آقای علی مطهری!
سلام بر پدر بزرگوارتان
نامه پراکنی مثل همیشه طلبکارانه و بی ادبانه ی شما را که این بار خطاب به امام جمعه ی محترم شیراز نوشته شده بود خواندم و من نیز مثل همیشه تأسف خوردم. در آنجا نیز مانند شرح ماجرای حمله، با توهمی قابل درک نوشته بودید "اگر مایل به زورآزمایی اجتماعی هستید مخالفان این داعشیهای وطنی را نیز آزاد بگذارید تا ببینید چه بر سر این اراذل میآورند"! آقای مطهری! شما در حالی با جیب خالی پز عالی می دهید که انگار فراموش کرده اید در انتخابات اخیر مجلس چند رأی آورده اید؟ آن هم در شرایطی که امثال مهدی خزعلی خواستار تک رأی اپوزوسیون به شما شده بودند! شما اگر پایگاه اجتماعی داشتید حامیان شما در فرودگاه به استقبالتان می شتافتند یا حداقل بعد از خبردار شدن از ماجرای حمله، از کشور یا حداقل همان شیراز یا حداقل تر همان شهری که از آن رأی آورده اید صدایی بر می خاست اما جز جیق جیق کردن های مکرر خود شما و هم پیمانان سیاسی مطبوعاتی تان کسی آخ نگفت!
در جای دیگر نامه خود به امام جمعه ی محترم شیراز که نسبت به واقعه ی حمله به شما موضعی ناصحانه گرفته بود گفته اید که "مگر امام جمعه باید در همه مسائل شهر خود دخالت کند؟"
اینجا دو سوال مطرح می شود، اول آنکه اگر امام جمعه که دیدبان شهر خویش است و می بایست در خطبه ای به امور دینی و در خطبه ای دیگر به امور سیاسی بپردازد حق دخالت در امور شهر خویش را ندارد، آن وقت و در این صورت یک نماینده حق دخالت در همه ی امور همه جای مملکت را دارد؟!
و سوال دیگر اینکه آیا اظهار نظر در مورد حمله به شما مصداق "دخالت در همه ی مسائل" است؟ بالاخره این موضوع مهمی بوده یا نه؟ اگر "نه"، پس چرا پای استاندار را وسط کشیده اید خواستار دخالت قوای مجریه و قضائیه شده اید و اگر "آری" چرا چنین سخیف سخن رانده اید؟
در نامه ی خود دو ضرب المثل را ذکر کردهاید که از قضا هر دو راجع به شخص شما صادق است، از یکی که بگذریم، دیگری این است که «اگر باد کاشتید طوفان درو میکنید». فکر نمی کنید اگر یک نماینده در مجلس مکررا فحاشی و وحشی گری کرد، فحاشی و وحشی گری نیز می بیند؟ جملات سخیفی مثل "پفیوز"، "خفه شو بتمرگ" و "خفه شو مرتیکه" را که نصیب دیگر نمایندگان کرده اید یادتان هست؟ کف گرگی به "سپاهیان عمر سعد" را چطور؟
جالب و البته عبرت آموز است که شمایی که برای باغیان و یاغیانی که کشور را به آتش کشیدند نسخه ی رفع حصر می پیچید، برای گوجه و آجری که به سمت خودروی حامل تان پرتاب شد خواهان اشد مجازات و عزل استاندارد هستید!
نکته ی حیرت آور دیگر که تاکنون زبان حال شما بوده و این بار و درنامه ی خود به زبان قال شما نیز سرایت کرده آن است که گفته اید "اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی و فرزند شهید آیتالله مطهری، حاصل عمر و پاره تن امام خمینی"! این همه حسن سوء استفاده از نام آن مرحوم مظلوم برای چیست؟ مگر نمی دانید که داشتن شغل دوم برای نمایندگان ممنوع و تخلف است؟ پس چرا بین دو شغل "نمایندگی" و "پسر شهید مطهری بودن" یکی را انتخاب و دیگری را رها نمی کنید؟
کاش آدرس پستی شما را داشتم تا کتاب "الفبای شعور سیاسی" را که اگر شهید مطهری چند صباحی بیشتر زنده می بود حتما می نگاشت را برای تان می فرستادم تا بلکه در رفتار و گفتار خویش تجدید نظر کرده و برای مردم و مملکت این همه حاشیه سازی نکنید. والسلام
متن نامه ی علی مطهری به امام جمعه ی شیراز:
سلام بر پدر بزرگوارتان
نامه پراکنی مثل همیشه طلبکارانه و بی ادبانه ی شما را که این بار خطاب به امام جمعه ی محترم شیراز نوشته شده بود خواندم و من نیز مثل همیشه تأسف خوردم. در آنجا نیز مانند شرح ماجرای حمله، با توهمی قابل درک نوشته بودید "اگر مایل به زورآزمایی اجتماعی هستید مخالفان این داعشیهای وطنی را نیز آزاد بگذارید تا ببینید چه بر سر این اراذل میآورند"! آقای مطهری! شما در حالی با جیب خالی پز عالی می دهید که انگار فراموش کرده اید در انتخابات اخیر مجلس چند رأی آورده اید؟ آن هم در شرایطی که امثال مهدی خزعلی خواستار تک رأی اپوزوسیون به شما شده بودند! شما اگر پایگاه اجتماعی داشتید حامیان شما در فرودگاه به استقبالتان می شتافتند یا حداقل بعد از خبردار شدن از ماجرای حمله، از کشور یا حداقل همان شیراز یا حداقل تر همان شهری که از آن رأی آورده اید صدایی بر می خاست اما جز جیق جیق کردن های مکرر خود شما و هم پیمانان سیاسی مطبوعاتی تان کسی آخ نگفت!
در جای دیگر نامه خود به امام جمعه ی محترم شیراز که نسبت به واقعه ی حمله به شما موضعی ناصحانه گرفته بود گفته اید که "مگر امام جمعه باید در همه مسائل شهر خود دخالت کند؟"
اینجا دو سوال مطرح می شود، اول آنکه اگر امام جمعه که دیدبان شهر خویش است و می بایست در خطبه ای به امور دینی و در خطبه ای دیگر به امور سیاسی بپردازد حق دخالت در امور شهر خویش را ندارد، آن وقت و در این صورت یک نماینده حق دخالت در همه ی امور همه جای مملکت را دارد؟!
و سوال دیگر اینکه آیا اظهار نظر در مورد حمله به شما مصداق "دخالت در همه ی مسائل" است؟ بالاخره این موضوع مهمی بوده یا نه؟ اگر "نه"، پس چرا پای استاندار را وسط کشیده اید خواستار دخالت قوای مجریه و قضائیه شده اید و اگر "آری" چرا چنین سخیف سخن رانده اید؟
در نامه ی خود دو ضرب المثل را ذکر کردهاید که از قضا هر دو راجع به شخص شما صادق است، از یکی که بگذریم، دیگری این است که «اگر باد کاشتید طوفان درو میکنید». فکر نمی کنید اگر یک نماینده در مجلس مکررا فحاشی و وحشی گری کرد، فحاشی و وحشی گری نیز می بیند؟ جملات سخیفی مثل "پفیوز"، "خفه شو بتمرگ" و "خفه شو مرتیکه" را که نصیب دیگر نمایندگان کرده اید یادتان هست؟ کف گرگی به "سپاهیان عمر سعد" را چطور؟
جالب و البته عبرت آموز است که شمایی که برای باغیان و یاغیانی که کشور را به آتش کشیدند نسخه ی رفع حصر می پیچید، برای گوجه و آجری که به سمت خودروی حامل تان پرتاب شد خواهان اشد مجازات و عزل استاندارد هستید!
نکته ی حیرت آور دیگر که تاکنون زبان حال شما بوده و این بار و درنامه ی خود به زبان قال شما نیز سرایت کرده آن است که گفته اید "اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی و فرزند شهید آیتالله مطهری، حاصل عمر و پاره تن امام خمینی"! این همه حسن سوء استفاده از نام آن مرحوم مظلوم برای چیست؟ مگر نمی دانید که داشتن شغل دوم برای نمایندگان ممنوع و تخلف است؟ پس چرا بین دو شغل "نمایندگی" و "پسر شهید مطهری بودن" یکی را انتخاب و دیگری را رها نمی کنید؟
کاش آدرس پستی شما را داشتم تا کتاب "الفبای شعور سیاسی" را که اگر شهید مطهری چند صباحی بیشتر زنده می بود حتما می نگاشت را برای تان می فرستادم تا بلکه در رفتار و گفتار خویش تجدید نظر کرده و برای مردم و مملکت این همه حاشیه سازی نکنید. والسلام
متن نامه ی علی مطهری به امام جمعه ی شیراز:
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]