سلام تا حالا فکر کردید چرا در خانه ای که علی علیه السلام بود و فضه و اسما بود چرا فاطمه سلام الله علیها در خانه را باز کرد و بین در و دیوار ...
این سوالی بود که در ذهنم بود و دنبال جوابش رفتم برای راهنمایی برای رسیدن به این جواب این پست را می گذارم و بعد از آن اگر عمری باشه جواب سوال را فقط بعد از خواندن التماس دعا
نامش را محسن علیهالسلام گذاشت.
محسن علیه السلام عزیز پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود و آن حضرت قبلاً نام او را تعیین کرده بود. اگر این آخرین گل زهرا علیه االسلام به دنیا مىآمد همه به عنوان یادگار پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از او یاد مىکردند و گرامیش مىداشتند.
ولى خوب شد به دنیا نیامد، چه آنکه هنوز متولد نشده اینچنین او و مادرش را گرامى داشتند!!!
گل زهرا علیهاالسلام اول شهید شد و سپس سقط گردید! اما چگونه؟ این سؤالى است که باید جزئیات ماجرا آن را روشن کند.
مادرى که فرزند همراه دارد مواظبت زیادى مىخواهد. رعب و وحشتى که مهاجمین سقیفه پشت در خانه به راه انداخته بودند، و فریادهاى بلند و بىادبانهاى که سر داده بودند و قصد ورود اجبارى به خانه را داشتند، مىتوانست به تنهایى باعث سقط محسن شود.
فریاد «آتش مىزنیم»، و صداى بر زمین انداختن هیزم، و چیدن آنها با خار مغیلان کنار دیوار و در خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعلههایى که از زیر در و بالاى دیوار خانه دیده مىشد، هر خانم باردارى را نگران مىکرد و به وحشت مىانداخت.
اکنون بانویى پشت در آمده که از یک سو رحلت پدر مهربانى چون پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بار عظیمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى دیگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است.
او احساس مىکند مهاجمین قصد ورود به خانه را دارند و در وضعیت فوقالعاده خطرناکى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.
آتش به چوب در گرفته و شعلهها به صورت او اصابت مىکند. در صاف نیست! چوبهاى ناهموار دارد، میخ دارد، داغ شده است! بانویى که محسن علیهالسلام همراه اوست چگونه باید مواظب فرزندش باشد؟!
در را با لگد مىشکنند و صداى وحشتناکى ایجاد مىشود، و در به روى بانو مىافتد. دریاى عصمت و حیا با مهاجمین بىحیا روبهرو مىشود. بر دستش تازیانه مىزنند تا در را رها کند.
در با میخش و با ناهمواریش سینه را مىشکافد و خون جارى مىکند. استخوان پهلو از درون مىشکند و خون جارى مىشود! لابد اینها براى کشتن فرزندى که کنار این پهلو و سینه به تلاطم افتاده کم است؟!
حملهکنندگان سقیفه یک نفر نیستند. دستور خود را هم از پیش گرفتهاند. آن سیلى که گوشواره را مىشکند، تازیانهاى که بازو را سیاه مىکند، و بر سر و کتف بانو مىخورد و بىمحابا از هر سو فرود مىآید و خون جارى مىکند، پایى- که شکسته باد- بر بانوى باردار ضربه مىزند. آیا با همهى اینها هنوز محسن علیهالسلام زنده است؟ باید بپرسیم هنوز مادر زنده است؟!!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]