سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بنام خداوند قهار

سال 1388 برای نسل سوم و چهارم انقلاب که نام میر حسین موسوی را مانند پرونده ای بسته شده در تاریخ انقلاب اسلامی میدانستند و به دنبال شناخت این فرد و افکارش نبودند سال خوبی بود.
عمده خدمت آقای میرحسین موسوی را میتوان به این شکل شرح کرد که شخصی که 20سال پرونده اش خاک میخورد و ساکت در این مملکت فعالیت میکرد و درآمد خوبی هم از نظام کسب میکرد در ابتدای سال 88 با ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری صفحه جدیدی را ورق زد و باعث شد پرونده ای با نام میرحسین موسوی بار دیگر باز شود و در دادگاههای وجدان و افکار ایرانیان سرفراز و سربلند مرور شود، در حالیکه این مرور باعث ثبت جرایمی شد که تا سالها از ذهن مردم پاک نمی شود و انقلاب اسلامی را در برابر این فرد و همفکرانش بیمه کرد.
زمانی که  آقای میر حسین پا به عرصه انتخابات گذاشت و اظهار وجود کرد برخی که همفکر و هم پیاله با وی بودند به سرعت اقدام به حمایت کردند و آنان که مبانی فکری و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را به خوبی شناخته بوده و درک کرده بودند سریعا اقدام به مخالفت با رای دادن به میرحسین موسوی نمودند، اما این وسط امتحان عظیم برای آنانی شکل گرفت که هنوز نتوانسته بودند افکار خود را با ایدئولوژی انقلاب تطبیق دهند و آقای موسوی را به هندوانه در بسته ای تشبیه می کردند که فکر آنها را درگیر کرده است.
در ادامه این روند افرادی که خیرخواه نظام بودند اما در بین سه کاندیدای دیگر با توجه به شناخت و مسئولیتهایی که در دهه اخیر داشتند کاندیدای مطلوب خود را نیافته بودند نیز به این هندوانه در بسته روی آوردند تا شاید آنچه که آنان از رئیس جمهوری اسلامی ایران انتظار داشتند توسط میرحسین موسوی برآورده شود.
خدمت دیگری که خواسته یا ناخواسته توسط این کاندیدای ریاست جمهوری شکل گرفت افزایش شور انتخابات بود که با پشت سر گذاشتن دو رقیب و شاید هم رفیق،با رقیب اصلی خود که رئیس جمهور وقت بود به رقابت و شاید هم سعایت پرداخت و همین امر موجب شد رقابتی بین مردم شکل گیرد و به طرفداری از یکی از دو کاندیدای پررای بپردازند.
البته تفاوتهایی وجود داشت مانند اینکه طرفداران آقای احمدی نژاد با توجه به اینکه میدانستند وی به کسی باج نخواهد داد و تفکر انقلابی خود را پیاده خواهد کرد یکدست بودند و برای افکار و فعالیتهای احمدی نژاد از وی طرفداری میکردند اما در سوی دیگر میدان علاوه بر افراد عامی که چند دسته بودند(برخی از روی ناچاری که در بالا ذکر شد و برخی برای جلوگیری از پیروزی احمدی نژاد و برخی برای پیاده شدن تفکر سرمایه داری به آقای موسوی رای داده بودند) احزاب و گروهها و گروهکهای داخلی و خارجی نیز با تفکرات مختلف و انتظارات مختلف به طرفداری از وی پرداخته بودند.
خدمت بزرگ میرحسین موسوی از فردای انتخابات شروع شد و وی که توسط اطرافیانش دچار توهم پیروزی شده بود برای جلو گیری از پراکنده شدن طرفدارانش دست به حرکتهای مختلف و پر هیجان که از نظر مالی توسط غربی ها و غربزده ها تامین بود زد و با این کار کم کم چهره واقعی خود را نشان داد.
 پس از این جمهوری اسلامی در ورطه آزمایش بزرگی که تقریبا پس از پایان هر دهه از عمر خود با آن روبرو بوده افتاد و ریزش ها و رویش ها آغاز شد.
آنانکه انقلاب مستضعفین را مایه رشد مملکت و برقراری عدالت میدانستند که در خط انقلاب ایستادند و یک لحظه نیز در دل خود تردید راه ندادند و آنانکه قدرت یافتن مستضعفین و برقراری آرمانهای انقلاب را تهدیدی برای منافع و جایگاه خود میدانستندو آنانکه برداشتی اشتباه از انقلاب اسلامی داشتند با سرسختی تمام به طرفداری از چهره واقعی آقای میرحسین موسوی پرداختند اما مردمی که شناختی از پرونده 20 ساله خاک خورده نداشتند ،متوجه شدند که برای شناخت هندوانه در بسته نباید آنرا تا آخر خورد و حال که پرده از چهره اش برداشته شده باید آنرا با ملاکها و میزان عقلانی سنجید، لذا رفته رفته که میرحسین موسوی دستش در دستان منافقین و دشمنان محکمتر میشد طرفدارانش دور وی را خالی کردند و حال میرحسین مانده و همفکران و هم پیاله ها که هیچ وجه منفعتی در دولت احمدی نژاد برای خود نمیبینند و آبرویی نیز در بین مردم ندارند.

البته خدمات دیگری نیز میتوان برای آقای موسوی درنظر گرفت و آن شناساندن توان نیروی انتظامی و بسیج مستضعفین به مردم است که به مرور ممکن بود به فراموشی سپرده شود و همچنین میتوان به نو شدن تجهیزات نیروهای پلیس و گردانهای عاشورا اشاره کرد که از خدمات جزئی آقای موسوی است.
خدمت دیگر اینکه وی به مردم فهماند اصل،انقلاب اسلامی و ارکان آن است نه هرکس یا گروهی که نام امام و انقلاب و رهبر را به خود چسبانده باشد.
ما نسل سومیها به کمک آقای موسوی توانستیم به درون خود رجوع کنیم و ببینیم اگر خطری انقلاب اسلامی را تهدید کرد تا چه حد آمادگی دفاع از انقلاب و آرمانهای آن را داریم و تا چه اندازه میتوانیم دِینمان را به امام راحل و شهدا ادا نماییم که این نیز خدمتی ارزشمند و از باب "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" بود.
با تمام این اوصاف و با توجه به اینکه فتنه گران پس از ناکامی با ترفندهای مختلف به دنبال راهی برای بازگشت به درون نظام هستند تا وجهه ای برای خود در آینده داشته باشند ، وقایع سال 1388 برای نسل سوم این پیام را داشت که از هم اکنون باید به فکر دهه پیش رو بود تا اگر ده سال بعد مانند وقایع سال 68 و 78 و 88 اتفاقی انقلاب اسلامی را تحت الشعاع قرار داد خدای ناکرده از مسیر ارزشها خارج نشده و به صف منافقین و دشمنان کوردل ملحق نشویم.



کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی