌افکن بدانند که توسط اردوگاه رقیب برای بهم زدن بازی اصول‌گرایی طرحریزی شده است.

4- یکی دیگر از الزامات وحدت، پایبندی همه افراد و گروه‌ها به نتایج مکانیزم‌ها و فرآیندهای تصویب شده است. به واقع در این میان آنچه اصالت دارد همین توافق‌ها و فرآیندهاست نه نتایج! لذا نامزد نهایی گفتمان اصولگرایی هر که باشد، باید تمامی افراد و گروهها خود را ملزم به حمایت از وی بدانند و قاعده بازی را تا پیروزی نهایی در انتخابات رعایت کنند. بی‌شک عدم پایبندی به اصول کار و فرآیند طراحی شده موجب خروج از اردوگاه اصولگرایی است که با عدم همراهی بدنه و هواداران همراه خواهد بود.

5- سخن آخر آنکه همانطور که بزرگان بدان اشاره داشته‌اند، یکی از عوامل اصلی اختلاف و تنازع، منفعت محوری و پیروی از اهوای نفسانی است که به نوعی همه آدمیان در معرض گرفتار شدن بدانند! اقتضای اصول اولیه گفتمان اصولگرایی که بر پایه بسط و گسترش ارزش‌های اسلامی در جامعه شکل گرفته ، آن است که از افتادن به چنین پرتگاهی بپرهیزیم و با تمسک به  آموزه الهی "واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا"، همه آنچه قدرت طلبی، منفت طلبی و قبیله گرایی نامیده می‌شود را به کناری گذاشته و منافع انقلاب و نظام اسلامی را بر آنان ترجیح دهیم که این رمز فرا رسیدن نصرت الهی خواهد بود.

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی