رجانیوز - گروه سیاسی: وحید یامینپور بیشتر به عنوان یک جهره فرهنگی اجتماعی در میان مردم و رسانهها شناخته شده است اما او علاوه بر اینکه دارای پیشینه مطالعاتی و اجرایی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی است، یک چهره گفتمانی هم در حوزه انقلاب اسلامی به شمار میآید.
دکتر یامینپور که جلسات سخنرانی او در مراکز و مساجد مختلف با استقبال گسترده و پرشور جوانان روبرو میشود، گفتمان اصلی انقلاب اسلامی را بر مبنای عدالت میداند و از اینکه برخی افراد میخواند مدل اسلام ترکیه یا مالزی را در ایران پیاده کنند، گلایه میکند.
با وحید یامینپور درباره نفاوتهای گفتمانی دکتر جلیلی و سایر کاندیداهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری صحبت کردیم؛ تفاوتهایی که آنقدر اساسی و گسترده هستند که یامینپور را مجاب کردهاند تا دیپلمات انقلابی را به عنوان نامزد برگزیده خود در انتخابات و کسی که نامش را بر روی برگه رای مینویسد، انتخاب کند.
برخی کارشناسان معتقدند که با توجه به زیرساخت های موجود کشور و پتانسیل های موجود، ایران در آستانه یک "جهش" در عرصه های علمی، اقتصادی و صنعتی است و قابلیت تبدیل به "ایران اول خاورمیانه" مطابق با سند چشم انداز را دراد. ارزیابی شما از این مقوله چیست؟
نگاه بعضی افراد در تحلیلی و بررسی مسائل روز "خرد و جزئی" است و کلان نیست،یعنی از فهم کلان مختصات تاریخی و سیاسی ایران بی بهره اند. اینها چون مسائل را مقطعی می بینند ممکن است جهت اصلی نظام و انقلاب و جامعه را نبینند. پس طبیعی است که رو به سیاه نمایی بیاورند و یا به خاطر اهداف عوامفریبانه شان نقاط ضعف را برجسته کنند.
آنچه روشن است این است که ما در افق 1404 اهدافی داشتیم که برخی از آنها همین امروز محقق شده است و این اتفاق کمی نیست، مثل رشد علمی.
حتی در یک ارزیابی واقع بینانه و نه خوش بینانه از شرایط فرهنگی و اجتماعی، در شرایطی که تقریبا تمام کشورهایی همسایه ما و منطقه خاورمیانه درگیر مسائل طائفه ای و قومی و مذهبی و گسست های اجتماعی هستند؛ ایران به لحاظ اجتماعی و فرهنگی رشد بی نظیر و فهم عمومی و شعور اجتماعی بالایی پیدا کرده که در گذشته هم شاهد آن نبودیم و حتی با ده سال پیش هم قابل قیاس نیست. همین طور در حوزه مشارکت ها و مسئولیت پذیری های سیاسی هم این رشد قابل ملاحظه صورت گرفته است
حتی آنهایی که مسائل اقتصادی را دستمایه سیاه نمایی قرار داده اند خودشان می دانند که اقدامات اقتصادی دولت احمدی نژاد خصوصا در عرصه هدفمندی یارانه ها اگر آسیب جدی هم داشته، بخش عظیمی از مسئولیتش بر عهده دو دولت پیش از او در 16 سال گذشته ست که از اجرای سیاستهای اصلی اصلاح اقتصاد طفره رفتند.
از این بابت در یک فهم کلان از موقعیت امروز ایران، بنده هم معتقدم که ایران نه تنها در آستانه یک جهش است بلکه بخشی از این جهش را هم تجربه کرده و به برخی افقهای 1404دسترسی پیدا کرده است.به نظرم برخی از گفتمانهای حداقلی، اجخاف به این جهش ها و رشدهاست.
ویژگیها و مولفه های رئیس جمهوری که بتواند این "ظرفیت"ها را به "فعلیت" رسانده و "جهش" را محقق کند چیست؟
اول از همه اعتقاد به موقعیت امروز است. کسی که فهم درستی از موقعیت و مختصات انقلاب اسلامی و منطقه نداشته باشد و نسبت بین جمهوری اسلامی ایران با دنیا را درک نکند، قطعا در سیاستگذاری های کلان دچار اشتباه خواهد شد و اگر سرعتش کم باشد جلوی سرعت گرفتن نظام و مردم را هم خواهد گرفت.
این خیلی روشن است که رئیس جمهور به عنوان پیشانی نظام اسلامی که قرار است در منطقه و جهان الهام بخش باشد، باید واجد همه شاخص های گفتمانی در حوزه پیشرفت باشد و باید فهم این گفتمان را هم داشته باشد.کسی که فهم این گفتمان را نداشته باشد و به آن معتقد نباشد باعث "درجا زدن انقلاب اسلامی" خواهد شد و ما در دراز مدت احساس می کنیم همانطورکه مقام معظم رهبری فرمودند مجبوریم تا 40 سال اثرات منفی این نگاه حداقلی را تحمل کنیم.
برخی جلیلی این روزها را به احمدی نژاد سال 84 تشبیه می کنند. به نظرتان این تشبیه چقدر درست و واقعی است؟
من تشبیه جلیلی به احمدی نژاد را اجحاف به هردوی آنها می دانم. چون برخی احمدی نژاد را چیزی شبیه رژیم صهیونیستی کردند که هرکس شبیه او بود حتما باطل است. در حالی که احمدی نزاد واجد نقاط قوتی است که مقام معظم رهبری همین اخیرا اعلام کردند.
کاندیداها اول بیایند اعلام کنند که حاضرند به این نقاط قوت اعتراف کنند یا نه؟ و اتفاقا همین کاندیداهای فعلی هم برخی از نقاط قوت احمدی نژاد را ندارند. یعنی برخی از این 8 کاندیدا قطعا نقاط قوت احمدی نژادِ84 که هیچ، نقاط قوت احمدی نژادِ92 را هم ندارند. بنابراین اینکه کسی در برخی ابعاد شبیه احمدی نژاد باشد نقطه ضعف او و مایه تخریب و دستمایه تضعیف او نخواهد بود. احمدی نژادِ 84 مورد علاقه مردم بود و با منش مستقل و رفتارهای ساده زیستانه و آرمانی اش آراء مردم را کسب کرد. احمدی نژادِ 84 تا سالها بعد مورد تایید رهبری و حمایت و لطف و مهربانی ایشان بوده است.
اما از آن جهت این تشبیه را اجحاف در حق جلیلی می دانم که ویژگی ها و برجستگی های منحصر به فرد او هم در این تشبیه نادیده گرفته می شود. جلیلی واقعا یک دانشمند در حوزه علوم اسلامی و سیاست شیعی و حوزه بین الملل است. به نظرم احمدی نژاد این ابعاد برجسته نظری و فرهنگی و گفتمانی جلیلی را ندارد.
من معتقدم انقلاب اسلامی یک ذات فرهنگی دارد و باید الهام بخش باشد. برخی تصور می کنند آمده اند رئیس جمهور کشوری مثل سنگاپور یا مالزی باشند. درحالی که جمهوری اسلامی ایران کشوری مثل بقیه کشورها نیست. یک کشور متمایز و الهام بخش است و ذات فرهنگی دارد. شرط لازم رئیس جمهورشدن در ایران باید این باشد که فرهنگ فهم و گفتمان محور و فرهنگ محور باشد. حتی در سیاست های اقتصادی باید فرهنگ محور باشد.کسی که این فهم فرهنگی وگفتمانی از انقلاب اسلامی را نداشته باشد شایستگی ریاست جمهوری و شرط لازم ورود به دایره انتخاب را ندارد. سعید جلیلی در این زمینه منحصر به فرد است. یعنی این مساله تصورش موجب تصدیق است و نیازی به استدلال ندارد که سعید جلیلی بین سایر کاندیداها هم در مبانی نظری، اسلامشناسی، فهم اسلامی از حوزه سیاست و فرهنگ و اقتصاد بی نظیر است. هم سابقه تحصیلی اش این را نشان می دهد و هم آثار مکتوبش. آثار مکتوب او هم متعلق به خودش است، یعنی آثاری نیست که دانشجویان و دوستانش نوشته باشند.
به نظرتان نسبت بین سعید جلیلی و گفتمان "عدالت و پیشرفت" چیست؟ به نظرتان بین مقاومت و پیشرفت چه نسبتی برقرار است؟
سعید جلیلی تا همین الان بی نهایت به گفتمان پیشرفت و عدالت با برجسته کردن این شعارها خدمت کرده است.یعنی همین الان اگر انتخابات پایان پیدا کند و نتیجه ای به نفع او حاصل نشود ،به این گفتمان خیلی خدمت کرده است. جلیلی نسبتی که با این گفتمان برقرار می کند به خصوص با حرفهایی که در مناظره اخیر در حوزه اقتصاد مطرح کرد نشان می دهد حاضر نیست ایده های اصلی انقلاب اسلامی در حوزه پیشرفت و عدالت را فدای عوامفریبی و سیاه نمایی و سیاستهای زودگذر کند.
من بین کاندیداهای موجود و کل جریانات پس از انقلاب دو پارادایم می بینم. برخی پیشرفت را درتنازل و سازش میبینند و تحلیل می کنند. برخی آن را در مقاومت تحلیل می کنند. پارادایمی که ذاتا از جنس انقلاب اسلامی است و بیانات رهبر معظم انقلاب و میراث امام(ره) هم آن را تایید می کند این است که پیشرفت فرزند مقاومت است، نه فرزند سازش.
برخی با مطرح کردن دوگانه گفتمان-اجرا بیان می کنند که ممکن است یک فرد گفتمانی باشد، اما مدیری موفق و فردی اجرایی نباشد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
این فکر دوتا ایراد دارد. اول اینکه این یک بهتان است. قطعا همین الان و روی کاغذ، جلیلی نسبت به 7 کاندیدای دیگر در مدیریت اجرایی در نظام پرونده قابل دفاع تری دارد. این بهتان خودش یک اجحاف است.
ایراد دوم این است که برخی این حرف را می زنند تا نگاه حداکثری به انتخاب ریاست جمهوری را تقلیل دهند. برخی ها چون کاندیدایشان شایستگی های فرهنگی،فکری و نظری ندارد؛ پیراهن ریاست جمهوری را آنقدر تنگ و کوچک می کنند که فقط به تن کاندیدای خودشان برود. یعنی فقط می گویند مدیریت اجرایی، و فکر می کنند مدیریت کشور فقط ساختن تونل و اتوبان زدن و امثال اینهاست. پیراهن ریاست جمهوری انقلاب اسلامی قطعا اینقدر کوچک نیست. مگر اینکه همانطور که گفتم بخواهند این مفهوم و جایگاه را اینطور کوچک کنند.این اجحاف خطرناک تر است. یعنی اینکه یک چنین تعریفی از انقلاب اسلامی ارائه شود، به نظرم خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است.
به نظرتان رقیب جلیلی کیست؟
جلیلی رقیب همه است چون گفتمانش متمایز است. البته با احترام به آقای حداد عادل.
به نظرتان مساله اصلی و محوری این دوره از انتخابات چیست؟
من فکر می کنم هست و نیست و حیات و ممات برخی کاندیداهای موجود در انتخابات وابسته به پیروزی یا شکست در انتخابات است. چون سرمایه فرهنگی دیکری ندارند که بتواننددر جای دیگری از نظام خدمتی کنند. بنا براین ممکن است فضای سیاسی انتخابات را به تنش بکشانند و یا به رفتارهای خلاف اخلاق سیاسی روی بیاورند.
انتخبات 92 از یک جهت با سایر انتخابات ها متمایز است و آن هم شفافیتی ست که رهبر معظم انقلاب در انتخابات ایجاد کردند. ایشان هم در شاخص ها و هم در رعایت اصول اخلاق سیاسی و امثال اینها بیش از همیشه صحبت کردند و این به مردم این امکان را می دهد که درست تر و دقیق تر انتخاب کنند. من فکر می کنم برخی ها عمدا می خواهند این اصول دیده نشود و یا وارونه جلوه کند. بنا براین فکر می کنم مثل همیشه اتکاء به این اصول و قواعد در انتخابات بیش از همه به ما کمک می کند.
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]