ساعت های منتهی به انتخابات تحلیل های عجیبی منتشر می شود. عده ای میگویند باید آراء برای قالیباف ریخته شود تا در برابر روحانی شکست نخورد. حتی برخی از کسانیکه برای رأی دادن به جلیلی حجت شرعی دارند هم ممکن است با این استدلال متقاعد شوند. ولی این حرف ها بی مبناست و اشتباهی استراتژیک است.
اولاً: هرچند فاصله ی بسیار نزدیک کاندیداها اعتبار نظرسنجی ها را زیر سوال می برد ولی روشن است که انتخابات دو مرحله ایست و هیچ کاندیدایی به هیچ وجه نخواهد توانست بیش از نیمی از آراء را کسب کند. بنابراین رای بیشتر قالیباف برای کسانیکه به اصلح بودن اوقائل نیستند وجه شرعی ندارد و برای اوفایده ای هم ندارد.علاوه براین مفهوم صالح مقبول اینبار کاربرد دقیقی ندارد. هیچ برآورد دقیق و تحلیل واقع بینانه ای نشان نمی دهد که قالیباف صالح مقبول است. تکثر آراء و گرایش آراء به نسخه های اصیل گفتمانی این کاربرد را بی وجه کرده است.
ثانیاً: چرا عده ای رفتن روحانی را به دوردوم مفروض گرفته اند؟ این روشن است که رأی روحانی رشد کرده ولی حتی در نظرسنجی هایی که نشان می دهد روحانی دوم است، فاصله ی او با جلیلی آنقدر نیست که موفقیت او را مفروض بگیریم(در آمار و نظرسنجی اساساً تا 5 درصد احتمال خطا وجود دارد و فاصله این کاندیداها کمتر از 5 درصد است). برخی تصور میکنند با انصراف دکتر عارف، همه ی آراء او که در عموم نظرسنجی ها حدود 4 تا 6 درصد بوده، به سبد دکتر روحانی ریخته می شود؛ این تحلیل اشتباهی است.
روحانی هنوز برای بسیاری از اصلاح طلبان چهره ای متعلق به راست سنتی با سابقه ای ضد اصلاحات است. هنوز تعابیر و رفتارهای تند دبیرشورای عالی امنیت ملی در برخورد با فتنه ی کوی دانشگاه و آشوبگر خواندن معترضان و دستگیری و بازجویی از آنها از خاطر اصلاح طلبان نرفته است. بنابراین احتمالا بخش زیادی از طرفداران عارف با انصراف او کلا از شرکت در انتخابات منصرف خواهند شد. طبعاً شادی اصلاح طلبان رادیکال از پیروزی یکی از اعضای جامعه روحانیت برای دانشجویان علوم سیاسی مضحک خواهد بود.اما بخش دیگری از رأی غیرسیاسی عارف هم ترجیحاً به سبد ولایتی ریخته خواهد شد. طبقه ی متوسط با گرایش دانشگاهی، طبعاً از سوابق میلیتاریستی کسانی چون روحانی، رضایی و قالیباف واهمه دارد. حتی تکرار جمله ی «من سرهنگ نیستم» روحانی این اطمینان را ایجاد نخواهد کرد. او در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی اتفاقاً نشان داده که ذاتاً گرایش های میلیتاریستی دارد.
ثالثاً: باید تلاش کنیم دوقطبی جلیلی-قالیباف گزینه های دور دوم انتخابات باشند نه دوقطبی پرهزینه ی روحانی-قالیباف؛ بنابراین اتفاقاً رأی دادن به جلیلی با این شرایط ضرورت بیشتری دارد. سبد رأی قالیباف با روحانی اشتراکاتی دارد و همانطور که با ثبت نام هاشمی بخش زیادی از آراء قالیباف جابجا شد و حتی برخی اعضای ستاد او هم نقل مکان کردند، در دور دوم هم به احتمال زیاد آراء معیشتی و غیر گفتمانی قالیباف تمایل بیشتری به گزینه ی اوریجینال معیشت گرایان یعنی روحانی پیدا خواهند کرد. پس *دوقطبی قالیباف-روحانی ممکن است به سرانجام دوگانه ی ناطق نوری-خاتمی منتهی شود*. صرف نظر از اینکه زمزمه هایی به گوش میرسد تا عده ای بالاخره در روزهای سرنوشت ساز دور دوم CD های رنگارنگی منتشر کنند تا قالیباف را رسماً از صلاحیت بیاندازند. نتیجه اینکه تلاش حامیان قالیباف برای جلب رأی حامیان جلیلی نهایتاً بازی خطرناکی را هم برای خود آنها و هم برای همه ی اصولگرایان رقم خواهد زد؛ به عبارت دیگر رأی دادن به قالیباف بجای جلیلی به معنای قطعی شدن رفتن روحانی به دور دوم است و این اتفاق بسیار پرهزینه ایست.
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]