پرهیزکاران را می بینی که : در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را بدست آورند "تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده " دنیا میخواست آنها را بفریبد ، اما عزم دنیا نکردند ، میخواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان ، خود را آزاد ساختند .
قبل از پرداختن به موضوع مذاکرات ، نقطه ای را برای دوستان عزیز عرض می کنم . بعضی از دوستان از من گله مندند که چرا نقدهایم تند و بی پروا هست و بعض دیگر معتقدند که نباید اسم کسی را ببرم و اما در جواب دوستان منتقد باید عرض کنم که بنده بر اساس واقعیتهای موجود عملکرد طیف و جناحی را نقد می کنم و الان موقع پرده پوشی نیست . وقتی کسانی با حمایت بعضیها به مقدسات مسلم ما اهانت می کنند ، چرا نباید چهره واقعی هتاکان را نشان دهیم ؟ و یا چرا از عملکرد بعضیها نباید گله کنیم که چنان ضربات مهلکی را بر پیکر انقلاب و نظام وارد کرده اند که اگر همان روند ادامه می یافت و آنان بر اریکه قدرت باقی مانده بودند باید فاتحه نظام را می خوندیم . مگر یادمان رفته پروژه براندازی نظام را که توسط طیفی خاص مرحله به مرحله اجرا می شد و یا ارزش زدایی از جامعه و چه خون دلها که مومنین در آن سالهای نه چندان دور خوردند و حتی جرات اعتراض هم نداشتند . خدا را شاکریم که آن گروههای فریب خورده جاهل به دست این ملت کنار گذاشته شده و دستشان از قدرت بریده شد . حالا همانها می خواهند با توسل به ترفندهای مختلف دوباره حکومت را در دست بگیرند و برای نیل به این مقصود با پررویی گذشته خود را تطهیر کرده و به دولت منتخب مردم چنان می تازند که انگار این دولت با کودتا و برخلاف خواست مردم سر کار آمده و بدتر از آن اینکه حرفهای خود را ازجانب مردم به خورد همین مردم می دهند و ظاهرا فراموش کرده اند که اگر مردم به آنها اطمینان داشتند می بایست الان بر سر کار بودند .
و اما موضوعی که در این چند روز بحث داغ جراید و وبلاگستان بوده و هست بحث مذاکره ایران و آمریکا بر سر مسئله عراق است .
موافقین و مخالفین مذاکره را در چند گروه مشخص می توان دسته بندی کرد .
گروهی از مخالفین مذاکره ،نفس عمل را ناصواب و آن را عقب نشینی از مواضع انقلاب می پندارند و گروهی دیگر از این می ترسند که همانند مذاکرات هسته ای گذشته آمریکایی سر ما کلاه گذاشته و امتیاز بگیرند و گروهی دیگر هم چون خود نتوانسته اند باب مذاکره را باز کرده و این افتخار! را نصیب خود کنند ناراحتند البته با اصل مذاکره مخالفتی ندارند !
ولی در عوض موافقین که همیشه رویای مذاکره با آمریکا را در سر می پروراندند امروز به خیال خود خوابشان دارد تعبیر می شود و دست و پای خود را گم کرده و از آن با شادمانی استقبال می کنند و این مذاکره را مقدمه ای برای عادی سازی روابط با استکبار پنداشته و رویای مذاکرات آتی را هم دیده اند !
واما چند نقطه : 1- قرار نیست ما پای میز مذاکره روابط بین دوکشور را بررسی کنیم و این مذاکره یک گفتگوی محدود و آنهم در حوزه عراق و امنیت آن کشور است و علت اینکه ما راضی به گفتگو شدیم ، تضمین امنیت مردم عراق هست که بر امنیت خود کشور ما هم تاثیر گذار بوده و تنشهای بوجود آمده در سالهای گذشته دلیل بر این مدعی است .
2- سطح مذاکرات در حد کارشناسان دو کشور هست و نه وزارای خارجه و نمیتوان از آن عادی سازی روابط را نتیجه گرفت .
3- در گفتگو و مذاکرات اونیکه از موضع برتر وارد میدان شده امتیازات بیشتری می گیرد و اکنون ما بر طرف مقابل برتری کامل داریم و دلیلش هم درخواست رسمی آمریکاییهاست که برخلاف خوی استکبار آنها بوده و نشانه ضعفشان . اگر یادمان باشد همین چند سال پیش همین آمریکایی ها برای مذاکره پیش شرطهایی قائل بودند .
5- تیم مذاکره کننده کسانی نیستند که در برابر آمریکا مرعوب شده و باج دهند . این را در مذاکرات هسته ای به اثبات رسانده اند . به قول یکی از دوستان این دفعه مالک اشتر مذاکره می کند نه ابو موسی اشعری .
6- آنهایی که نگرانند که افتخار ! مذاکرات به نام دولت نهم نوشته شود ، خیالشان راحت ، چرا که آقای احمدی نژاد برای سردمداران آمریکا پشیزی ارزش قائل نیست تا چه برسد گفتگو با آنها را با افتخار در کارنامه اش ثبت کند .
7- از همه مهمتر تایید مذاکرات از سوی مقام معظم رهبری هست و ایشان از عملکرد دولت آقای احمدی نژاد حمایت می کنند و با این تفاسیر دیگر چه جای نگرانی باقی می ماند ؟
اللهم عجل لولیک الفرج
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]