جامعه برای آنکه بتواند به آرمانها و مطلوبهای خود دست یابد نیازمند اعتدال و آرامش است. رشد گرایشهای افراطی و تندروانه با ایجاد مناقشه و درگیری نه تنها بخش عمدهای از توان و انرژی جامعه را گرفته، بلکه آنچنان اذهان را دچار اشتباه محاسباتی میکند که در تعیین اولویتها و آرمانها نیز دچار اشتباه خواهیم شد و این حقیقتی است که در مقاطع مختلف در طول بیش از سه دهه انقلاب اسلامی شاهد آن بودهایم. لذا تلاش برای تفوق و حاکمیت اعتدال در جامعه و به حاشیه راندن افراطیون اصلی اساسی است که همه دلسوزان انقلاب برای تحقق آن باید تلاش نمایند.
همین مساله بهانه برخی اظهارنظرها و نامهنگاریهایی در درون جریان اصولگرا و اصلاحطلب گردیده که در ذیل آن ملاحظاتی وجود دارد. اخیرا اظهاراتی از آقای عسگراولادی انتشار یافته که در آن ضمن تخفیف دادن به موسوی و کروبی آنان را سران فتنه ندانسته، بلکه فریب خوردگانی معرفی میکند که در بازی طراحی شده استکبار جهانی نقش آفرین بودند. این سخنان با اسقبال سرآسیمه اصلاحطلبان مواجه شده و از سوی دیگر برخی اصولگرایان را نیز سخت آشفته است!
در این باره باید گفت که سخنان بادامچیان تعبیر جدیدی نیست که اینقدر حساسیتبرانگیز باشد، چرا که پیش از این رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی (4/6/88.) اشاره داشتند: «من متهم نمیکنم افرادی را که دستاندرکار بودند، که اینها دستنشاندهی بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند - این را من ادعا نمیکنم، چون برای من این قضیه ثابت نیست؛ چیزی که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم - اما آنی که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده؛ تصادفی نبود.»
همچنین معظم له بعدها باصراحت و قاطعیت بیشتری در بیاناتشان در خطبههای نماز جمعه تهران (15/11/89) فرموده بودند: «در حقیقت، (فتنهی 88) یک تلاشی بود. یک عدهای در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانی - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشهکش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته.... »
اما نکته اساسی در این میان آن است که:
چه موسوی و کروبی را سران فتنه بدانیم که با طراحان بیگانه آن هماهنگ بودند، و چه از نفی ارتباط با بیگانه سخن برانیم، از خیانت و جرمی که آنان نسبت به انقلاب اسلامی و ملت ایران انجام دادهاند کاسته نخواهد شد. چرا که طرح ادعای تقلب در انتخابات و کشاندن هواداران به خیابانها و تلاش برای ابطال انتخابات و صدور بیانیههای رنگارنگ که حاصل آن تضعیف نظام اسلامی و تخریب حماسه ملت 22 خرداد 88 و وارد کردن خسارات جانی و مالی بود، جرائمی نیست که بتوان برای آن در طول تاریخ انقلاب اسلامی برای آن مشابهی در نظر گرفت. ضمن آنکه هنوز هم از فتنه آفریده خود اعلام ندامت نکردهاند!
اما نکته قابل آن است که بنظر میرسد بعد از ناکامیهای دو سه ساله اخیر اصلاحطلبان، خیزشی برای تطهیر چهره فتنهگران آغاز گردیده که نسبت به آن باید هوشیار بود و اظهارنظرات نباید به این فرایند کمک نماید. این جریان نیازمند تطهیر چهره خود برای حضور در عرصه انتخابات است، لذا تلاش دارد تا از اردوگاه اصولگرایی برای اهداف خود خوشه ای برچیند. همین رویکرد است که چند تن از اصلاحطلبان را واداشته تا در استقبال از اظهارات عضو حزب موتللفه به وی نامهای نوشته و در آن عسگراولادی را سرمایه کشور بدانند! این در حالی است که سوابق این جریان نشان میدهد که جریان موتلفه و امثال عسگراولادی در طول سه دهه اخیر در معرض بیشترین تخریبها و هجمه ها از سوی جریان دوم خرداد بودهاند! لذا این اظهار محبت نه از ته قلب، بلکه لقلقه زبانی فرصت طلبانه است که برای ایجاد اختلاف و جدایی و درگیری در اردوگاه اصولگرایی ابراز شده است.
نویسندگان نامه غرض اصلی خود را در این بخش از متن نامه آشکار میسازند: «زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشتهاند و برخورد با آنها بنا به ظاهر میتوانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود مع ذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش این روزها پرهزینه و بی پاداش است.»
این عبارات به خوبی نشان میدهد که هدف از استقبال از سخنان عسگراولادی تطهیر سران فتنه است! وگرنه طرفداران اعتدال و آرامش چگونه میتوانند همچنان مدافع موسوی و کروبی و رهنورد باشند که خود آتش بیار اصلی اختلافات و مناقشات سال 88 و پس از آن بودهاند! گویا فراموش کردهاند که چه کسانی بدعت جدید در انتخابات را که پیش از آن در تاریخ انقلاب سابقه نداشت را گذاشتند؟ چه کسانی با ادعاهای واهی هواداران را به خیابانها کشاندند و به تخریب و خسارات واداشتند؟ چه کسانی در فرصت حاصل آمده به حضرت امام(ره) و رهبری و قانون اساسی توهین کردند در حالی که دوستان و رفقایشان در برابر این هجمه ها سکوت اختیار کردند!؟
نویسندگان چنین نامههایی به جای آنکه مدعی شوند که طرفدار آرامش و اعتدال و تعامل بوده و حکیمانه بر زبان آورند که «در فضای غبارآلود آسیب می بیند، اعتدال و خردورزی و انصاف است» خوب است مروری بر عملکرد خود بیندازند که چگونه با غبارآلود کردن فضای کشور اعتدال و خردورزی وانصاف را به حاشیه رانده و نظام اسلامی را متهم به تقلب در انتخابات کردند!
سزاوار است این مدعیان اعتدال و انصاف، ابتدا نقد از درون را محور آغاز حرکت اعتدالی دانسته و از دوستان و هم اردوگاهیان افراطی و ضدانقلاب و فراریان به بیگانه پیوسته اعلام برائت کنند تا صداقت و انصاف خود را به تصویرکشانده و اعتماد ملت و نیروهای انقلاب را بدست آورند.
سخن آخر آنکه چنین رفتارهای فرصتطلبانهای آن هم توسط افرادی چون ابراهیم اصغرزاده، که سالها سردمدار افراط و تفریط در دهه 70 و 80 بوده است، به خوبی حکایت از آن دارد که چنین حمایتها و نامهنگاریهایی با هدف ایجاد اختلاف و تشتت در اردوگاه اصولگرایی طرحریزی شده است. لذا لازم است همه افراد و فعالان اصولگرایی از ایراد سخنانی ابهامآمیز و تفسیربردار و تفرقه افکن در آستانه انتخابات پرهیز کنند و منتقدین چنین اظهاراتی نیز با مدارا و دقت نظر فضا را برای بهرهبرداری فرصتطلبان فراهم نسازند.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]