نمایشنامه اهداء جوائز به فتنه گران سبزپوش
در سناریوی کودتای مخملین طراحی شده به قصد براندازی نظام اسلامی توسط کودتاگران، برای رسانهها و موسسات فرهنگی - هنری غربی نیز نقش قابل توجهی دیده شده بود. این مراکز به ظاهر هنری که سالهاست شعار جدایی هنر از سیاست سر می دهد, در عمل سردمدار ورود سیاست به عرصه هنر بوده و مکانیزم انتخاب آثار برتر آن به شدن متاثر از فضای سیاسی پشت پرده این جشنواره ها می باشد. این مراکز هنری وظیفه داشتند تا با بزرگنمایی و توجه ویژه به هنرمندان وابسته به فتنه سبز و آثار خلق شده که به نوعی مبلغ و مروج نظرات فتنه گران است, کمک روحی - روانی برای جریان فتنه گران بوده و از سویی افکار عمومی جهانیان را نیز با این جریان همراه نمایند...
* * *
انتخاب آثار مرتبط با حوادث ایران و اقدامات مخالفین نظام اسلامی و اهدای جوایز به آنها، در حقیقت بخشی از تلاش استکبار جهانی برای حمایت معنوی از فتنهگران و معرفی آنها به افکار عمومی جهانیان است تا بتوانند فشارهای بین المللی را بر جمهوری اسلامی افزایش داده و چهره ناپسندی از نظام اسلامی برای مردم دنیا ترسیم نمایند...
* * *
حمایت از قلم بدستان، فیلم سازان و عکاسان حامی فتنه سبز، همچنین حمایت از برخی آثار مرتبط با فتنه گران از جمله این اقدامات است که در این روزها افزایش یافته است. این سناریو بلافاصله با اظهارات منتخبین تکمیل میگردد آنجا که این افراد در برابر دوربین خبرنگاران ضمن حمایت از سناریوی کودتای سبز، در رفتاری تکراری و مشابه جوائز خود را به یکی از فتنه گران سبزپوش اهدا میکنند! به عنوان نمونه موارد زیر را در ذیل این سناریوی طراحی شده میتوان مورد ارزیابی قرار داد...
* * *
معرفی عکسی با عنوان "معترضان بر بامهای تهران" به عنوان برنده بهترین عکس خبری سال توسط موسسه "ورلد پرس فوتو". این عکس که توسط عکاس ایتالیایی پیترو ماستورزو (Pietro Masturzo) گرفته شده، زنی را نشان میدهد که در پی حوادث انتخابات ایران روی پشت بام فریاد میِزند. این اثر نکته قابل توجهی از لحاظ فنی و هنری ندارد و یک عکس معمولی است و تنها به دلایل سیاسی انتخاب گردیده است. داوران مدعی اند عکس پیترو ماستورزو "تنش و هیجان در لحظه را به خوبی ثبت کرده است" اما توجه به عکس نشان میدهد که عکس کاملا بی روح و غیرشفاف گرفته شده است...
* * *
محسن مخملباف، کارگردان ضدانقلاب فعال شده در آمریکا نیز برنده جایزه «آزادی برای خلق هنری» شد. وی در اقدامی کاملا سیاسی که از حقایق پشت پرده اهداء چنین جوایزی حکایت دارد در این مراسم اعلام داشت: «هر جایزهای که دریافت میکنم، برایم فرصتی فراهم میکند تا طنین صدای آنها [فتنه گران سبزپوش] را به گوش جهانیان برسانم؛ صدائی که دموکراسی برای ایران و صلح برای دنیا را طلب میکند.»
* * *
تازهترین پرده از نمایشنامهی اهداء جوائز به فتنه گران سبزپوش، نیز اعطای جایزه روزنامه نگاری "جورج پولک" برای بهترین فیلمهای خبری در سال 1388 بود که به تصویربردار ناشناسی اختصاص یافت که از صحنه ساختگی قتل ندا آقا سلطان فیلمبرداری نموده بود.
این اخبار بلافاصله با آب و تاب فراوان توسط سایتهای خبری و وبلاگهای وابسته به فتنه گران بازتاب داده شده و از آن به عنوان سندی بر محکومیت نظام اسلامی و حقانیت و مظلومیت! فتنه سبز یاد گردید. این در حالی است که شواهد متعددی بر ساختگی بودن صحنه قتل ندا آقاسلطان دلالت دارد و بررسی های به عمل آمده حضور از پیش برنامه ریزی شده دوربین فیلمبرداری در آن صحنه را کاملا تائید مینماید...
* * *
اما نکته مغفولی که کودتاگران به آن توجه نکرده اند آن است که ملت ایران همواره نسبت به حمایت بیگانگان از رجال سیاسی خود بدبین بوده و آن را به عنوان نقطه ضعف و محل ابهام در نظر میگیرند. چنین افراد و جریاناتی از نگاه آنها نمیتوانند مورد اعتماد بوده و همنشینی و حمایت بیگانگان موجب جدایی و افتراق از ملت خواهد شد. معضلی که امروز سران فتنه با آن مواجه بوده و هواداری را دیگر در اطراف خود مشاهده نمیکنند...
نمایشنامه اهداء جوائز به فتنه گران سبزپوش
حوادث پس از انتخابات را طبق اعتراف بسیاری از کارشناسان میتوان در قالب سناریوی کودتای مخملین تحلیل نمود. در سناریوی طراحی شده به قصد براندازی نظام اسلامی توسط کودتاگران، برای رسانهها و موسسات فرهنگی - هنری غربی نیز نقش قابل توجهی دیده شده بود. این مراکز به ظاهر هنری که سالهاست شعار جدایی هنر از سیاست سر می دهد, در عمل سردمدار ورود سیاست به عرصه هنر بوده و مکانیزم انتخاب آثار برتر آن به شدن متاثر از فضای سیاسی پشت پرده این جشنواره ها می باشد. این مراکز هنری وظیفه داشتند تا با بزرگنمایی و توجه ویژه به هنرمندان وابسته به فتنه سبز و آثار خلق شده که به نوعی مبلغ و مروج نظرات فتنه گران است, کمک روحی - روانی برای جریان فتنه گران بوده و از سویی افکار عمومی جهانیان را نیز با این جریان همراه نمایند.
انتخاب آثار مرتبط با حوادث ایران و اقدامات مخالفین نظام اسلامی و اهدای جوایز به آنها، در حقیقت بخشی از تلاش استکبار جهانی برای حمایت معنوی از فتنهگران و معرفی آنها به افکار عمومی جهانیان است تا بتوانند فشارهای بین المللی را بر جمهوری اسلامی افزایش داده و چهره ناپسندی از نظام اسلامی برای مردم دنیا ترسیم نمایند.
حمایت از قلم بدستان، فیلم سازان و عکاسان حامی فتنه سبز، همچنین حمایت از برخی آثار مرتبط با فتنه گران از جمله این اقدامات است که در این روزها افزایش یافته است. این سناریو بلافاصله با اظهارات منتخبین تکمیل میگردد آنجا که این افراد در برابر دوربین خبرنگاران ضمن حمایت از سناریوی کودتای سبز، در رفتاری تکراری و مشابه جوائز خود را به یکی از فتنه گران سبزپوش اهدا میکنند! به عنوان نمونه موارد زیر را در ذیل این سناریوی طراحی شده میتوان مورد ارزیابی قرار داد:
1- معرفی "احمد زیدآبادی" روزنامه نگار و دبیرکل سازمان "ادوار دفتر تحکیم" به عنوان برنده جایزه "قلم زرین آزادی" سال 2010 از سوی "انجمن جهانی روزنامهها و ناشران خبر". این داستان در حالی صورت می گیرد که وی به همینک به دلیل جرائم انجام داده در جریان حوادث پس از انتخابات به حکم دادگاه به ? سال زندان، ? سال تبعید به گناباد و محرومیت دائمی از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم شده است. البته اهداء این جایزه دور از رویه این مجموعه نبوده و پیش از این نیز یکبار این جایزه به "اکبر گنجی" ضدانقلاب فراری در سال 1384 اعطا شده بود.
2- معرفی عکسی با عنوان "معترضان بر بامهای تهران" به عنوان برنده بهترین عکس خبری سال توسط موسسه "ورلد پرس فوتو". این عکس که توسط عکاس ایتالیایی پیترو ماستورزو (Pietro Masturzo) گرفته شده، زنی را نشان میدهد که در پی حوادث انتخابات ایران روی پشت بام فریاد میِزند. این اثر نکته قابل توجهی از لحاظ فنی و هنری ندارد و یک عکس معمولی است و تنها به دلایل سیاسی انتخاب گردیده است. داوران مدعی اند عکس پیترو ماستورزو "تنش و هیجان در لحظه را به خوبی ثبت کرده است" اما توجه به عکس نشان میدهد که عکس کاملا بی روح و غیرشفاف گرفته شده است.
3- انتخاب مجموعه عکس های یک عکاس فرانسوی از اعتراضات مخالفان دولت ایران به عنوان دومین مجموعه عکس سال "ورلد پرس فوتو".
4- اعطای جایزه "لوسی" به "رضا دقتی"، عکاس و خبرنگار ایرانی در دی ماه گذشته. وی در این مراسم جایزه خود را به "ندا آقاسلطان" تقدیم کرد! دقتی که سالیان سال است در پاریس اقامت دارد برای دریافت این جایزه هنری به نیویورک رفت و در روز جمعه ?? دی ماه در سالن تئاتر مرکز "هنری لینکن" خطاب به حضار شرکت کننده در مراسم دریافت جایزه گفت: «ما صدای کسانی هستیم که بی صدایند، ما اینجا هستیم تا جهان چشمانش را به روی دردها و جنگها نبندد. من این جایزه را به کسانی تقدیم میکنم که در نبرد برای جهانی بهتر حتی از ادا کردن جان خود نیز دریغ نکردند. همچنین این جایزه را به شهروندان ایرانی تقدیم میکنم، مبارزین بی نام و نشان راه آزادی که توانستند از طریق تلفنهای همراهشان تصویرهایی را به عنوان سند و مدرک ثبت کنند. با احترام ویژه به یک صدا که در ایران خاموش شد، چه را که تصمیم گرفته بود در راه آزادی و عدالت قدم بردارد. زن جوانی که تصویر مرگش تمامی صفحهها را تسخیر کرد، او نامش ندا بود، تقدیم به ندا!»
5- محسن مخملباف، کارگردان ضدانقلاب فعال شده در آمریکا نیز برنده جایزه «آزادی برای خلق هنری» شد. وی در اقدامی کاملا سیاسی که از حقایق پشت پرده اهداء چنین جوایزی حکایت دارد در این مراسم اعلام داشت: «هر جایزهای که دریافت میکنم، برایم فرصتی فراهم میکند تا طنین صدای آنها [فتنه گران سبزپوش] را به گوش جهانیان برسانم؛ صدائی که دموکراسی برای ایران و صلح برای دنیا را طلب میکند.»
وی همچنین این جایزه را که در 7 آذرماه در موزه "ویکتوریا و آلبرت" لندن دریافت کرده بود به "پدر معنوی فتنه سبز ایران"، آقای منتظری، تقدیم کرد.
این جایزه، جایزهای بینالمللی است که هر ساله در ظاهر به هنرمندانی تعلق میگیرد که با اثر هنری خود به توسعه آزادی و عدالت اجتماعی در جهان کمک کرده و علیرغم خطراتی که آنها را تهدید میکند همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند. هیات داوران این جایزه محسن مخملباف را از میان بیش از ???? هنرمند از سراسر جهان به عنوان برنده امسال این جایزه برگزیده است.
6- مخملباف همچنین جایزه جشنواره حقوق بشر نورنبرگ آلمان را نیز به مهدی کروبی به دلیل طرح ادعای دروغین «تجاوز در زندانهای ایران» تقدیم کرده بود؟!
7- دختر وی حنا مخملباف نیز جایزه ویژه فستیوال "زنان جهان" برای فیلم "روزهای سبز" را به عباس امیر انتظام، فعال سیاسی زندانی اهدا کرده بود.
8- تازهترین پرده از نمایشنامهی اهداء جوائز به فتنه گران سبزپوش، نیز اعطای جایزه روزنامه نگاری "جورج پولک" برای بهترین فیلمهای خبری در سال ???? بود که به تصویربردار ناشناسی اختصاص یافت که از صحنه ساختگی قتل ندا آقا سلطان فیلمبرداری نموده بود.
این اخبار بلافاصله با آب و تاب فراوان توسط سایتهای خبری و وبلاگهای وابسته به فتنه گران بازتاب داده شده و از آن به عنوان سندی بر محکومیت نظام اسلامی و حقانیت و مظلومیت! فتنه سبز یاد گردید. این در حالی است که شواهد متعددی بر ساختگی بودن صحنه قتل ندا آقاسلطان دلالت دارد و بررسی های به عمل آمده حضور از پیش برنامه ریزی شده دوربین فیلمبرداری در آن صحنه را کاملا تائید مینماید.
در مجموع باید گفت که این حمایتها، عملیات سیاسی هماهنگی است که هزینههای بالایی را برای این جشنوارههای به ظاهر فرهنگی - هنری به همراه داشته و برخی از آنها اعتبار و حیثت کاری خود را برای این کار گذاشتهاند. اقدامی که حکایت از اهمیت بالای حمایت از فتنهگران سبزپوش ایران برای دستاندرکاران پشت پرده این جشنوارهها دارد، دست اندرکارانی که اغلب آنها را عناصر صهیونیستی تشکیل میدهند.
اما نکته مغفولی که کودتاگران به آن توجه نکرده اند آن است که ملت ایران همواره نسبت به حمایت بیگانگان از رجال سیاسی خود بدبین بوده و آن را به عنوان نقطه ضعف و محل ابهام در نظر میگیرند. چنین افراد و جریاناتی از نگاه آنها نمیتوانند مورد اعتماد بوده و همنشینی و حمایت بیگانگان موجب جدایی و افتراق از ملت خواهد شد. معضلی که امروز سران فتنه با آن مواجه بوده و هواداری را دیگر در اطراف خود مشاهده نمیکنند.
برگزاری مراسم باشکوه راهپیمایی ملت ایران در روز 22 بهمن که قریب به 50 میلیون نفر جمعیت حاضر در صحنه در سراسر کشور یک رنگ و یک صدا برائت خود را از منافقین و توطتهگران اعلام کردند، آخرین ندایی بود که از شکست ستاد داخلی و خارجی کودتای سبز خبر داد و نشان داد که تلاشهای شبانه روزی فتنه گران در هشت ماه گذشته با بصیرت و استقامت ملت خداجوی ایران زمین ناکام مانده است.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]