سفارش تبلیغ
صبا ویژن







"جناب سعید راد"

یک کلام فقط........ غلط کردید... همین


  پ .ن:به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه؛شبکه نمایش سیما در حالی افتتاحیه جشنواره فیلم فجر را به نمایش گذاشت، که حرف و حدیث‌های جدی‌ای پیرامون این برنامه وجود داشت؛ حرف و حدیث‌هایی که حتی بحث عدم پخش آن از سوی صدا و سیما را به وجود آورده بود. به نظر می‌رسد عمق کینه‌ای که برخی هنرمندان از دولت احمدی نژاد و شعارهای انقلابی او به دل گرفته‌اند، بسیار فراتر از این است که بتوان تصور کرد آن‌ها کنایه زدن به دولت قبل را حداقل طی چهار سال آینده رها کنند.


در ابتدای مراسم وقتی دبیر جشنواره پشت تریبون قرار گرفت، آن‌قدر خواست خود را صمیمی نشان دهد که از اصطلاح «روحانی مچکریم» استفاده کرد. او تیم قبلی را هم البته مورد نوازش قرار داد. پس از او جنتی روی سن رفت تا پیام رئیس جمهور را قرائت کند. روحانی که در آخرین حضورش در جمع هنرمندان، تز عجیبی مبنی بر «هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم» را داده بود، اگرچه حرف‌‌های خوبی زد از جمله این‌که «هنرمندان باید قول دهند که اولین جایزه خود را از مردم خود بگیرند نه از بیگانه»، اما او هم چنان از قهر هنرمندان از نظام و دولت سخن می‌گفت که انگار در چهار سال اخیر، جشنواره فیلم فجر تعطیل بوده و کلید تدبیر او بوده که آن را باز کرده!

حالا نوبت فرزاد حسنی بود که پشت تریبون قرار بگیرد. او از همان ابتدا با تاکید بر این‌که «به نظرم حال شما خوب است»، به کنایه به امیدهای ناشی از دولت جدید اشاره کرده و مدام از این می‌گفت که چقدر خوب شده که فلان کارگردان که قبلا در جشنواره نبوده، حالا در تالار وحدت و در کنار وزیر ارشاد نشسته است!

اگر از سخنان مانی حقیقی که گفت مسئولان حوزه هنری را می‌بخشیم اما دیگر تکرار نشود! بگذریم، سخنان سعید راد واقعا غیرقابل باور بود. او که سابقه حضور در فیلم برجسته دفاع مقدسی «دوئل» را هم دارد، وقتی پشت تریبون قرار گرفت گفت: «در اینجا می‌خواهم به عنوان یک بازیگر، اجازه بگیرم که از بزرگان بازیگری محمدعلی فردین و بهروز وثوقی نام ببرم‌ که نسل‌های بعدی بازیگری مثل محمدرضا فروتن، شهاب حسینی، پولاد کیمیایی و ...از روی دست آن مشق کردند». راد سپس وثوقی را یک رکن سینمای ایران معرفی کرد! بله؛ در جشنواره فیلم فجر که هر ساله در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود، کسی به عنوان رکن سینما معرفی می‌شود که حشر و نشرش با دربار پهلوی اظهر من الشمس است و همین چند سال قبل هم در یک فیلم ضدایرانی بازی کرده است. (برای اطلاع از میزان وابستگی بهروز وثوقی به دستگاه پهلوی? قسمت پایانی این مطلب را بخوانید.)


پس از همه این کنایه‌های رنگارنگ به تیم قبلی و دولت قبلی، نوبت ایوبی معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی رسید تا تیرهای خود را روانه نگاه قبلی سازد. او گستاخانه از این گفت که «آن‌ها» باید شهامت عذرخواهی داشته باشند و «ما» شهامت بخشش؛ «از همه آن ها می‌خواهم که بازگردند و گذشته را جبران کنند. خود نیک می‌دانند که بر شاخ نشسته بودند و بن می‌بریدند. این گفتگو نیازمند شجاعت است. شهامت عذرخواهی و شجاعت بخشش؛ هر دو لازم است».

اگرچه مقصود این نوشته دفاع از اشتباهات ریز و درشت دولت قبلی نیست که با بها دادن به هنرمندان معلوم الحال به خیال خام خود فکر می‌کرد می‌تواند آن‌ها را حامی خود کند، اما شایسته نیست که دولتی که از بن خود را فرهنگی می‌داند در یک رویداد فرهنگی به اصطلاح مهم، تیشه بر دست، به تصفیه حساب سیاسی با رقیبان پرداخته و فضا را برای مطرح شدن اسامی بازیگران هنرمند اما فاسدی هم‌چون بهروز وثوقی فراهم سازد.

راستی اگر نام جشنواره فیلم فجر را بگذارند جشنواره فیلم «کن» یا «دبی» یا ... آیا در سین برنامه افتتاحیه یا نوع فیلم‌های آن، تغییر اساسی‌ای به وجود خواهد آمد؟

 

نقش اشرف در شهرت بهروز وثوقی

وی که نام اصلی اش خلیل وثوقی است در سال 1316 در شهر «خوی » به دنیا آمد و پس از تحصیل مدرک دیپلم متوسطه، در جستجوی کار به تهران آمد و در سال 1337 به کار دوبله فیلمهای خارجی و ایرانی مشغول شد . چندی بعد «وثوقی» پس از سه سال فعالیت در این حرفه، با حمایت یکی از هنر پیشگان زن سینمای آن روزگار به نام «پوری بنایی » با فیلم « صد کیلو داماد » فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد، اما علی رغم حضور در کنار این هنر پیشه زن و بازی در فیلم های مبتذل به شهرت چندانی دست نیافت، تا اینکه ناگهان جریانی با عنوان «موج نو» با حمایت نویسندگان وابسته ای همچون « فیروز شیروانلو »، « پرویز دوایی » کارمند پرسنلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، « لیلی امیر ارجمند » ندیمه فرح پهلوی و با سرمایه تهیه کنندگانی مانند « علی عباسی » .« مهدی میثاقیه » در سینمای ایران شکل گرفت. 

این عناصر مأموریت داشتند که «بهروز وثوقی»، هنر پیشه درجه دهم سینمای ایران را به معروف ترین و گران ترین بازیگر سینما تبدیل کنند و چنین شد که به دستور «اشرف پهلوی» وی به یکی از پدر خوانده های سینمای ایران تبدیل شد. چنانکه با یک تلفن برای فیلم هایش مجوز نمایش می گرفت و با یک تلفن هم فیلم های دیگران را سالها راهی انبار می کرد. 

بستر سازی در جهت چهره سازی او چنان ماهرانه صورت گرفت که دیگر هنر پیشگانی که تا قبل از دهه پنجاه گران ترین بازیگران سینمای ایرن محسوب می شدند و فیلم هایشان از فروش خوبی برخوردار بود در اواخر دهه پنجاه عملا خانه نشین شده بودند. در حالی که وثوقی برای بازی در هر فیلم در سالهای 1357 - 1353 رقم بالایی مادل نیمی از هزینه تولید فیلم در آن سالها به عنوان دستمزد دریافت می کرد. 

حضور مافیایی «وثوقی » در عرصه هنر چنان بود که در هنگام ازدواج با «فائقه آتشین » معروف به «گوگوش» وی ترانه سرایان و آهنگسازان معترض به همسرش را یکی دو سال ممنوع القلم و ممنوع التصویر می ساخت تا برای همیشه ادب شوند . 

«بهروز وثوقی» پس از افتضاح افشای روابط «همسرش» با «داریوش اقبالی»، پس از طلاق همسرش، این خواننده معتاد به مواد مخدر را توسط مأموران به دام انداخت و با حمایت اشرف مطبوعات را وادار ساخت تا تصویر او را به همراه مواد مخدر مکشوفه در صفحات حوادث خود به چاپ برسانند . بدین ترتیب در جامعه این شایعه قوت گرفت که « داریوش اقبالی» به جرم سیاسی به زندان افتاده است. سرانجام نیز «داریوش اقبالی» با خواندن ترانه های «رسول بزرگ رستاخیز» و «طلایه دار» در تلویزیون و تقدیم آنها به شاه از زندان آزاد شد .



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی