جمعه 8 صبح 25 اسفند 91 سوار اتوبوس شدیم .در راه با ترافیک سنگین اتوبان های منتهی به بهشت زهرا سلام الله علیها روبه رو شدیم تا حدی که فکر میکنم تا از تهران خارج شدیم ساعت 11 شده بود. از اونجایی که بسیار خسته بودم تقریبا بیشتر راه را تا سد کرخه خواب بودم.البته اول قرار بود دوکوهه برویم ولی به خاطر گیر کردن در ترافیک تهران و عقب افتادن از برنامه ستاد صیاد از رفتن به دوکوهه صرف نظر کردیم.
حوالی ساعت 11 شب بود که به سد کرخه رسیدیم .اولین چیزی که خود نمایی می کرد برخورد خوب خادمین سدکرخه و هوای فوق العاده خوب محل اسکان ما بود.بعد از صرف شام با بن هایی که داده بودند به خرید کتاب مشغول شدیم.
تنها عکسی که از سد کرخه شد بگیریم.سال های پیش روی سد هم می بردند ولی نمی دانم چرا امسال نبردند.شاید وقت نبود!
اولین منطقه عملیاتی که رفتیم فتح المبین بود.با شنیدن فتح المبین یاد دیدار سه سال پیش آقا با کاروان های راهیان نور در فتح المبین می افتم که ما هم حضور داشتیم.
جمله ای تامل بر انگیز از شهدا در مورد حجاب در منطقه فتح المبین
مقبره شهدای گمنام در منطقه فتح المبین که بسیاز زیبا طراحی شده بود و روایت گری حاج حسین یکتا در مورد شهید همت هم بر زیبایی فضا افزوده بود.
راهی فکه شدیم.هوای فکه همیشه گرم است.همه در فکه تشنه می شوند و رمل های آن هم …
بعد از عبور از رمل ها و قتلگاه شهید آوینی به قتلگاه شهدای فکه رسیدیم و آنجا روحانی کاروان روضه دلنشینی را خواندند جای همه شما دوستان خالی بود.
چذابه همیشه غربت خاصی دارد و غروب های آن واقعا زیباست…
پادگان میشداغ با رزم شب فوق العاده زیبا و مهیجش همیشه در ذهن شما باقی خواهد ماند.
عکسی از جمکرات بر بلندی های پادگان میشداغ خودنمایی می کند.برنامه رزم شبانه امسال میشداغ مفصل تر از سالهای پیش بود البته با بار معنوی بسیار خوب
دهلاویه : ماشینی که شهید چمران ساخته بود و توانایی این را داشت که در زمین و دریا حرکت کند.
زیارت مزار شهدای هویزه «دانشجویان پیرو خط امام» و مزار شهید علم الهدی
سرگرم کردن کودکان توسط خادمین شهدا در هویزه تا بزرگترهایشان بتوانند با خیالی راحت به زیارت شهدا بپردازند.
پادگان حمید و دختربچه ای که در طول سفر بارها با شیرین زبانیش موجب شادی بچه ها شد و عاشق نوحه های میثم مطیعی بود.
متاسفانه طوفان گردو خاک نگذاشت ما طلائیه را زیارت کنیم!
دژ خرمشهر با آن سوله به یادماندنی اش شب بسیار معنوی را برای ما رقم زد.
وقتی به اروند کنار می روید و روایت عملیات های فوق العاده رزمندگان را برای شما می گویند سرشار از غرور ملی می شوید.
مسجدی آن طرف اروند در عراق
پرچم های زیبا در اروند کنار / بدون شرح!
نهر خین جایی بود که تازه دوسالی است برایش یادمان زده اند و بسیار بکر و زیبا بود
روایت گری یکی از رزمندگان دفاع مقدس که بسیار زیبا و دلنشین صحبت می کرد و دلش پر بود از بنیاد شهید و…
پاسگاه مرزی نهر خین
امکان ندارد شما شلمچه بروید و زمینگیر نشوید ! معنی این حرف مرا کسی می فهمد که یکبار هم که شده غروب شلمچه را دیده باشد و در آخر سخنان تاثیرگذار حاج آقای ریاحی و قرعه کشی کربلا که باز هم از ارباب نطلبید .
حوالی 11 شب بود که رسیدیم پادگان شهید محمود وند و توفیق شد آخر سفرمان را با زیارت شهدای گمنام به پایان برسانیم و عجب زیارتگاه عجیبی است .
برای مشاهده عکس ها در ابعاد بزرگتر روی آن ها کلیک نمایید
هم کاروان بودیم با این زوج محترم:
++خاطرات یک زوج جوان از اردوی راهیان نور+ فیلم و عکس
++خاطرات یک زوج جوان از اردوی راهیان نور قسمت دوم+ فیلم و عکس
شادی روح امام و شهدا صلوات
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]