در این یادداشت تلاش خواهد شد به اجمال سیر حرکت مدعیان دفتر تحکیم وحدت از "شعار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" تا "سرسپردگی به صهیونیسم" را مورد مداقه و بررسی قرار دهیم:
صفحه شطرنج سیاست در نگاه سیاسیون ورشکسته ،عرصه ای است برای حضور مهره هایی که نقش از پیش تعیین شده خود را بازی کنند و در صحنه تئاتر سیاسی، بنگاه های سیاسی در قامت گروه ها و احزاب دولت ساخته، به دنبال آنند که به واسطه بازیگرانی که عمدتا از میان گروه های دانشجویی گرینش می شوند خلاء های گفتمانی خود را پر نمایند و در مواقع لزوم در برابر دست اندازی های مالی شان سکوت پیشه کنند و بعنوان یک پای ثابت تشنجات سیاسی به نفع گروه های مذکور ایفای نقش نمایند.
پس از پیروزی انقلاب مردمی سال 57 و استقرار نظام جمهوری اسلامی جریان های دانشجویی اسلامگرا به جریان غالب در دانشگاه ها تبدیل شدند و رسالت خود را رساندن پیام "دانشگاه انقلاب" به جامعه دانستند.
آغاز فعالیت تشکیلاتی دانشجویان انقلابی با ایجاد یک تشکل دانشجویی تحت عنوان انجمن های اسلامی دانشجویان در شهریور 1359 در دانشگاه ها تجلی می یابد و "دفتر تحکیم وحدت" را تا آن اندازه در معادلات سیاسی و معرفتی جمهوری اسلامی موثر جلوه میدهد که رسالت خود را نه نقد حکومت، بلکه "حمایت از انقلاب"می دانست.
در حقیقت دهه 60 را میتوان دهه اوج عزت و قدرت دفتر تحکیم وحدت نامید و تاثیرگذاری این دفتر را در معادلات سیاسی آن دهه، حائز اهمیت دانست. به طوری که هر تحول کلانی در آن ایام در عرصه سیاست رگه هایی از خود در درون دفتر تحکیم وحدت دارد.
واضح است هر اندیشه ای اگر به درستی درک نشود، آنگاه می بایست منتظر بود که هر حرکتی اگر بر مبنای آن بخواهد اتفاق بیفتد احتمالاً به مقصد دیگری منجر خواهد شد، که در محافل از آن مقصد به ناکجا آباد یاد می شود.
از سال های 76 تا 80 اتفاقات زیادی رخ داد که منجر به چرخش در مواضع دفتر تحکیم وحدت گشت. این اتفاقات در زمانی رخ می دهد که به تعبیر برخی، این دفتر، پوست اندازی نموده بود و گذشته سیاسی خود را به شدت نقد می کرد و با تحکیم انقلابی دهه 60 به کلی تفاوت کرده بود. همه این معادلات به گونه ای رقم خورد که دفتر تحکیم بسان یک ابزار، بازیچه دست احزاب و گروه های افراطی و ساختارشکن در جغرافیای سیاسی ایران قرار گرفت.
"تحکیم" در این سال ها به واسطه گرفتار آمدن در دام نظریه پردازان و تحلیل گران سکولار جبهه دوم خرداد به شدت دچار آسیب و انحراف شد و هیچ تلاش و اراده ای مبنی بر اصلاح این خط فکری از سوی بزرگان و عقلای اردوگاه اصلاح طلبان بعمل نیامد. هنوز رویکرد یک سونگرانه شعار توسعه سیاسی دولت موسوم به اصلاحات در اذهان جامعه دانشگاهی هضم نشده بود که سپهر گفتمان دوم خرداد بدلیل حاکمیت نگاه سکولار در آن و همچنین بدلیل فقدان توانایی طیفی از به اصطلاح روشنفکران دینی در بازخوانی دین، شکسته شد و مجموعه ای از فرصت طلبی ها و عقده گشایی ها را در قالب جریانات ورشکسته سیاسی در ساحت دانشگاه ، سبب گردید. از جمله حوادثی که در کارنامه "دفتر تحکیم" بعنوان اشتباه تاریخی این دفتر به ثبت رسیده، حادثه 18 تیر 78 است که همچنان با گذشت 9 سال از آن ، بررسی و مرور ابعاد گوناگونی از این توطئه برای کاووشگران و پژوهشگران انقلاب اسلامی در برگیرنده نکات مهم و حائز اهمیتی می باشد.
این حادثه در حالی رقم خورد که «گری سیک»، مشاور امنیت ملی در دولت های کارتر و ریگان در اظهاراتی اعلام کرد: «برای آنها که خواستار توسعه سیاسی هستند زمان بسیار خطرناک است. در طی دو سال گذشته علی رغم وجود حمایت تبلیغاتی و فیزیکی ، این افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهای آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.» 1
رضا حجتی عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، ضمن یادآوری وقایع شب 18 تیرماه می گوید: «در آن شرایط عدهای قصد داشتند دانشجویان را از کوی دانشگاه خارج کنند و تمایل به تهاجم و درگیری داشتند و شعارهای تندی سر میدادند؛ افرادی بودند که کاسه داغتر از آش شدند که آنها یا فرصتطلب بودند و یا اینکه افراطگراهایی بودند که از حاکمیت خارج شدند.» 2
حجتی ادامه می دهد: « آن زمان نگاهی وجود داشت که باعث شد تا عدهای به این نتیجه برسند که باید با قوه قهریه در برابر تغییرات ایستادگی کرد و از طرفی بخش تندروی اصلاحطلبان سعی میکردند که ماجرا را تشدید کنند.»3
می توان گفت مفاهیمی چون تحریم ، رفراندوم و... همان استراتژی همزاد اصلاحات بود که با مرجعیت جنبش فرومایگان تا مرز مرگ نهایی تشکل های ریشه دار دانشجویی پیش رفت و باعث شد دفتر تحکیم وحدت را که به عنوان یک جریان دانشجویی اصالتش به انقلاب اسلامی برمیگشت و در پیشینه اش همواره مشی مبارزه با امپریالیسم و ایستادگی در برابر تمامیت خواهی مستکبرین عالم موج می زد به مرز افول و انشعاب برساند و نهایتا به این نقطه سوق دهد که امروز شاهد بیانیه خفت بار "طیف غیرقانونی علامه" درباره حمایت از نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه باشیم.
اظهارات رضا حجتی در همین رابطه خواندنی است :
«بعد از دوم خرداد فضا تغییر کرد. یک جریان اپوزیسیون شکل گرفت که این جریان اساسا گفتمان انقلابی را برنمی تابید و یک گفتمان مبتنی بر آزادیخواهی را ترویج می کرد البته با رویکرد غربگرایانه و جریان دیگر، جریان تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی بود با پیشینه و سابقه انقلابی که با همان پیشینه انتقادات خود را مطرح می کرد و جریان دیگر، خود دولت آقای خاتمی بود که به عنوان یک مولفه و مطرح بود. این عوامل دفتر تحکیم وحدت را تحت تاثیر قرار می داد. جریان مبتنی بر نوع غربگرایانه چون نمی توانست با یک تابلوی مشخص حرکت کند و به دلیل تهدیداتی که برعلیه اش وجود داشت آمده بود که در تحکیم خوش نشینی کند که البته تا حدود زیادی هم موفق شد و همین موجب انشقاق تحکیم وحدت شد. دولت آقای خاتمی توان مدیریت فضا را نداشت بلکه به نوعی در برابر فضای موجود منفعل بود بخصوص در برابر گفتمان غربگرایانه و همین امر موجب شد که بعدها شعار عبور از خاتمی را همین جریان سر بدهند. دفتر تحکیم وحدت که با اهداف آرمانی و انقلابی تشکیل شده بود و براساس این آرمان ها فعالیت می کرد در این دوره تقریبا شبیه به کنسرسیوم درآمد. یعنی تقریبا همه گروه ها از نهضت آزادی، مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سنتی ها و راست ها در آن سهام داشتند و همین موجب انشقاق شد.» 4
استبداد زدگی ته نشین شده در شخصیت داعیه داران دموکراسی غرب گرا و سرسپردگانی که به دنبال نهادینه ساختن تئوری انقلاب مخملی بوده و هستند، در عمل موجودات مستبدی را آفریده که استفاده ابزاری از دانشجویان را در کارنامه خود به ثبت رسانده اند.
جهل و پایینبودن فهم سیاسی برخی مدیران دولت اصلاحات منجر به ظهور جریانی در"دفتر تحکیم وحدت" شد که حوزه سیاست را با میدان نبرد اشتباه بگیرد و حرکتش را از حرکت طبقه سنتی دین ورز جامعه جدا نماید.
شنیدن خبر اینکه دو یار اسبق "دفتر تحکیم" (علی افشاری و اکبر عطری) در زمستان 1384 در سنای آمریکا و در همایش «افق های دموکراسی در ایران» برای نمایندگان آمریکایی سخنرانی کرده اند و عرضه داشتند که: «حمله نظامی به ایران نمی تواند پاسخگوی نگرانی جامعه جهانی از برنامه های اتمی ایران باشد زیرا حکومت ایران از جنگ استقبال می کند و قربانی اصلی چنین حمله ای مردم و جنبش دموکراسی خواهی آنان خواهد بود.» 5 انسان را به یاد صحنه ای از سریال میرزاکوچک خان جنگلی می اندازد، جایی که نیروهای سردار سپه مقر مخفی جنگلی ها را پیدا کردند و آنها را کشتند، آخر ماجرا معلوم شد که یکی از خود جنگلی ها به نام «دکتر حشمت» با گرفتن وعده تحصیل در دانشگاه های انگلستان، به همه خیانت نموده است.
گویا مدعیان امروز تحکیم وحدت (طیف غیرقانونی علامه) با صدور بیانیه خفت بار اخیر می خواهند قدم در راه پناهنده شدگان به سوی شیطان بزرگ نهند و از رسالت خطیر جنبش های دانشجویی که از دیرباز تا کنون مبارزه و قرار گرفتن در برابر امپریالیسم و سرمایه داری، که در راس آن ایالات متحده امریکا قرار می گیرد، عبور نمایند. لذا بر این جوانان گرفتار آمده در دام تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات فرض است که با تاسی از مشی استکبارستیزی جنبش های دانشجویی مسلمان زمینه های بازگشت به آرمانهای امام و انقلاب را در خود زنده کنند و آینده ای روشن را بر خویش برگزینند.
منابع:
1- تبیان، مورخه 18/4/1386
2- روزنامه اعتماد ملی، مورخه 18/4/1386
3- همان منبع
4- روزنامه اعتماد ملی، مورخه 3/3/1386
5- نشریه چشم انداز ایران، مورخه 18/4/1384
صفحه شطرنج سیاست در نگاه سیاسیون ورشکسته ،عرصه ای است برای حضور مهره هایی که نقش از پیش تعیین شده خود را بازی کنند و در صحنه تئاتر سیاسی، بنگاه های سیاسی در قامت گروه ها و احزاب دولت ساخته، به دنبال آنند که به واسطه بازیگرانی که عمدتا از میان گروه های دانشجویی گرینش می شوند خلاء های گفتمانی خود را پر نمایند و در مواقع لزوم در برابر دست اندازی های مالی شان سکوت پیشه کنند و بعنوان یک پای ثابت تشنجات سیاسی به نفع گروه های مذکور ایفای نقش نمایند.
پس از پیروزی انقلاب مردمی سال 57 و استقرار نظام جمهوری اسلامی جریان های دانشجویی اسلامگرا به جریان غالب در دانشگاه ها تبدیل شدند و رسالت خود را رساندن پیام "دانشگاه انقلاب" به جامعه دانستند.
آغاز فعالیت تشکیلاتی دانشجویان انقلابی با ایجاد یک تشکل دانشجویی تحت عنوان انجمن های اسلامی دانشجویان در شهریور 1359 در دانشگاه ها تجلی می یابد و "دفتر تحکیم وحدت" را تا آن اندازه در معادلات سیاسی و معرفتی جمهوری اسلامی موثر جلوه میدهد که رسالت خود را نه نقد حکومت، بلکه "حمایت از انقلاب"می دانست.
در حقیقت دهه 60 را میتوان دهه اوج عزت و قدرت دفتر تحکیم وحدت نامید و تاثیرگذاری این دفتر را در معادلات سیاسی آن دهه، حائز اهمیت دانست. به طوری که هر تحول کلانی در آن ایام در عرصه سیاست رگه هایی از خود در درون دفتر تحکیم وحدت دارد.
واضح است هر اندیشه ای اگر به درستی درک نشود، آنگاه می بایست منتظر بود که هر حرکتی اگر بر مبنای آن بخواهد اتفاق بیفتد احتمالاً به مقصد دیگری منجر خواهد شد، که در محافل از آن مقصد به ناکجا آباد یاد می شود.
از سال های 76 تا 80 اتفاقات زیادی رخ داد که منجر به چرخش در مواضع دفتر تحکیم وحدت گشت. این اتفاقات در زمانی رخ می دهد که به تعبیر برخی، این دفتر، پوست اندازی نموده بود و گذشته سیاسی خود را به شدت نقد می کرد و با تحکیم انقلابی دهه 60 به کلی تفاوت کرده بود. همه این معادلات به گونه ای رقم خورد که دفتر تحکیم بسان یک ابزار، بازیچه دست احزاب و گروه های افراطی و ساختارشکن در جغرافیای سیاسی ایران قرار گرفت.
"تحکیم" در این سال ها به واسطه گرفتار آمدن در دام نظریه پردازان و تحلیل گران سکولار جبهه دوم خرداد به شدت دچار آسیب و انحراف شد و هیچ تلاش و اراده ای مبنی بر اصلاح این خط فکری از سوی بزرگان و عقلای اردوگاه اصلاح طلبان بعمل نیامد. هنوز رویکرد یک سونگرانه شعار توسعه سیاسی دولت موسوم به اصلاحات در اذهان جامعه دانشگاهی هضم نشده بود که سپهر گفتمان دوم خرداد بدلیل حاکمیت نگاه سکولار در آن و همچنین بدلیل فقدان توانایی طیفی از به اصطلاح روشنفکران دینی در بازخوانی دین، شکسته شد و مجموعه ای از فرصت طلبی ها و عقده گشایی ها را در قالب جریانات ورشکسته سیاسی در ساحت دانشگاه ، سبب گردید. از جمله حوادثی که در کارنامه "دفتر تحکیم" بعنوان اشتباه تاریخی این دفتر به ثبت رسیده، حادثه 18 تیر 78 است که همچنان با گذشت 9 سال از آن ، بررسی و مرور ابعاد گوناگونی از این توطئه برای کاووشگران و پژوهشگران انقلاب اسلامی در برگیرنده نکات مهم و حائز اهمیتی می باشد.
این حادثه در حالی رقم خورد که «گری سیک»، مشاور امنیت ملی در دولت های کارتر و ریگان در اظهاراتی اعلام کرد: «برای آنها که خواستار توسعه سیاسی هستند زمان بسیار خطرناک است. در طی دو سال گذشته علی رغم وجود حمایت تبلیغاتی و فیزیکی ، این افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهای آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.» 1
رضا حجتی عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، ضمن یادآوری وقایع شب 18 تیرماه می گوید: «در آن شرایط عدهای قصد داشتند دانشجویان را از کوی دانشگاه خارج کنند و تمایل به تهاجم و درگیری داشتند و شعارهای تندی سر میدادند؛ افرادی بودند که کاسه داغتر از آش شدند که آنها یا فرصتطلب بودند و یا اینکه افراطگراهایی بودند که از حاکمیت خارج شدند.» 2
حجتی ادامه می دهد: « آن زمان نگاهی وجود داشت که باعث شد تا عدهای به این نتیجه برسند که باید با قوه قهریه در برابر تغییرات ایستادگی کرد و از طرفی بخش تندروی اصلاحطلبان سعی میکردند که ماجرا را تشدید کنند.»3
می توان گفت مفاهیمی چون تحریم ، رفراندوم و... همان استراتژی همزاد اصلاحات بود که با مرجعیت جنبش فرومایگان تا مرز مرگ نهایی تشکل های ریشه دار دانشجویی پیش رفت و باعث شد دفتر تحکیم وحدت را که به عنوان یک جریان دانشجویی اصالتش به انقلاب اسلامی برمیگشت و در پیشینه اش همواره مشی مبارزه با امپریالیسم و ایستادگی در برابر تمامیت خواهی مستکبرین عالم موج می زد به مرز افول و انشعاب برساند و نهایتا به این نقطه سوق دهد که امروز شاهد بیانیه خفت بار "طیف غیرقانونی علامه" درباره حمایت از نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه باشیم.
اظهارات رضا حجتی در همین رابطه خواندنی است :
«بعد از دوم خرداد فضا تغییر کرد. یک جریان اپوزیسیون شکل گرفت که این جریان اساسا گفتمان انقلابی را برنمی تابید و یک گفتمان مبتنی بر آزادیخواهی را ترویج می کرد البته با رویکرد غربگرایانه و جریان دیگر، جریان تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی بود با پیشینه و سابقه انقلابی که با همان پیشینه انتقادات خود را مطرح می کرد و جریان دیگر، خود دولت آقای خاتمی بود که به عنوان یک مولفه و مطرح بود. این عوامل دفتر تحکیم وحدت را تحت تاثیر قرار می داد. جریان مبتنی بر نوع غربگرایانه چون نمی توانست با یک تابلوی مشخص حرکت کند و به دلیل تهدیداتی که برعلیه اش وجود داشت آمده بود که در تحکیم خوش نشینی کند که البته تا حدود زیادی هم موفق شد و همین موجب انشقاق تحکیم وحدت شد. دولت آقای خاتمی توان مدیریت فضا را نداشت بلکه به نوعی در برابر فضای موجود منفعل بود بخصوص در برابر گفتمان غربگرایانه و همین امر موجب شد که بعدها شعار عبور از خاتمی را همین جریان سر بدهند. دفتر تحکیم وحدت که با اهداف آرمانی و انقلابی تشکیل شده بود و براساس این آرمان ها فعالیت می کرد در این دوره تقریبا شبیه به کنسرسیوم درآمد. یعنی تقریبا همه گروه ها از نهضت آزادی، مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سنتی ها و راست ها در آن سهام داشتند و همین موجب انشقاق شد.» 4
استبداد زدگی ته نشین شده در شخصیت داعیه داران دموکراسی غرب گرا و سرسپردگانی که به دنبال نهادینه ساختن تئوری انقلاب مخملی بوده و هستند، در عمل موجودات مستبدی را آفریده که استفاده ابزاری از دانشجویان را در کارنامه خود به ثبت رسانده اند.
جهل و پایینبودن فهم سیاسی برخی مدیران دولت اصلاحات منجر به ظهور جریانی در"دفتر تحکیم وحدت" شد که حوزه سیاست را با میدان نبرد اشتباه بگیرد و حرکتش را از حرکت طبقه سنتی دین ورز جامعه جدا نماید.
شنیدن خبر اینکه دو یار اسبق "دفتر تحکیم" (علی افشاری و اکبر عطری) در زمستان 1384 در سنای آمریکا و در همایش «افق های دموکراسی در ایران» برای نمایندگان آمریکایی سخنرانی کرده اند و عرضه داشتند که: «حمله نظامی به ایران نمی تواند پاسخگوی نگرانی جامعه جهانی از برنامه های اتمی ایران باشد زیرا حکومت ایران از جنگ استقبال می کند و قربانی اصلی چنین حمله ای مردم و جنبش دموکراسی خواهی آنان خواهد بود.» 5 انسان را به یاد صحنه ای از سریال میرزاکوچک خان جنگلی می اندازد، جایی که نیروهای سردار سپه مقر مخفی جنگلی ها را پیدا کردند و آنها را کشتند، آخر ماجرا معلوم شد که یکی از خود جنگلی ها به نام «دکتر حشمت» با گرفتن وعده تحصیل در دانشگاه های انگلستان، به همه خیانت نموده است.
گویا مدعیان امروز تحکیم وحدت (طیف غیرقانونی علامه) با صدور بیانیه خفت بار اخیر می خواهند قدم در راه پناهنده شدگان به سوی شیطان بزرگ نهند و از رسالت خطیر جنبش های دانشجویی که از دیرباز تا کنون مبارزه و قرار گرفتن در برابر امپریالیسم و سرمایه داری، که در راس آن ایالات متحده امریکا قرار می گیرد، عبور نمایند. لذا بر این جوانان گرفتار آمده در دام تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات فرض است که با تاسی از مشی استکبارستیزی جنبش های دانشجویی مسلمان زمینه های بازگشت به آرمانهای امام و انقلاب را در خود زنده کنند و آینده ای روشن را بر خویش برگزینند.
منابع:
1- تبیان، مورخه 18/4/1386
2- روزنامه اعتماد ملی، مورخه 18/4/1386
3- همان منبع
4- روزنامه اعتماد ملی، مورخه 3/3/1386
5- نشریه چشم انداز ایران، مورخه 18/4/1384
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]