حوادث پیش آمده در روزهای اخیر هرچند موجب کدورتها و دلنگرانیهایی در اذهان عمومی گردید، اما فرصتی را نیز به همراه آورد تا بار دیگر خط و مرزها مشخص شود و امکان بازاندیشی در رفتار و گفتار بخشی از جامعه و جریانها و فعالین سیاسی فراهم آید. مبنا و معیار این تحولات را باید سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم استان آذربایجان (28/11/91) قرار داد که تکلیف بسیاری از مسایل را روشن فرمودند و جای هیچگونه عذر و تقصیری را باقی نگذاشتند.
در این بین بخشی از روشنگریهای معظم له در مورد رفتاری است که با نام حزباللهیگری و تکلیفگرایی در حال انجام است. هرچند عبارات و رهنمودهای چنین، پیش از این نیز توسط معظم له بیان شده بود، اما تذکر عتابگونه معظمله دیگر حجت را بر همگان تمام کرده است. در این عبارات رهگشا میخوانیم: «این کارهائی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که میتوانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانی که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. میبینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کاری از پیش نمیبرد.»
در مورد علل شکل گیری چنین حوادثی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- عامل اصلی چنین اقداماتی را باید در غلیان احساسات و عواطف و غلبه آن بر عقل و منطق و تدبیر دانست. در چنین شرایطی دیگر حجت درونی کارگشا نبوده و اراده آدمی در اختیار نفسی قرار میگیرد که فعل حاصله آن چیزی جز ندامت و پشیمانی به همراه نخواهد داشت! مشکل چنین افرادی تنها به اشتباه حاصل از تصمیمگیری احساسی و آنی ختم نمیشود. در بازار سیاست چنین شخصیتهایی به سادگی در دام فرصت طلبانی گرفتار میشوند که اغراض سیاسی خود را از طریق تحریک احساسات مذهبی و غیرت دینی دنبال میکنند! در این شرایط مشکل دوچندان شده و حاصل رفتار و اقدام چنین افرادی، هزینههایی است که برای نظام اسلامی تراشیده میشود!
2- عامل دیگر این وضعیت علاوه بر مشکلات شخصیتی، جهل و عدم بصیرت است. به واقع نداشتن علم و آگاهی و عدم تشخیص صحیح و ناتوانی از اهم و مهم کردن امور نیز در خدمت روحیههای احساسی قرار گرفته و حاصل آن خلق حوادثی است که اینگونه موجب تاثر رهبر معظم انقلاب اسلامی را فراهم آورده است! عدم فهم صحیح از اولویتها، نداشتن شناخت کافی از اصول و مبانی فعالیت سیاسی، تاکید انحصاری و تحریف شده به اصول اسلامی از جمله تکلیف گرایی بدون توجه به شرایط و مقتضیات آن و همچنین دیگر اصول اسلامی چون اعتدالگرایی، مصلحت سنجی و ... آفتی است که دوستان حزب اللهی و دلسوزان نظام اسلامی باید خود و محافل خودی را از آن مصون نمایند. این مساله وقتی بغرنج میشود که با نوع "اعتماد به نفس" و "خود بزرگ بینی" همراه باشد، که در این صورت دیگر گوشی برای شنیدن دلسوزان و عاقلان و صاحبان علم و تدبیر نیز باقی نخواهد ماند!
3- عامل موثر دیگر همانطور که اشاره گردید، عناصر نفوذی و فرصت طلبی هستند که با برنامههای از قبل طراحی شده، از چنین فضاهایی بهره برداری میکنند. بدون شک حادثه قم را نمیتوان اتفاقی دفعی و بدون سناریویی از پیش تعیین شده دانست! جریانهای فتنهگر و انحرافی که مدتی است ایجاد بلوا و ناآرامی را تنها راه حفظ حیات سیاسی خود میدانند، و در این راه حاضرند همه چارچوبها، منافع ملی و مقدسات را قربانی کنند! و حتی روز جشن پیروزی انقلاب اسلامی را نیز به جنجال بکشاند، بهترین فرصت را بهره برداری از این جهلها و عواطف و احساسات میدانند. لذا به سادگی خواهند توانست با ظاهر فریبی در صف نیروهای انقلاب نفوذ کرده و آنان را به اقدامات نادرست خود تحریک نمایند! عبور از این مساله هوشیاری دوچندان نیروهای ارزشی را میطلبد که با توجه به هشدار صریح رهبری باید بطور جد برای آن چارهای اندیشید.
سخن آخر آنکه این هشدارها باید به فرصتی برای دقت نظر و تامل نیروهای ارزشی قرار گیرد. چرا که انتظار نمیرود در شرایطی که دشمنان انقلاب اسلامی با تمام توان برای مقابله با نظام اسلامی صفآرایی کردهاند و در حالی که عملکرد برخی شخصیتها و جریانهای سیاسی متاسفانه در مقطع حساس کنونی هزینههای گزافی را برای انقلاب و نظام اسلامی فراهم آورده است، عملکرد بخشی از نیروهای ارزشی که باید کمک یار نظام اسلامی باشند، خود به معضلی برای کشور تبدیل گردد و دل حکیم فرزانه انقلاب اسلامی را اینچنین به درد آورد!
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]