به زبان دینی میتوان اینچنین گفت آن گاه که دنیا و دستاوردهای دنیوی در تسخیر انسان باشند در جهت درست خود قرار دارند چراکه به فرموده قرآن خداوند اراده کرده است که دنیا در تسخیر انسان باشد. تمام مسائل بغرنج از آن زمانی شکل میگیرد که این نسبت معکوس گردد و انسان مسخر تکنیک شود. میدانیم همان دنیایی که بسیار در آموزههای دینی ما مذمت شده به عنوان مزرعه آخرت نیز معرفی گردیده است. نکته ظریف همین جاست که دنیای مذموم دنیایی است که انسان را اسیر و بنده خویش میکند و دنیای ممدوح، دنیایی است که انسان از آن بهره میبرد برای رشد و تعالی اخروی خود. خداوند اراده کرده است که انسان آزاد و آزاده باشد و هرچه انسان را به بند بکشد مسلماً از نظر دینی مذموم است. به نظر میرسد این شاخص برای ارزیابی نقاط مثبت و منفی تکنولوژی به صورت عام و دستاوردی چون اینترنت به صورت خاص شاخصی کلیدی باشد.
قاطبه تحلیلهایی که به تکنولوژی میپردازند از یک طرف بام افتادهاند. انسان به هر حال موجودی خلاق است و جامعه انسانی پویاست. بشر نمیتواند به دنبال آگاهی و تجربه نباشد و طبیعی است این موجود دوپا برای بهبود زندگی خود دست به هر کاری میزند. اما از سوی دیگر احتیاط لازمه عقل است و بیتفکر و شتابزده در مسیر پیشرفت قدم گذاشتن ره به ناکجا خواهد برد. تکنیک را نه باید ستایش کرد و نه باید مذمت نمود. از تکنیک باید پرسش کرد و آن را شناخت و از فواید آن بهره برد و از مضرات آن کاست.
به این منوال میتوان پرسید که نسبت انسان با اینترنت از کدام نوع است؟ آیا اینترنت در خدمت ماست یا ما مسحور اینترنت هستیم؟ اینترنت بر سبک زندگی ما و از آن فراتر بر نحوه نگرش ما بر دنیا چه تأثیری میگذارد؟
اینترنت به دلیل خصلت چندرسانهای خود واجد جذابیت زیادی است. اینترنت مانند کتاب تنها مجموعهای از کلمات نیست. اما خصلت دوم آن رابطه دوسویه با مخاطب است. اینترنت با مخاطب، منولوگ نمیکند بلکه با او دیالوگ میکند و حرفهای او را نیز میشنود. از این حیث با پدیدههایی چون سینما و تلویزیون نیز متفاوت است. این دو خصلت، یعنی چندرسانهای بودن (مولتی مدیا) و رابطه دوسویه با مخاطب عمدهترین دلایلی است که فضای مجازی را مبدل به فضایی جذاب کرده و مخاطب را تشویق میکند هرچه بیشتر وقت خود را در آن بگذراند. از این روست که برخی نظریهپردازان از فضای مجازی به عنوان زندگی دوم نام میبرند. همان گونه که مثلاً از مدرسه به عنوان خانه دوم یاد میشود اما اینترنت مکانی فیزیکی مانند مدرسه نیست که بخشی از وقت ما به صورتی کاملاً تفکیک شده در آن بگذرد و بخشی دیگر را نیز در خانه و بخش دیگری نیز در کوچه و بازار و خیابان و... اینترنت در اتاق خواب، در محل کار و در کوچه و خیابان با ماست لذا همواره میتواند ما را به درون خود بکشد. لپتاپها، تبلتها و گوشیهای موبایلی که قابلیت اتصال به اینترنت دارند همواره در حال فراخواندن ما به ورود در اینترنت هستند. به این ترتیب به نظر میرسد در مفهومی به نام زندگی دوم باید تجدیدنظر کرد. زندگی دوم وقتی است که چیزی به نام زندگی اول وجود داشته باشد، در حالی که اینترنت چیزی به نام زندگی اول را بر نمیتابد. اینترنت خودش را به جای زندگی واقعی جا میزند و کمکم خود را جزء زندگی اصلی افراد میکند. حال میتوان به سؤال طرح شده بازگشت. نسبت انسان و اینترنت چیست؟ آیا اینترنت در تسخیر انسان است یا انسان در تسخیر اینترنت؟ مسلم است که در پاسخ به این سؤال محکم نمیتوان پاسخ داد و همه ابنای بشر را در تسخیر اینترنت و فضای مجازی دانست. همه انسانها هنوز دسترسی برابری به اینترنت ندارند و همچنین همه انسانها به راحتی زندگی واقعی خود را مبدل به زندگی مجازی نمیکنند. انسان موجودی است که میتواند همواره نسبت به وضعیت خویش، خودآگاه باشد و در هرلحظه وضعیت خویش را مورد ارزیابی قرار دهد. حتی اگر اسیر غفلت و از خودبیگانگی شده باشد همواره راه تغییر، بازگشت و توبه به روی انسان باز است اما از شواهد امر چنین بر میآید که اینترنت بنا به خصائلی که برایش ذکر شد این توانایی را دارد که انسان را مسحور و مسخر خویش کند چنانکه انسان نیز این توانایی را دارد که مقهور اینترنت نشود و بالعکس اینترنت را مسخر خویش کند.
این یادداشت در روزنامه جوان منتشر شد.
نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]