برای همه آنهایی که در شکلگیری، پیروزی و تداوم انقلاب بزرگ ملت ایران در طول نیم قرن اخیر نقش داشتهاند، به بدیهی است که یکی از ارکان موفقیت و به ثمر رسیدن همه تلاشها و مجاهدتها، همگرایی و وحدت کلمه است. اهمیت وحدت تا بدانجایی است که در کمتر کلام و توصیهای از بزرگان انقلاب اسلامی است که به این مهم تاکید نورزیده باشد.
حضرت امام(ره) به عنوان منادی وحدت در اظهار نظرات خود بارها ملت، مسئولین و جریانهای سیاسی را توصیه به پایبندی به اصل وحدت داشته اند. ایشان وحدت را "رمز پیروزی" دانسته و خطاب به مسلمانان عالم اعلام میدارد: «ای مسلمانان جهان و ای پیروان مکتب توحید! رمز تمامی گرفتاریهای کشورهای اسلامی اختلاف کلمه و عدم هماهنگی است و رمز پیروزی، وحدت کلمه و ایجاد هماهنگی است...» (پیام به زائران بیتالله الحرام، 7/7/58)
حکیم فرزانه انقلاب اسلامی "وحدت" را نه یک تاکتیک موقت که از باب اضطرار باید به آن تمسک جست، بلکه آن را یک استراتژی میداند و باصراحت میفرماید: «نباید به وحدت به چشم تاکتیک نگاه کرد؛ وحدت یک اصل اسلامی است: "واعتصموا بحبلالله جمیعا" یعنی اعتصام به حبلالله، جمیعا و مجتمعا لازم است. اعتصام به حبلالله، به صورت تک تک ممکن نمیشود: "ولاتفرقوا"» (11/7/68)
با توجه به شرایط حساس انقلاب اسلامی در مواجهه با استکبار جهانی و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر ضرورت حفظ وحدت در جامعه برای عبور از سد تحریمها و فشارها و توطئه و ترفندهای دشمنان در انتخابات آتی، دوچندان شده است. در این بین در دو سطح نیازمند وحدتیم:
سطح اول، سطح فراگیر و ملی است که تک تک افراد جامعه را دعوت به همگرایی و وحدت در ذیل منافع ملی و رفع تهدیدات بیگانگان میکند.
سطح دوم، سطح جریانهای ارزشی و معتقد به گفتمان اصولگرایی است که در آستانه انتخابات، مساله انسجام درونی و پرهیز از واگرایی در میان ایشان بیش از پیش ضرورت یافته است.
مخالفین وحدت در سطح اول، کسانی هستند که جامعه را دعوت به تشتنج و تشتتت و اختلاف کرده و عقلها و قلبها را متوجه بیگانگان میکنند و در تلاشند تا با فریب افکار عمومی و تخریب بنیان حیاتی نظام اسلامی که ملت متحد و یکپارچه باشد، نظام اسلامی را به تغییر استراتژی و رفتار و تسلیم در برابر غرب بکشاند.
تلاش برای وحدت در سطح دوم وقتی اهمیت مییابد که فراموش نکنیم در انتخابات آتی حداقل دو جریان اصلاحطلبی و جریان دولت به عنوان رقیب جریان اصولگرایی بطور جد در تلاشند تا گفتمان اصولگرایی را به حاشیه رانده و با بدست گرفتن کرسی ریاست جمهوری، گفتمان خود را فراگیر نمایند. گفتمانهایی که مبتنی بر نگاه اصولگرایی دارای انحرافات و زوایای جدی نسبت به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و آرمانها و رهنمودهای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری است. و بدیهی است که حضور متکثر اصولگرایی در انتخابات منجر به شکست خواهد شد. در این بین هر اقدامی که به وحدت اصولگرایی مدد رساند ستودنی است و هر اقدامی که موجب واگرایی و دسته دسته شدن اصولگرایان است باید مورد تقبیح قرار گیرد.
حرکت نوظهور برای وحدت اصولگرایی که از آن با عناوین مختلفی از جمله مدل 2+1 یاد کردهاند، گام اولی برای حرکت در مسیر وحدت است. شاید این مدل، کاملترین الگو برای وحدت نبوده و بتوان مدلهای دیگری را نیز در ذهن طراحی نمود، اما مساله آن است که نقدها و انتقادات به مدل مذکور باید در جهت تکمیل و حرکت به سمت وحدت مطرح گردد. این مساله آنجایی اهمیت بیشتری مییابد که فراموش نکنیم فرصت چندانی تا انتخابات باقی نمانده و فرآیند هماهنگ سازی نیز زمان زیادی را خواهد گرفت!
در این میدان رسانههای جریان اصلاح طلب، جریان انحرافی، فتنه گران و ضدانقلاب و غرب نیز وارد میدان شدهاند تا با تخریب مدل وحدت اصولگرایان، مانع شکل گیری آن گردند! کافی است مروری روزانه بر این سایتها داشته باشیم تا مشاهده گردد که چطور این رسانهها که از وحدت اصولگرایان در انتخابات آتی نگرانند، در نقد و تخریب آن سیاه نویسی میکنند!
اما اقدام تاسف انگیز در این میان اظهاراتی است که متاسفانه با نگاههای مغرضانه و منفعت طلبانه توسط برخی افراد و گروههای درون اردوگاه اصولگرایی ایراد میگردد و دستمایه بهره برداری بیگانگان میشود. این در حالی است که مخالفین خود نه تنها ایدهای برای جایگزینی ارائه ندادهاند، بلکه حاضر نیستند در کنار نقاط ضعف مدل 2+1 به نقاط قوت ان نیز توجه و اشاره کنند.
در این میان عجیبترین اظهار نظرات توسط کسانی ایراد گردیده که برای رفتار تفرقه افکنانه خود مبانی نظری و تئوریک نیز دست و پا کردهاند! این دسته که خود روزگاری مخالف رواج نظرات پلورالیستی در جامعه بودند، با تاکید بر عدم امکان وحدت به دلایل مختلف از جمله عدم یکسانی سطوح فهم و درک مسایل! مدعی هستند که «عقلا میگویند وقتی حجتی نداریم حق با اکثریت است، اما کسی که حجت و یقین دارد باید به آن عمل کند و در اینجا وحدت معنایی ندارد» این دسته البته خود را تکلیفگرا دانسته و برای توجیه اقدام خویش از عمل به تکلیف نیز سخن میگویند. اما این ادعا که اگر کسی برای خود حجت دارد نمیتواند از آن عبور کرده و برای مصالحی بالاتر وحدت کند، منطق قابل قبولی نیست و کافی است تعارض این سخن را با یکی از گزارههای راهبردی حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در باب تقابل "احساس تکلیف"، و "عمل به وحدت"، مرور کنیم. معظمله فرمودهاند: «حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعییی هم احساس کردیم، ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقداری تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعاً انجام آنچه که تصور میکردیم تکلیف شرعی است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود»(12/4/68)
وحدت و همگرایی معتقدین به گفتمان اصولگرایی حول محور اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی، امروز ضرورت تاریخی است که نباید از اهمیت آن غفلت ورزید و بیتوجهی به آن خسارانی برای مسیر انقلاب به همراه خواهد داشت که جبران آن بسیار دشوار خواهد بود.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]