ناطق نوری پشت صحنه ماندن ولایتی و کنار رفتن عارف بود
خراسان - مورخ پنجشنبه 1392/07/04 شماره انتشار 18512
گفت وگو با حجت الاسلام علی عسگری معاون پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص
همان قدر که انتخاب مجید انصاری به سمت معاونت پارلمانی رئیس جمهور به رغم مطرح بودن چند هفته ای حجت الاسلام علی عسگری عجیب و غیرمنتظره بود، اظهارات حجت الاسلام عسگری درباره آن چه «پشت صحنه» رفتن عارف و ماندن ولایتی در انتخابات بود هم جالب و غیرمنتظره می نمود. گفت و گوی ما با حجت الاسلام والمسلمین علی عسگری عصر یک روز تابستانی و چند هفته پس از انتصاب مجید انصاری به سمت معاونت پارلمانی رئیس جمهور در تحریریه خراسان در مشهد انجام شد. عسگری به طور جدی از انتخاب مجید انصاری و توانایی های وی دفاع می کند و اصرار دارد که انتخاب مجید انصاری از خیلی وقت پیشترها قطعی شده بود و برای این که بر رأی اعتماد به وزرا تأثیر نگذارد، اعلام آن به بعد از رأی اعتماد موکول شد. وی در عین حال تصریح می کند که «انصاری برای کار با مجلس اصولگرا باید زیرمجموعه خود را از چهره های اصولگرا انتخاب کند». ازعسگری درباره چگونگی اجماع روی حسن روحانی برای کاندیداتوری می پرسیم که توضیحات جالبی درباره چگونگی کنار رفتن عارف از رقابت ها
و ماندن ولایتی در میان کاندیداهای انتخابات ارائه می کند. او در این توضیحات به نقش ویژه علی اکبر ناطق نوری در این زمینه اشاره می کند و جزئیاتی از مذاکره ناطق با خاتمی برای کنار رفتن عارف و مشورت علی اکبر ولایتی با وی برای ماندن یا نماندن در انتخابات و توصیه ناطق به ولایتی بیان می کند.به نظر می رسد عسگری این اخبار و اطلاعات را برای اولین بار ارائه می دهد چرا که چند لحظه پس از توضیح در این باره بلافاصله می گوید: «ان شاءا... که ایشان (آقای ناطق) راضی باشند که من این مسائل را بیان می کنم».عسگری به ارائه تعریف خود از اعتدال می پردازد و در پاسخ به این که مهم ترین آسیب پیش روی دولت اعتدال را چه می دانید، به اهمیت ارتباط دولت با مردم و به ویژه نخبگان اشاره می کند و معتقد است که چینش کابینه نمونه ای از اعتدال بود و حتی از حضور رحمانی فضلی در کابینه دفاع می کند و می گوید: « رحمانی فضلی مدت ها جزو تیم آقای روحانی بود. از زمانی که جلسات عقلای مجلس چهارم و پنجم تشکیل می شد».او در عین حال معرفی توفیقی برای وزارت علوم را درست نمی داند و معتقد است: «به دلایل عقلی به نظر من معرفی آقای توفیقی درست نیست». عسگری فهرستی از پیشنهادهایی که به وی برای حضور در دولت شده، ارائه می کند و می گوید: « به آقای روحانی گفتم روحیه من با کار اجرایی سازگار نیست». در پایان مصاحبه از تشکیل جبهه اعتدال و عقلانیت توسط خود و جمعی از همفکرانش خبر می دهد و تحریریه خراسان را ترک می کند، شاید مقصد بعدی او صندلی های سبز بهارستان باشد.
شما جزو اولین افرادی بودید که کاندیداتوری آقای روحانی را اعلام کردید به طور حتم آشنایی با افکار، ایده ها و برنامه های ایشان از قبل داشتید با توجه به این ،چشمانداز فعالیت این دولت را چگونه می بینید؟ چه مشکل ویژه ای بر سر راه دولت آقای روحانی وجود دارد؟
برای بخش اول سوال شما بد نیست توضیحاتی بدهم آن هم این که بعد از این که در انتخابات مجلس هفتم از لیست هوالمطلوب وارد مجلس شدم در مجلس هفتم به هوالمغضوب تبدیل شده و پس خوردم می دانستیم دوستان دولتی و برخی از مجموعه ها تلاش خواهند کرد که در مجلس نباشیم.
چون وقتی استاندار وقت خراسان رضوی گزارش کار انتخابات دور هشتم مجلس را در حاشیه دولت به آقای احمدی نژاد ارائه کرده بود رای نیاوردن من باعث مسرت و خوشحالی ایشان شده بود سپس آقای هاشمی گفتند که شما در تهران بمان و باما همکاری کن. پرسیدم با شخص شما یا با مجموعه هایتان؟
ایشان پیشنهاد همکاری با مرکز تحقیقات مجمع با آقای دکتر روحانی، دبیرخانه مجمع با آقای رضایی و دانشگاه آزاد با آقای جاسبی را به من دادند، ضمن این که توصیه کردند که مشهد نروم چون معتقد بودند که اگر به مشهد بروم کش و قوس ها ادامه خواهد یافت. بعد از این من همکاری با آقای دکتر روحانی را انتخاب کردم همان ابتدا در گفت وگویی که با آقای روحانی داشتم تاکید کردم که همکاری ام با مرکز تحقیقات ایده بلندپروازانه تلقی نشود بلکه ایده خاص سیاسی بدانند یعنی ریاست جمهوری دور بعدی (یازدهم) یا شما یا آقای هاشمی باید رئیس جمهور شوید.
اگر دقت کنید من اولین بار گفتم اگر آقای هاشمی، خاتمی، سیدحسن خمینی و آقای ناطق وارد انتخابات نشوند به طور قطع آقای روحانی کاندیدا خواهد شد سپس بحث را به روحانی و هاشمی رساندم در ادامه برداشت من این بود که شاید رئیس جمهور شدن آقای هاشمی و خاتمی به دلایلی سخت باشد و حتی موجب امنیتی شدن شرایط شود مثل آن چه که پیش آمد اما درباره آقای روحانی این احساس را نداشتم و برداشتم این بود که ایشان با شرایط کم هزینهتری روبه رو خواهد بود و دیدیم که این احساس درست بود.
و البته ابتکار آقای هاشمی این بود که بزرگوارانه ایستاد و رد صلاحیت خود را برای نظام و خودش تبدیل به پیروزی کرد و پیش بینی هم می کردم اگر آقای هاشمی از آقای روحانی حمایت کند به طور قطع آقای روحانی رای بیاورد. آقای هاشمی تا قبل از حمایت از آقای روحانی این گونه از کسی حمایت نکرده بود و از ایشان نام برد. این هم از اطمینان خاطری که وجود داشت ناشی شده بود. من در این میان سخت ترین جا را انتخاب کردم ، یعنی ستاد انتخابات استان خراسان رضوی . برداشت آقای روحانی این بود که چون آقای قالیباف و جلیلی از خراسان رضوی هستند سخت ترین قسمت کار استان خراسان است. پیش بینی من این بود که آرای خاکستری و نیروهای سرخورده با حضور آقای روحانی با گفتمان خاص خودشان جذب خواهند شد بدین ترتیب هم نظام به نتیجه مطلوب نائل می شود و هم آقای روحانی رای می آورد. در این زمینه جا دارد از نخبگان چهره های خدوم و فعالان سیاسی جوانان و اقشار مختلف تشکر کنم.
شما گفتید که تا حدودی به یقین رسیده بودید که اگر آقایان هاشمی و خاتمی در انتخابات حاضر نشوند در صورت حضور آقای روحانی ایشان رای می آورد این سوال مطرح می شود آیا درباره حضور آقای روحانی بین طیف های حامی آقای هاشمی و خاتمی هماهنگی انجام شده بود یا خیر؟
در حاشیه نشست های مجمع تشخیص مصلحت نظام معمولا جمعی از چهره های بزرگوار روحانی با آقای هاشمی ضمن خوردن ناهار مشورت و گعده سیاسی دارند که آقای روحانی در آن جلسات معمولاً شرکت می کردند. ما به طنز به آن جلسات انجمن اسلامی مجمع تشخیص می گوییم. در آن جلسات در این باره بحث هایی انجام می شداز آقای ناطق برای کاندیداتوری خواسته و اصرار شده بود اما ایشان نپذیرفته بودند به آقای روحانی پیشنهاد شده بود ایشان گفته بود با شرایط هستم یعنی اگر حمایت شوم و بدانم حمایت جدی و امیدواری است من هستم. در همان جلسات از آقای هاشمی هم پرسیده شده بود که ایشان هم گفته بودند من نیستم اما ایشان به دلیل فشار نخبگان و مراجع در دقیقه نود تصمیم گرفتند ثبت نام کنند تعبیر ایشان در این ارتباط این است که بعد ازنمازی که خواندم به یاد قیامت افتادم و اگر فردای قیامت خداوند از من سوال بپرسد من درباره پاسخ منفی به درخواست چهره های دلسوز چه باید بگویم؟ از سوی دیگر پاسخ آقای خاتمی هم به درخواست ها منفی بود از این رو شرایط برای حضور آقای روحانی آماده بود. البته در دیداری که آقای روحانی با آقای خاتمی داشتند آقای خاتمی به آقای روحانی گفته بودند که من نیستم از طرف دیگر فضا برای آمدن آقای خاتمی سنگین بود. آقای خاتمی به مزاح گفته بود که من اگر کاندیدا شوم و تایید نشوم اگر قبلاً می توانستم به اردکان یزد بروم بعد از آن به آنجا هم نمی توانم بروم. اما به نظر من آمد آقای هاشمی رد صلاحیت اش و در نتیجه محبوبیتاش در افکار عمومی تابو بودن رد صلاحیت را شکست یعنی ایشان با مهارت و تدبیر این اتفاق را تبدیل به پیروزی کرد به هر حال شرایط به گونه ای شد که حضور آقای روحانی را تقویت می کرد. در کلیت قضیه یک ذهنیت این بود که مردم از روحانیت بریده اند و به روحانی جماعت رای نمی دهند اگر چه تحلیل من این نبود و می گفتم این موضوع به این که چه روحانی کاندیدا شود بستگی دارد. یعنی اگر خاتمی و یا هاشمی کاندیدا شوند متوجه می شوید که مردم به روحانیت رأی می دهند یا نمی دهند. برداشت من این است که یکی از مواردی که در این میان مغفول واقع شده تدبیر است و بالاترین تدبیر را هم خود حضرت آقا داشتند. از سخنرانی مشهدشان و تأکیدشان بر این که اگر کسی خودشان را به من منتصب کرد شما تکذیب کنید. ایشان 14 بار در سخنرانی هایشان این موضوع را تأکید کردند و بعد هم در مقطع حساس خطاب به اصحاب نظارت و مقامات اجرایی انتخابات فرمودند «رأی مردم امانت است و حق الناس است». در این ارتباط حضرت آقا بسیار زیبا تدبیر کردند. بعد از این تدبیر دوستان کارساز بود به خصوص تدبیر آقای ناطق نوری که کسی از آن یاد نمی کند. آقای ناطق کار تشکیلاتی کرد.
کار ویژه آقای ناطق چه بود؟
برای مثال نقش آقای ناطق در انصراف عارف از انتخابات بسیار مهم بود. تصور همگان بر این است که آقای خاتمی در انصراف آقای عارف نقش مهمی داشته است.
آقای خاتمی در نامه ای به آقای ناطق پیشنهاد کرد که 3 نفر از طرف آقای روحانی و 3 نفر از طرف آقای عارف معرفی شوند و چند نفر هم مرضی الطرفین باشند و این شورا تصمیم بگیرند. بعد آقای ناطق در جلسه ای (مراسم عروسی نوه شهید صدوقی) به آقای خاتمی گفته بود فرصتی برای تشکیل این چنین شورایی وجود ندارد و گفته بود که مگر غیر از این است که آقای عارف گفته که «اگر آقای خاتمی به من بگویند، من کنار می روم» این موضوع را مکتوب کنید. بنابراین آقای ناطق نقش اثرگذاری داشت که آن نامه را آقای خاتمی بنویسد. از سوی دیگر نیز بحث این بود که آقای ولایتی کنار برود. آقای ولایتی به هر دلیلی کنار رفتن برایش سخت بود بعضی از بزرگان جریان اصول گرا از جمله آقای مهدوی کنی به وی گفتند که کنار برود. وقتی آقای ولایتی با آقای ناطق در این باره مشورت کرد، آقای ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غیر از این است که بزرگان اصول گرا می خواهند که جریان اصول گرا پیروز شود شما (ولایتی) بگوید من مشروط کنار می روم آن هم به این شرط که آقای جلیلی و من با هم کنار برویم. هدف از بیان این نکات این است که پشت صحنه ماجرا از نظر تدبیر سیاسی، مدیریت صحنه و شکل میدانی توسط آقای ناطق انجام شد. ان شاءا... که ایشان راضی باشند این نکات را می گویم. در کل آقای ناطق نقش مهمی در کاندیداتوری آقای روحانی داشتند. بد نیست این را بگویم در مراسم مشهد زمانی که به همراه آقای روحانی سالن شهید بهشتی را به سمت حرم ترک می کردیم من به آقای روحانی گفتم شما از امام رضا(ع) تشکر کنید چرا که همه چیز دست به دست هم داده تا شما پیروز میدان باشید.
بحث نظرسنجی ها در آن دوران خیلی مطرح میشد. شما نظرسنجی هایی از ستاد دکتر روحانی داشتید فضا و موج واقعی چند روز به انتخابات آغاز شد چقدر به آن نظرسنجی هایی که رسماً اعلام می شد اعتماد میکردید؟
نسبت به برخی نظرسنجی ها که عمدتاً در حوزه اصول گرایان بود تردید داشتیم و نظریه سازی قلمداد میکردیم و حتی به برخی از کاندیداهای این جریان می گفتیم که نظرسنجی هایی که در سایت ها آمده دقیق نیست.
انصاف قضیه این است که در نظرسنجی ها شرایط آقای روحانی را رو به رشد نشان می داد. در روزهای آخر نقطه اوج نظرسنجی ها درباره آقای روحانی در مقطعی شکل گرفت که آقای خاتمی بیانیه داد و آقای هاشمی هم حمایت کرد و کنار رفتن آقای عارف در افکار عمومی مسلم کرد که روحانی کاندیدای واحد خواهد بود البته همزمان هم نخبگان، ائتلاف عارف و روحانی را تشکیل دادند. یک بار هم ما نظرسنجی داشتیم با این مضمون که حمایت کدامیک از آقایان، هاشمی و خاتمی در رأی مردم به آقای روحانی تأثیر دارد. تأثیر حمایت آقای هاشمی در رأی مردم را 21 درصد نشان داد تأثیر حمایت آقای خاتمی را 17 درصد و این موضوع درباره آقای عارف برعکس بود. یعنی تاثیر حمایت آقای خاتمی 21 و حمایت آقای هاشمی 17 درصد بود. این یک محاسبه دو، دو تا چهار تا بود یعنی روشن بود که اگر آقای عارف کنار برود سبد رأی اش برای آقای روحانی خواهد رفت و اگر آقای هاشمی و خاتمی هم حمایت علنی داشته باشند، درصد قابل توجهی به آراء آقای روحانی افزوده می شود. از این رو حمایت آقای هاشمی و خاتمی، مناظره ها و... و یک دست شدن تفکری که بنیانش بر تغییر و برون رفت از فضای حاکم بود به پیروزی آقای روحانی کمک بسیاری کرد. من بد نیست به نکته ای اشاره کنم. در زمان رقابت آقای خاتمی با آقای ناطق من مسئول ستاد انتخابات آقای ناطق بودم. تبلیغات آقای ناطق در آن دوران حاکمیتی و از بالا به پایین بود یعنی حمایت نمایندگان مجلس، وزرای دولت، مدیران و... این ها نتیجه عکس دارد. همین کار را درباره آقای قالیباف دوستان انجام دادند. من، دو سال گفتم که ما این روش را تجربه کرده و نتیجه عکس داشته است. در همان دوران (سال 76) تبلیغات آقای خاتمی به گونه ای خاص و از پایین به بالا عمل کردند. در این دوران با تجربه ای که داشتیم سعی کردیم شیوه های تبلیغات آقای خاتمی را درباره آقای روحانی به کار بگیریم. مردم از نظر روان شناسی اجتماعی طرفدار دفاع از مظلوم هستند و این خصلت نهادینه شده بخصوص جوانان بر اساس خصوصیات جوانی شان از این مسئله پیروی می کنند. من وقتی که ستاد جوانان آقای روحانی در میدان تقی آباد مشهد می رفتم احساسم این بود رقیب ما در موضع آقای ناطق و ما در موضع آقای خاتمی قرار داریم.
شما دلایل تأثیرگذار در اجماع به نفع آقای روحانی را بیان کردید اما به طور مشخص نگفتید که چه شد که آقای عارف کنار رفت آیا در این باره توصیه فردی خاص و یا دستوری داده شد؟
ما در مشهد حدود 300 تن از اساتید و نخبگان را دور هم جمع میکردیم و حضور دو کاندیدا را بررسی می کردیم. در این جلسات به این نتیجه رسیدیم که اگر هر دوی این ها با هم وارد گود شوند هیچ کدام رأی نمی آورند. سپس درباره این که کدام یک از این دو نفر کنار بروند بحث می شد. امتیازات و نتایج از سوی حاضران مطرح میشد. خوبی مسئله این بود که نخبگان درگیر این موضوع بود ندسپس دوستان نظرات تحلیل ها را به صورت گزارش به مرکز ارسال می کردند و نمایندگان دو بزرگوار در مرکز با یکدیگر دائماً در حال تعامل بودند و در نهایت روی گزارش ها نظرها اعلام می شد بنابراین هیچ گونه اقتضای سیاسی وجود نداشت.
بحثی که پس از انتخابات آقای روحانی مطرح شد تعریف اعتدال بود. هر کسی از اعتدال می تواند برداشت خاص خود را داشته باشد. با توجه به تجربه قبلی که در تاریخ سیاسی از 76 به بعد تکرار شد تعریف شما از اعتدال چیست و به طور مشخص این اتفاقی که در چینش کابینه افتاد نشانه اعتدال بود یا سهم هر گروهی را دادن؟
اعتدال در واقع مشی ائمه بود. مشی امام علی(ع) بود. پرهیز از افراط و تفریط بوده و در نوع خودش بیشتر به روش عملی فرد یا جمعی می شود. حال یک فرد می تواند در عملش مواظب باشد نه تفریط کند و نه افراط داشته باشد.
بعد از این که صلاحیت آقای هاشمی در شورای نگهبان احراز نشد در جلسه ای که ایشان با ستادهای خود داشتند گفتند که اهل قهر نیستیم و دست روی دست بگذاریم اهل تقابل هم نیستیم و در رفتارها افراط داشته باشیم ما تعامل فعال خواهیم داشت. در راستای حفظ نظام و برون رفت از وضع فعلی این یعنی اعتدال. خود آقای هاشمی اگر دقت کنید تعبیر زیبایی دارند و آن هم این که وقتی امام(ره) در جنگ تحمیلی قطعنامه 598 را پذیرفتند این گونه نبود که بگویم بله ما دچار ضعف شدیم به همین دلیل تسلیم شدیم این تاکتیکی بود که در زمان خودش به کار گرفته شد. به عبارت دیگر در آن زمان ایران تعامل فعالی با جامعه جهانی برقرار کرد که در نتیجه آن جامعه جهانی پذیرفت که ما در موضع اعتدال هستیم و به همین دلیل در جنگ تحمیلی به یک پیروزی سیاسی بزرگ دست یافتیم و پیروزی که از مشی معتدل ناشی شد.آن چه که مسلم است این است که تفکری به نام تفکر افراط در کشور وجود داشت که چیزی باقی نگذاشته بود. حتی مقام معظم رهبری اتفاقاتی که به عنوان مثال در حرم امام (ره)، حرم حضرت معصومه(س) یا در جریان صحبت های آقای ناطق نوری در مشهد رخ داد را محکوم کردند و فرمودند که اگر آن موقع که من گفته بودم از این رفتارهای افراط گرایانه جلوگیری می شد اتفاقات 22 بهمن قم پیش نمی آمد. حتی برخی رفتارهایی که حضرت آقا می فرمودند که عرفا و شرعا محکوم است هم از نمونه های دیگر این اتفاقات است. در همین شهر مشهد هم قبل از تبلیغات انتخاباتی بود که صحبت آمدن آقای هاشمی بود و من در مدرسه نواب سخنرانی کردم اما بعدا یکی از دوستان سردمدار افراط در استان آمده بود و مدرسه را بهم ریخته بود. خبرسازی هم کرده بودند که عسکری کتک خورد و فرار کرد و ... منظور این که دروغ می گفتند و تهدید می کردند و جلسات را بهم می زدند و حرمت روسای مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس دفتربازرسی آقا حفظ نمیشد. حرمت نماینده رهبری در استان حتی وقتی خود رهبری هم حضور داشتند حفظ نمی شد و در جریان سخنرانی وی برخی با جنجال و «هو کردن» سعی داشتند که نگذارند وی صحبت کند. این ها همه نشانه هایی از افراط بود. از طرف دیگر شاهد تفریط هم بودیم. برخی می گفتند وقتی شرایط این طور است ما چرا درخانه ننشینیم و اصلا چرا نباید تفریط پیشه کنیم؟ و احساس می کردند که بهتر است در دفاع از نظام و انقلاب به معنی واقعی کلمه حضور نداشته باشند به همین دلیل به خانه های شان پناه می بردند. به همین دلیل موضع اعتدال انتخاب شد چرا که مردم هم خواهان این شرایط بودند. مردم از افراط خسته شده بودند و نگران این بودند که نخبگانشان به خارج از کشور بروند یا در داخل باشند و بی تفاوت. بدتر این که بی تفاوتی نسبت به نسل جوان که سرمایه های موثر جامعه هستند به وجود آمده بود. در چنین شرایطی شعار اعتدال بسیار خوب بود که جواب هم داد اما مهم ترین نکته تئوری اعتدال از حالا به بعد است که در آن افراط و تفریط پیش نیاید. توجه کنید که ما 2 گفتمان اصولگرایی و اصلاح طلبی را پشت سر گذاشته ایم. اگر در جریان اصولگرایی افرادی نبودند که این جریان را به این صورت دربیاورند که یکی از بزرگان بگوید سران اصولگرا به جای این که مردم را بفهمند تلاش می کنند که فهم خودشان را بر مردم تحمیل کنند. این اقدام نتیجه جریان افراط بود. در دوران اصلاحات هم اگر معنی واقعی کلمه منظور نظر قرار می گرفت که در فرهنگ دینی وجود داشت و مطالبه هم بود و افراطی پیش نمی آمد که شرایط ما با یک روش عقلانی توام با تدبیر سال ها پیش از این نهادینه می شد.تصور من این است که همه تلاش آقای روحانی از لحاظ چیدمان نیرو همین است اما این که شرایط و مقتضیات هم پاسخ مناسبی بدهد و افراد مختلف خودشان را بار نکنند بسیار مهم است. مثلا درباره همین موضوع معاونت پارلمانی که نام من مطرح بود و عده ای تبریک می گفتند من به روزنامه ها گفتم که آگهی تبریک درج نکنند چرا که من حکمی نداشتم. ما می دانستیم که نظر آقای دکتر روحانی برای این معاونت آقای انصاری است اما اگر آقای انصاری قبل از رای اعتماد معرفی می شد فضای مجلس ملتهب می شد.
حتی نام شما از خبر تلویزیون هم پخش شد.
البته آن خبر ساختگی بود.
پس چرا تکذیب نشد؟
تکذیب هم شد.هم خود من و هم آقای صادق(مشاور رسانه ای رئیس جمهور) این خبر را تکذیب کرد. حرف من این است که اگر من هم بودم درارتباط با مجلس سعی می کردم که کسی را معرفی کنم که مانند آقای مجید انصاری سابقه عضویت در مجلس خبرگان رهبری وسابقه معاونت حقوقی و پارلمانی را داشته باشد، چندین دوره سابقه نمایندگی مردم در مجلس را داشته باشد و ... توانمندی های ایشان اصلا با من قابل قیاس نیست و ایشان توانمندی بالایی دارند.
روایتی از شما منتشر شد که اگر من روز رای اعتماد در مجلس بودم برای آقای نجفی رای اعتماد می گفتم.
آن روایت صدر و ذیلی داشت که برخی نخواندند. حرف من این بود که نام من در میان میهمانان نهاد برای جلسه رای اعتماد نبود و آقای خباز معرفی شده بود. البته من تلاش کردم که به صحن علنی بروم. اگر در مجلس بودم هنگام رای گیری کافی بود سرم را برگردانم و به کسانی که به صورت جدی مخالف بودند ندایی برسانم. من به عنوان این که این ناهماهنگی در دفتر رئیس جمهور پیش آمده آن را گفتم. به نظر من معرفی آقای خباز خبط بزرگی بود و حتی برخی نمایندگان را تحریک کرد.
چه کسی این لیست را اعلام کرده بود؟
دفتر رئیس جمهور معرفی می کند که معمولا با امضای معاون اول یا رئیس دفتر است. نکته دیگر این است که برخی تلقی کردند که خباز معاون پارلمانی خواهد بود. حتی به خود من زنگ زدند و گفتند که به جای شما آقای خباز آمده که من هم گفتم ایشان حکم ندارد. صحبت من این است که حالا که آقای مجید انصاری انتخاب شده زیر مجموعه کاری وی باید از اصولگرایان باشند تا در مجلس اصولگرا به درستی بتوانند به وطیفه خود عمل کنند.
قرار است شما هم به آقای انصاری کمک کنید؟
من کمک فکری می کنم. حتی تاکید هم کرده ام که باید مجلس اصولگرا منظور نظر باشد.
آقای عسگری! در صحبت های شما به لحاظ مفهومی نوعی تناقض دیده می شود. شما گفتید آقای روحانی واقف بود که اگر آقای انصاری قبل از رای اعتماد معرفی شود فضای مجلس را تحت تاثیر قرار می دهد. قاعدتاً همه چیز که رای اعتماد نیست و این پایان کار نبود، پس چرا اکنون وی معرفی شده است؟
درست است که پایان کار نیست اما نقطه عطف بود.
نقطه عطف بود اما آقای انصاری باید با همین مجلس کار کند.
ببینید! ما باید فضا را تلطیف می کردیم که این پذیرش صورت بگیرد.
این اتفاق افتاد؟
بله! مجلس و هیئت رئیسه وی را پذیرفت.
آیا جلساتی داشتید؟
بحث این است که آقای لاریجانی از من حمایت می کرد. حدود 200 نماینده از من حمایت می کردند و محذور هم این بود که من معرفی نخواهم شد. در این شرایط باید کاری می کردیم که هم وزرا رای اعتماد بگیرند و هم شرایط برای فردی غیر از من آماده شودکه این فرد حتما اصلاح طلب خواهد بود. برای این شرایط من حضور فعالی داشتم. جالب این بود که آقای علی مطهری به نفع آقای انصاری مصاحبه کرد و برخی هم سخت گیری هایی که شاید قرار بود باشد را نکردند. البته من تصور می کنم که مشکل حل نشده و ادامه کار به نوع فعالیت آقای انصاری و چیدمان معاونت پارلمانی بستگی دارد. خود آقای انصاری به من گفت که وقتی آقای روحانی موضوع را به وی گفته آقای انصاری درباره من سوال کرده و رئیس جمهور هم گفته که آقای عسگری «خودی است.» این اتفاقات از روی اعتدال و عقلانیت بود و نباید حمل بر سیاسی کاری شود.
برخی بعد از معرفی کابینه این طور گفتند که آقای روحانی افراد را به لحاظ سیاسی بالانس و یکی از این جناح و یکی از آن جناح انتخاب می کند.نه! خیلی ها این تحلیل ها را مطرح می کنند اما من پاسخم این است که شناخت من از آقای روحانی غیر از این است. آقای روحانی من و آقای انصاری را به خوبی می شناسد. بعد هم به من پیشنهاد دادند که زیر مجموعه آقای انصاری باشم اما من قبول نکردم. دلیلش هم روشن است. حتی جاهای دیگر را هم به من پیشنهاد دادند اما من نپذیرفتم. مثلا قائم مقامی یا معاونت ایثارگران را پیشنهاد کردند اما من نرفتم. حرف من این است که من روحیه ستادی دارم و تفکرم آزاد است و چارچوب دولتی هم برای من مشکل ساز می شود و هم بردی برای من ندارد. از این گذشته از نظر چیدمان شاید تلقی شود که درصدی از اصلاح طلبان آمده اند که خب درست است؛ آمده اند. حقشان هم هست چون سبد رای آقای روحانی از اصلاح طلبان است. درصدی هم از اصولگرایان آمده اند که اصلا به دکتر روحانی رای نداده اند.
در انتخاب آقای رحمانی فضلی هم خیلی ها گفتند که وی سهمیه آقای لاریجانی است تا بقیه وزرا رای بیاورند.
نه! این طور نبود. این تحلیل ها محفلی است. آقای رحمانی فضلی مدت ها جزو تیم آقای روحانی بود. از زمانی که جلسات عقلای مجلس چهارم و پنجم تشکیل می شد. زمانی هم که وی در شورای عالی امنیت ملی و صداو سیما بود خودش را نزد آقای روحانی اثباتکرده بود. من هم تلاش کردم که 4 وزیر از خراسان باشند که البته آقای نجفی رای نیاورد و آقای شوشتری هم برای وزارت اطلاعات معرفی نشد. در دولت هم اصلاح طلب است هم اصولگرا اما افرادی که افراطی باشند حضور ندارند.
البته در میان سرپرستانی که برای وزارتخانه ها معرفی شده اند این جمله شاید درست نباشد. مثلا درباره آقای توفیقی خیلی جنجال درست شده است.
ببینید! برداشت من این بود که برای مجلس اصولگرا باید وزرای اصولگرا یا مستقل بدون حاشیه معرفی کنیم. همه تلاش هم همین بود. در عین حال کارگروه هایی که مباحث را دنبال میکرد بحثهایی را پیش آورد. به نظر من اگر آقای میلی منفرد(وزیر پیشنهادی علوم که رای اعتماد نگرفت) معرفی نمی شد بهتر بود. الان هم به دلایل عقلی به نظر من معرفی آقای توفیقی مشکل درست می کند. بنابراین چرا باید معرفی شود. یکی از اقتضائات دولت تدبیر و امید و دولت عقلانیت آقای روحانی این است که در ارتباط با دانشگاه ازنیروهایی مانند آقای عباسپور تهرانی استفاده شود.
استدلال آن هایی که می گویند باید آقای توفیقی معرفی شود چیست؟
البته کسی که معرفی می کند حتما استدلال هایی دارد و من درصدی از آن را شاید مطلع باشم اما آن چه مسلم است حرف ما برای وزارت علوم آقای عباسپور تهرانی بود که 2 دوره رئیس کمیسیون آموزش مجلس بود. آقای عباسپور در لیست صدای ملت بود اما درعین حال سنتی هستند. الان هم چه بسا این حرف ها گمانه زنی باشد و در آخرین لحظه تغییراتی ایجاد شود. حرف من این است که حالا که همراهی و تعامل دولت و مجلس ضرورت است و مجلس همراهی کرده و به 15 وزیر رای اعتماد بالا داده است این که درباره یک شخص مجلس یا دولت مته لای خشخاش بگذارد چندان پسندیده حماسه سیاسی مطلوب رهبر انقلاب نیست.ما باید از این فضاها به سرعت عبور کنیم و به اقتصاد که مهم ترین چالش کشور است برسیم.
حالا در این شرایط به نظر شما مهم ترین آسیبی که دولت آقای روحانی را تهدید می کند چیست؟ ممکن است از درون باشد؟
یک اعتبار عقلایی باعث پیدایش این دولت شده است و همین اعتبار عقلایی در دانشگاه ها، حوزه های علمیه، مرجعیت دینی، خود آقا و ... به عنوان پشتوانه این دولت حضور دارند و دولت باید به گونه ای عمل کند که پشتیبانی مردم را حاصل کند. بالاترین فلسفه حکومت رضایت مردم است و اگر نخبگان ناراحت شوند به صورت طبیعی به زیر مجموعه خواهد رسید. حرف من این است که در ادامه کار یک بانک اطلاعاتی نیرو منظور نظر قرار بگیرد. من هم پیشنهادش را به آقای دکتر روحانی به صورت مکتوب اعلام کرده ام، تا توانمندی نیروها پالایش شود تا اگر مثلا التزام نیروها به قانون و کارآمدی و ... اثبات نشده است آن فرد مدنظر نباشد و سیاسی تصمیم گیری نشود. البته برخی سیاسی کاری ها به صورت طبیعی در هر دولتی وجود دارد که باید حذف شود. به این معنا که آقای دکتر روحانی کارآمدی خود و کابینه را اثبات کند و در جایی هم که مشکلی وجود داشته است آن را مرد و مردانه و با صداقت اعلام کند چرا که بالاترین سرمایه هر سیاستمدار صداقت اوست. نکته دیگر این که الان مهم ترین چالش کشور چالش اقتصادی است که در این موضوع هم بدون گشایش عرصه های اقتصادی بین المللی نباید به آسانی انتظار خروجی داشته باشیم. بسیاری از دارایی های کشور بلوکه شده است و تا درباره تحریم های بانکی و ... گشایشی نباشد نمی توانیم دارایی هایی که داریم را وارد کشور کنیم و به حوزه تولید ببریم. دولت توانست با موفقیت از یک چالش که شکافت اجتماعی بود گذر کند اما درباره اقتصاد سازوکاری که مدنظر است بر جلوگیری از تورم، تولید و اشتغال و نیز بوجه بندی به شکل واقع بینانه استوار است. پس راه را به لحاظ روش ها درست می رویم. آقای روحانی پرونده هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه برد. وقتی پرونده در شورای عالی امنیت ملی باشد به صورت طبیعی روند امنیتی می شود اما الان مباحث حقوقی، سیاسی و فنی مطرح می شود. این پیشنهاد آقای روحانی بود و آقا هم تایید کرده اند. در دیدار خبرگان هم آقا فرمودند که دولت تاکتیک هایی دارد که اجازه داده عمل شود.
آقای عسگری! یکی از موضوعات حال حاضر درباره دولت این است که دولت برای وعده های خودش زمان مطرح می کند. مثل بحث 100 روز و... سوال این است که وقتی نگاه دولت برای گشایش اقتصادی صرفا به نگاه مذاکرات هسته ای است استنباط این می شود که شاید قول و قرارهایی گذاشته شده که دولت این چنین وعده می دهد. شما تصور نمی کنید که این وعده ها پاشنه آشیل دولت خواهد بود.
اتفاقا این شتاب هم برای همین است. مومن وقتی وعده ای داد باید عمل کند. آقای دکتر گفته اند که ما بعد از 100 روز گزارش می دهیم از وضعیت اقتصادی...
البته گفتند که کمی هم تحول ایجاد می شود.
من بارها شنیده ام که می گویند گزارش می دهند. ببینید! وقتی فضا فضایی است که 8 سال با وعده پیش رفته است...
ایراد هم این بود که چرا آقای روحانی همان فضا را ادامه می دهد؟
آقای روحانی قرار است در 100 روز گزارش بدهند. در بحث کشاورزی، اقتصاد تولیدی، بانکی و ... هم تحولاتی شروع شده است.
ولی ما خودمان شنیدیم که گفتند تغییراتی را مردم در پایان 100 روز احساس می کنند.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]