به قول دوستان همه را برق می گیره ، رفیقان مجمع تشخیص را چراغ نفتی !!!

علاقه ی وافر محسن رضایی و حسن روحانی به تشکیل یک لویی جرگه مستقل در دل مجمع تشخیص با الگویی صد در صد افغانی به نام کمیسیون ملی انتخابات ، آدم را به یاد جرزنی های دوران کودکی می اندازد که برخی از بچه ها بعد از باخت ، در مقابل تماشاچیان با تخس بازی و کلک مرغابی تلاش می کردند یا بازی را بهم بزنند یا با جرزنی علنی در مقابل دیدگان همه ، بازی را به نفع خودشان مصادره کنند!!!

اینجور که این گروه کم شمار ولی پر مدعا که خودشان را صاحب مملکت می دانند دارند در محافل غیر رسمی برای نظام برنامه ریزی می کنند و بعد با اعتبار و به نام مجمع حرف می زنند، کم کم باید شاهد نظارت گروه طالبان بر انتخابات بعدی هم باشیم !!!

باید به این آقایان گفت این ره که شما می روید به افغانستان است . البته افغانستان جای خوبی است و مردم افغان نیزمستحق کمک هستند وآن کشورهم به شدت نیاز به سازندگی دارد و صد البته نیاز به سرداران سازندگی ، بگذریم سئوال اینجاست که این آقایان به دنبال انتقال تکنولوژی و تجارب حکومتی وغیره از افغانستان به ایران هستند؟! یا از تجربه نظارت طالبان در افغانستان نکات قابل تطبیق با وضعیت ایران یافته اند ؟! که در لویی جرگه مجمع نسخه افغانی تجویز می کنند ؟! .

یادمان نرفته که نخبه های !!! سازمان مجاهدین انقلاب هم که مورد حمایت سران کارگزاران می باشند قبلا در یک اقدام شجاعانه! پیشنهاد شگفت انگیز مذاکره با طالبان را داده بودند!!!

نکته مهم اینجاست که ما قانون اساسی خوبی داریم و کمبودی از بابت قانونی نداریم آنچه مشکل ایجاد می کند تمکین نکردن عده ایی قلیل از قوانین است که می خواهند قانون را با خودشان و حزبشان منطبق و تفسیر و تأویل کنند و اگر امکان نداشت قانون را دور بزنند اینها در واقع همان قانون دانان قانون گریز هستند که در هر بخشی که فعال باشند ، مافیا درست می کنند مانند مافیای قدرت و ثروت که ریشه همه آشوب های اخیرنیز به اینجا ختم می شود.