انقلاب اسلامی به خواست خداوند و برای نشان دادن عظمت قدرت خدای لایزال شکل گرفته و قرار نیست نشان دهنده حداکثر توانِ ، یک رئیس جمهور پریشان گفتار باشد، این عظمت قدرت پروردگار است که ملتی را با دست خالی صاحب بزرگترین و شکوهمندترین انقلاب جهان یعنی انقلاب اسلامی کرده است.
استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران با موشک شروع نشده که آمریکائیان بتوانند بُرد آنها را کم و زیاد کنند، صدور انقلاب اسلامی هم با توپ و تانک صورت نگرفته تا آنان بتوانند جلو آن را بگیرند، و بدون شک عمق استراتژیک قدرت نفوذ منطقه ای ایران هم از تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران جدا نیست، تا آمریکائیان بتوانند گره های این کلاف در هم تنیده تاریخی تمدنی ایران و همسایگانش را از هم باز کنند.
استراتژی نظامی موشکی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران با مردمی به حرکت در آمده شروع شده، که به رهبری امام خمینی (رضوان اله علیه) لباس غفلت و سستی قرون را از تن به در کرده اند، مردمی که بعد از پیروزی انقلاب شان به آنها حمله ای همه جانبه از طرف دشمنانشان شکل گرفت، با مردمی دست خالی که هیچی نداشتند، با دشمنانی از 38کشور قدرتمند جهان که همه تجهیزات نظامی آن روز را در اختیار داشتند و به صدام می دادند، ولی شیر بچه های شیعه جوانان مسلمان ایران نیروی خود را به جوهر ایمان صیقل دادند، رفتند جنگیدند و از سی کشور اسیر گرفتند و تمامی خاک کشور را آزاد کردند، چیزی که در تاریخ250 ساله معاصر ایران به صورت معجزه آسایی بی سابقه بود.
شیوه جنگیدن در صحنه مذاکراتِ دیپلماتیک، که همان صحنه واقعی جنگ است، باید به چشم یک جنگ واقعی و تمام عیار نگریسته شود، بخش عظیمی از ارتباطات و تعهدات، مستند به گفتارها هستند و ساختارهای بیانی آسان ترین راه، برای پیروزی در یک نبرد مذاکراتی و حیاتی به شمار می روند، لذا شیوه جنگیدن در مذاکرات و چگونگی سخن گفتن و توافق کردن با یک دشمن علنی و قدیمی که مدام اظهار دشمنی می کند اهمیت فراوانی برای بقاء یک ملت دارد و در اصل جنگ مرگ و زندگی، شرافت و عزت و فرهنگ یک ملت در میان است.
توجه به طبیعت مبارزه علیه دشمن قسم خوردهِ یک ملت، دقیقا یکی از اهداف تفکر انقلاب اسلامی، علیه مستکبران و زورگویان می باشد و حالت طبیعی مبارزه رزمندگان در محور مقاومت، واضح ترین مفهومی است که می شود از تفکر انقلاب اسلامی برداشت کرد، تفکری که باعث شده مردم ایران به ترامپ و صدام دیوانه تر از او نشان دهند هر دیوانه ای شاید بتواند جنگی علیه ایران راه بیندازد، اما تمام کردن جنگ دیگر دست آنها نیست.
تفکر انقلابی توانسته قدرتِ یکپارچه ایران و محور مقاومت را که از (دمشق تا بیروت و بغداد و تا منامه و صنعا) متجلی شده را مایع افتخار اسلام و همه مسلمانان جهان کرده، طوری که اینک مقاومت به مرزهای شمالی رژیم جعلی اسرائیل رسیده است، ما رسیدن نیروهای مقاومت به مرزهای شمالی فلسطین را طلیعه یک پیروزی راهبردی می دانیم و این طلیعه پیروزی را به همه مسلمانان آزادیخواهان و عدالت طلبان جهان تبریک می گوئیم.
ولی اینک و در زمانی که انقلاب اسلامی روز به روز با شکوهتر می شود و نام آورانش بزرگتر، تفکری در داخل دولت روحانی وجود دارد که هنوز ضرورت مقاومت را نمی شناسد، تفکری که عشق به تعامل و نوکری به آمریکا را از سال1382 در مذاکرات سعدآباد به صورت فطری، فعال و ریشه دار در دل نگه داشته است، لذا تمامی رسانه های جهنمی دشمنان همراه لیدرهای اصلی جریان سازش و برانداز، سال92 و 96 تمام قد پشت آقای روحانی ایستادند.
ولی چرا آقای روحانی، مگر ایشان چه خصوصیاتی داشت؟ روحانی کسی بود که از همان اول هم ارتباط عمیق و دقیقی با مردم نداشت، به رفتار و سخنان خود مسلط نبود و یک دروغگوی مفرط بود، پنج سال منطق روحانی و یارانش به نیمی از مردم ایران که به ایشان رای نداده اند بودند بد زبانی بوده، نیز در کنایه زدن به انقلاب، نظام و مقام معظم رهبری هم کم نگذاشتند.
آقای روحانی نه ایدئولوژی خاصی دارد، نه یک انقلابی خوب، نه یک ملی گرای خوب، نه یک سیاستمدار خوب و نه یک دولتمرد خوبی ست، ایشان اصلا نمی تواند انسان های بزرگ و فرهیخته را در کنار خود تحمل کند.
در نظر آقای روحانی و اکثریت مسئولان دولت ایشان، مردم ایران بی سوادهایی بودند بزدل و ترسو و بی شناسنامه، که توامان باید در جایگاه تماشاگران بی خبر از همه جا آن نمایش های تلخ و تراژیک را در پشت اتاق های گفتگوهای محرمانه مشاهده می کردند و همین گفتگوهای محرمانه بود که خود به خود سهم مردم ایران بر سرنوشت شان را حذف کرد.
آقای روحانی وقتی دروغ و بی تدبیری را دستمایه رای جمع کردن خود می کند باید حساب سود و زیانش را هم بکند، بی آبروئی کمترین بهائی است که آقایان روحانی و ظریف و تخت روانچی و ابوطالبی و عراقچی و نوبخت و صالحی و امثالهم باید بپردازند.
ماهیت تفکر دولت آقای روحانی یک تفکر مسموم است، در این تفکر عزت طلبی، عدالت خواهی، عزت نفس و استکبار ستیزی مفهومی ندارد، فقط تلاش دارند انقلاب را با نظام سُلطه هماهنگ کنند، اینان بهبود اقتصادی را فقط در رابطه و تعامل با آمریکا و بی اعتقادی به قابلیت های خودی می دانند و همیشه در مقابل غرب ذلیل و در مقابل مردم هتاک و بدزبان هستند، برای همین هم نمی توان به بقا و پیشرفت چنین دولتی امید داشت.
مذاکره کنندگان دولت روحانی در برجام دقیقا هر چیزی را که نمی دانستند و اطلاعی نداشتند امضا کرده اند، اینان حتی تعهد داده اند و ایران را از ساخت هر نوع ادوات هسته ای محروم کرده اند و طبق برجام ما الی الابد نمی توانیم ادوات ابزاری هسته ای دولتی و فروشگاهی و خانگی از قبیل کیف سامسونیک هسته ای، خودکار هسته ای یا قفل های معمولی هسته ای و هزاران ادوات صنعتی دیگر هسته ای که تازگی به بازار آمده و ربطی به موشک و بمب ندارد را نباید بسازیم.
آقای روحانی باید بداند این مصلحت و روش کشورداری نیست که ایشان در پیش گرفته، بهتر است درست به اطراف خود بنگرد ببیند چه کسانی طرف مشورت اش هستند، پیرمردانی که نسیم صبحگاهی استخوان های آنها را به صدا در می آورد و شب ها هزار نوع جوشانده می خورند تا صبح ها قولنج شان عود نکند.
برجام شکست خورد تا پند و تجربه ای باشد برای مردم ایران تا بدانند قدرت ویرانگر یک رای اشتباه خیلی خسارت بارتر از صد جنگ باخته است، اشتباه یک رای دهنده چهار سال روی زمین راه می رود و کشوری را به نابودی میکشد، مردم قطعا اگر قدرت مخرب یک رای اشتباه را می دانستند، خود و کشورشان را خیلی زودتر به پیشرفت و رفاه و صنعت می رساندند.
در انتخابات باید به سوابق کاندیداها نگاه کرد، سخنران خوب بودن، شیرین دروغ گفتن و تهمت زدن، وعده الکی دادن و بی صداقتی، دلیلی برای خوب بودن یک رئیس جمهور در مناظره ها نیست، برای یک رئیس جمهور باید یک چیز بیشتر از رای مردم ارزش داشته باشد و آن اعتبار است، و اعتبار را فقط با رفتار درست و با صداقت و احترام می توان به دست آورد، بالا بردن ظرفیت سواد رسانه ای رای دهنده ها، وظیفه مهمِ رسانه ها و تلویزیون است که در این مورد نقشی مهم، سازنده و روشنگرانه ای را در قبال مردم بر عهده دارند.
آقای روحانی و دولتش اینک مثل کبوتری خیس گوشه ای زیر باران ایستاده اند و حاضر نیستند از ناتوانی خود در ارائه راههای جایگزین برجام سخن بگویند، آنها در تعارضی آشکار در مدیریت کشور دچار عرصه تناقض گوئی شده اند و ناتوان از تصمیم قاطع و عمل شجاعانه هستند، این دولتیان سر در گم در داخل باتلاقی افتاده اند به نام برجام، دلیل شکست شان را باید بیشتر، نداشتن ایمان و آرمان و عقیده دانست.
خدا را سپاس می گوئیم که انقلاب در سایه رهبریِ مقتدرانهِ مقام عظمای ولایت، امام خامنه ای (مدظلهالعالی) عزیز قرار گرفته، و ایشان دستورات لازم را برای شروع سریع مقدمات و راه اندازی یکصد و نود هزار سانتریفوژ دادند، این بهترین سیاست و درایت انقلابی و همان راه امام راحل است، راهی که ادامه راه انقلاب اسلامی برای پیشرفت و عزت ایران است، ملت ایران امروز در مسیر تحولی بزرگ و در لحظات تاریخی حساسی برای تکامل انقلاب خود قرار گرفته اند، که بی تردید ورق درخشانی از تاریخ مبارزات ملت ما را به خود اختصاص خواهد داد.
جامعه ایران اینک در پایان برجام می بینند که اتهامات پنج ساله آقای روحانی به منتقدان و دلسوزان انقلاب، همانند سرنوشت برجام استوار نماند و قطعا زمانی می رسد که خداوند به نوکران بی مواجب کدخدای برجام بیشتر خشم گیرد، خداوندی که به مردم ایران انقلاب اسلامی را بخشیده، قطعا به رهروان انقلاب قدرتی بیش تر عطا خواهد کرد تا تفکر مسئولان مذاکره با کدخدا را به زباله دانی تاریخ بیندازند.
ما باید بپذیریم اکثریت مسئولان دولت آقای روحانی چون از اول شخصیتی انقلابی و مردمی نداشتند، لاجرم نتوانستند از شخصیت انقلاب و منافع مردم دفاع کنند، اینان گوئی این سخن امام خمینی (رضوان اله تعالی علیه) را فراموش کرده اند که فرمودند: تمام کارهای خود را با نیت خدایی انجام دهید، چرا که هرکاری که برای خدا بکنیم شکست نخواهیم خورد، چون دشمن ما دشمن خدا می شود، اگر مکر کند به خدا مکر کرده و طرف حساب او خداست.
نوشته شده توسط :بهمن یار::نظرات دیگران [ نظر]