سفارش تبلیغ
صبا ویژن







امروز مهمان دوستان بسیجی ام در تالار ابن سینای دانشگاه تهران بودم و صحبتهای شان درباره مسائل روز را در تریبون آزاد شنیدم و همچنین نوشته هایم در کتاب “نه ده” توسط ایشان نقد شد. متن مطولی که در زیر می خوانید برای این دوستان خواندم. این متن فردا در روزنامه وطن امروز تیتر یک خواهد شد. گفتنی است دوستان، وسط خواندن این متن، برای تازه شدن گلویم که ظاهرا آب معدنی کفاف نمی داد، یک ساندیس هم آوردند و چه چسبید! تکبیر این بچه بسیجیها و تشویق شان را با دنیایی عوض نمی کنم. اول خبر “برنا” و خبرنامه دانشجویان ایران در همین باره را بخوانید، بعد گفت و گویم با هفته نامه صبح صادق را و سپس دل نوشته ام را. این نوشته را که بسیار دوستش می دارم تقدیم می کنم به روح پرفتوح یک شهید، بابای امین عارفی. به امید سلامتی کامل امین. دوستی  که هنوز ندیدمش.

***

خبرنامه دانشجویان: حسین قدیانی از ? ماه دفاع مقدس گفت

به گزارش خبرنگار سرویس دانشگاه برنا، حسین قدیانی نویسنده وبلاگ قطعه ?? عصر امروز، در نشست هشت ماه دفاع مقدس که در دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: بسیجی این زمان اگر به رسالت خود واقف باشد از همت و باکری هم بسیجی تر است چون هم رسالت آن ها را به دوش گرفته و هم به زمان ظهور نزدیک تر شده است. وی ادامه داد: ظاهراً چون حضور دو، سه میلیونی مردم را در صحنه زیاد دیده ایم به روزهایی در تراز ? دی عادت کرده ایم. سه روز بعد از ? دی فردی از منچستر برای من کامنت گذاشت و گفت: “ایرانی ساکن انگلیسم و سه بار قسم خورد که اگر انگلیس می توانست چیزی شبیه ? دی را بیافریند تمام دنیا را سه روزه فتح می کرد” و یکی از دلایلی که مطلب «من مستاجر نیستم، خانه ام بیت رهبری است» را نوشتم همین نظر بوده است. قدیانی تصریح کرد: متاسفانه در عرصه عمل ما حماسه می آفرینیم ولی در عرصه خبر مجبوریم در زمین دشمن بازی کنیم؛ عده ای می گفتند باید نشان دهیم که راهپیمایی ? دی حکومتی نبوده، من می گویم این استدلال غلط است؛ اگر ما حکومت را قبول داریم با افتخار به راهپیمایی حکومتی هم می رویم. وی به شکایت دو تن از سران فتنه از روزنامه وطن امروز اشاره کرد و گفت: روزنامه وطن امروز به دلیل شکایت دو تن از سران فتنه دادگاهی می شود که بخشی از اتهامات هم به دلیل نوشته های من است؛ آقایان دستگاه قضایی برای آنکه ثابت کنند عادل هستند این طور مواقع می گویند شما در دادگاه حاضر شوید تا از تریبون دادگاه هم استفاده کنید؛ اگر حرف شما حق باشد این دادگاه هم به نفع شما رای خواهد داد. قدیانی از این نگاه انتقاد کرد و گفت: متاسفانه صورت مسئله عوض شده است. این آقایان که امروز از ما شکایت می کنند خود در مظان اتهام هستند و مسئله اصلی و جرم بزرگ در این میان فراموش شده است. نویسنده وبلاگ قطعه ?? در بخش دیگری از سخنان کوتاهش گفت: فریب کسانی که پشت رهبری نماز می خوانند را نخورید؛ سه الی چهار ماه قبل از جنگ جمل هم طلحه و زبیر پشت سر امام علی نماز می خواندند و شاید التماس دعا هم می گفتند. نمی شود پشت سر رهبری نماز خواند و بعد هم در پستو طرح توطئه ریخت. وی تصریح کرد: در این مدت از هریک از سران فتنه که انتقاد می کردیم یک نفر می گفت: “من با امام در نجف بودم”، دیگری می گفت: “من در هواپیما با امام بودم”، فرد سوم می گفت: “من در گروه سرود خمینی ای امام بودم”، آن یکی می گفت: “من روی پله برقی پشت سر امام بودم” و خلاصه، به هر خاری که نازکتر از گل می گفتیم فرو می رفت در چشم خودمان.

***

حسین قدیانی در مصاحبه با صبح صادق: کتاب “نه ده” روی مخ دشمن است!

وبلاگ “قول سدید”، احسان آیتی: حسین قدیانی سی سال از عمرش می گذرد. این جوان سی ساله سی سال بعد از انقلاب خمینی قلم به دست گرفته است و در برابر سیاسیونی که بعد از سی سال رنگ عوض کرده اند به دفاع از نظام و رهبر می کوشد. رویشی در برابر ریزشها! با انکه طولانی می نویسد ولی آن قدر خوب می نویسد که تا شروع می کنی به خواندن تا آخرش را نه اینکه میخوانی ، نوشته تو را می برد که بخوانی! کتاب نه ده را در حالی منتشر کرد که نوشته های کتاب را بسیاری قبل از جاپ خوانده بودند اما این امر سبب نشد کتابش تکراری به نظر بیاید و در یک ماه به چاپ هفتم رسید! او معتقد است سر این همه توجه به نوشته های او اول عنایت پدر شهیدش اکبر قدیانی و بعد دعای بچه بسیجی ها و مادران شهداست. البته به اضافه حماقت دشمن! حسین در وبلاگش که قطعه ?? نام دارد هم مخاطبان فراوانی دارد و در همین دوم خردادی که گذشت بیش از ?? هزار نفر از وبلاگش دیدن کردند. در سربرگ وبلاگش این جمله هک شده “اینجا قطعه ای از بهشت است؛ نه با قلم که با خون باید نوشت”. وبلاگی که در هشت ماه دفاع مقدس نه تنها مدافع حریم ولایت بود که بر دشمن و فتنه گران هجوم می برد. محمد حسین صفار هرندی در مقدمه ای که برای کتاب نه ده نوشته است آورده: ” ادبیات غیرت، این روزها مدیون جوانی است که به کلمات، جان و معنایی تازه بخشید” و در آخر عنوان کرد ه است: “این سطرها را به مثابه شکر به درگاه حضرت حق به خاطر «تولد یک پروانه» و به نیابت از خیل عظیم خوانندگان و دوستداران قلم فرزند خوب ملت نوشتم تا شاهدی باشد بر صدق این ادعا که «شاگرد از استاد سر آمده است!” اما خود حسین می گوید: صفار هرندی نه استاد روزنامه نگاری ام که معلم عمرم است! قدیانی در هنگام گفتگو با ما نوشته ای در دست چاپ داشت با این عنوان “خامنه ای که شد رهبر بیمه شد خون بابا اکبر” .

*شما قبلا هم نویسندگی می کردید. چه اتفاقی افتاد که از نه دی به بعد قلم شما جلوه بیشتری پیدا کرد؟

- حجم هجمه ای که به اصل نظام شد ضرورت کار مضاعف و همت مضاعف می طلبید گرچه آن سال، سال اصلاح الگوی مصرف بود اما من احساس کردم قلمم باید بیشتر پا به رکاب انقلاب باشد.

*قبول دارید سبک جدیدی را وارد عرصه نویسندگی مطبوعات کردید که در آن با زبان خاصی علاوه بر تحلیل به انتقاد هم می پردازید.

- نوشته های من ممکن است چهار خطش طنز باشد چهار خطش جدی باشد چهار خطش دلی باشد چهار خطش هم چرت و پرت باشد. قصدی برای این نداشتم که شیوه خاصی را حتما در نظر بگیرم یا یک سبک جدید در نوشته هایم ارائه بدهم ولی فکر می کردم صحبت کردن با زبان دل با زبان درد دل بیشتر اثر دارد تا اینکه ما بخواهیم فقط مسائل را تحلیل کنیم. مثلا اتفاقی از جنس ? دی یک اتفاق دلی بود؛ مردم با دلشان آمدند پای نظم وایستادند. من هم سعی کردم زبان همان دل مردم و دل سوخته مردم باشم و سینه پر سکینه اما پر دردشان. بیش از اینکه چنین ادعایی داشته باشم دوست دارم در مورد کیفیت کتاب بحث بشود تا اینکه مثلا از نظر ادبی چه سبکی است. قبل تر از من کسانی بودند که سبکهای دیگری را آوردند. بعد من هم سبکهای بهتر می آورند. این سبکها می آید و می رود، آن چه که می ماند و من به آن افتخار می کنم چیز دیگری است که این خیلی کمتر دیده می شود. در این کتاب اتفاقی که افتاد این بود که در عرصه جنگ روانی دشمن گاهی از ما سوال می کند یا شبهه ای را مطرح می کند و ما متاسفانه به این سوال جواب می دهیم و در همان زمینی که بازی می کنیم که دشمن دوست دارد مثل همین بحث ساندیس یا مثل همین بحثی که مدتها به ما می گفتند راهپیمایی های شما همه حکومتی است، شما را با اتوبوس می آورند واز این حرفها. من در این کتاب و این مجموعه، یک زمین دیگری را برای بازی با دشمن طراحی کردم. الحمد لله به جای اینکه کارم منفعلانه باشد یا واکنشی باشد سبک دیگری را در تحلیل به وجود آوردم و آن این بود که من حرف زدم دشمن جوابم را داد. من حرف زدم دشمن به من فحش داد. من حرف زدم مخالفان نقد کردند. من نترسیدم از این که بگویم «من مستاجر نیستم خانه ام بیت رهبری است». نترسیدم بگویم آری، در ? دی به ما ساندیس دادند. ما ساندیس را خوردیم و نی اش رو فرو کردیم در چشم دشمن. اصلا نترسیدم بگویم راهپیمایی مان حکومتی است و فکر می کنم یک بخشی از دلایل استقبال خوب مردم از این نوشته ها فارغ از اینکه با نوع نوشته من مخالف یا موافق باشند این بود که صادقانه آن چیزی را که فکر می کردم خوب است بیان کردم و اسیر جنگ روانی دشمن نشدم. دشمن گاهی در جنگ نرم از ما سوال می کند ولی نمی خواهد جواب بشنود. سوال می کند بیاید روی مخ ما. کتاب “نه ده” دقیقا دارد روی مخ دشمن راه می رود.

*تعبیری داشتید به این مضمون که کتاب نه ده تیری بر چشمان سران فتنه است. با چه دلیلی این ادعا را مطرح می کنید؟

- من معتقدم کتاب نه ده یک تیر مستقیم بر چشم سران فتنه است.  وقتی بازتابهای نوشته هایم را می بینم احساس می کنم به آن جایی خورده است که باید بخورد و کسانی باید عصبانی می شدند که من دوست داشتم همانها عصبانی بشوند. به خصوص دشمنان اصلی مان حتی کسانی غیر از سران فتنه از نوشته های من عصبانی شدند. مهمترین سایتهای ضد انقلابی و رسانه های دشمن از “نه ده” عصبانی شدند. الحمد لله کتاب، برد خوبی پیدا کرده بود و خوشحالم از این که همان کسانی خوشحال شدند که باید خوشحال می شدند و همان کسانی ناراحت شدند که باید ناراحت می شدند. این ناراحتها، به نظر من در دردجه اول رسانه هایی هستند که مستقیما از طرف امریکا و اسراییل حمایت و هدایت می شوند

*بازتاب کتابتان در دانشگاه و میان دانشجویان چطور بوده است؟

- قبل از اینکه کتاب در بیاید همه این کتاب را به گونه ای خوانده بودند. بعضا جزوه کرده بودند و یا زده بودند در تابلوی اعلانات دانشگاهها. آن طور که به من خبر می دادند و در برخی دانشگاهها خودم حضور داشتم قبل از اینکه کتاب چاپ شود مطالب من را از سایت روزنامه یا از وبلاگ قطعه ?? پرینت می گرفتند و استفاده می کردند. الان هم با در آمدن این کتاب تقریبا هر روز به دانشگاههای سراسر کشور می روم و می بینم استقبال خوبی از کتاب شده است. البته غافل نیستم که به همان میزانی که این کتاب طرفدار دارد مخالف و دشمن دارد. شاید بعضی از دوستان دانشجوی من با بخشی از ادبیات کتاب یا با کلیت آن مشکل داشته باشند که قابل بحث و بررسی و نقد است و باب شنیدن نقطه نظر افراد مخالف هم برای من بازاست. این کتاب را عاری از اشتباه نمی دانم؛ به هرحال قلم من شاید دچار اشتباهاتی شده باشد. صد در صد نمی گویم این کتاب از ابتدا تا انتها حرف حق بوده اما دوست دارم که در آخرت اگر قرار است یک چیز داشته باشم همین کتاب “نه ده” باشد.

*آقای قدیانی در جایی از کتاب گفته بودید خامنه ای، خمینی دیگر نیست. چرا؟

- من از این جمله “خامنه ای خمینی دیگر است” خوشم نمی آید. البته خودم هم به ناچار زیاد استفاده می کنم. معتقدم که کلمه «دیگر» زیادی است. یعنی آقا واقعا همان روح پدری حضرت امام را دارند. همان احساسی که ما نسبت به امام داشتیم -البته خب به تناسب سن به آن معنا درک نکردیم- به آقا هم داریم. برای ما خامنه ای همان خمینی است. یک وقتهایی هم خدا با آدم حرف می زند. این جمله را از کتابم بردارید: “خ” و “م” و “ی” و “ن” و “ی” در خمینی و خامنه ای مشترک است و …

*حرف آخر.

- قصد دارم دل نوشته های این چند وقت اخیر رادر چاپ بعدی کتاب اضافه کنم.

***

سران فتنه چرا از تاریخ می ترسند؟

هنوز نوح زنده بود که پسر نوح با بدان بنشست. هنوز روح خدا زنده بود که نوه اش اخراج شد از کشتی انقلاب. هنوز میلیونها سال از آفرینش نگذشته بود که ابلیس خدا را دیکتاتور خواند. هنوز امام زنده بود که هاشمی و موسوی و رضایی به او جام زهر دادند. هنوز آدم زنده بود که قابیل سر هابیل را برید.  هنوز علی زنده بود که بر صورت زهرا سیلی زدند. هنوز حسن زنده بود که در خانه اش جگر سبط نبی را آتش زدند. هنوز حسین زنده بود که مدعیان خط پیامبر حکم به ارتدادش دادند.  هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که فتنه کردند علیه خلف صالحش. نه، از ارتحال امام ?? سال نگذشته، ?? سال گذشته. ظاهرا به شما زیادی خوش گذشته. شما در محاسبه سالهای بعد از رحلت امام، سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک را چرا حساب نکردید؟  مگر چند روز از شهادت شهید حسین غلام کبیری گذشته که شما از این یک سال صرف نظر کرده اید؟ البته حق دارید؛ کارنامه تان در این سال، سیاه است. هنوز ?? سال از شهادت بابا اکبر نگذشته که شما لشکر کشیدید علیه انقلابی که محصول خون ??? هزار شهید است. هنوز هزار و  سیصد و اندی سال از کربلای ?? نگذشته که موسوی مردان خداجو خواند آتش زنندگان خیمه عباس را. هنوز محمد زنده بود که دچار شعب ابوطالب شد. هنوز از ظهور اسلام مگر چند سال گذشته که عده ای نوشتند آزادی یعنی راهپیمایی علیه خدا. هنوز از غیبت مهدی مگر چند سال گذشته که منکر شدند امام زمان را همانهایی که با سران فتنه نرد عشق می بازند. هنوز از حادثه تلخ کوچه بنی هاشم مگر چند سال گذشته که دعوت کردند از منافقین برای آشوب در خیابان انقلاب. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که سید حسن فقط برای ما نصر الله است. ما سید حسن دیگری به جا نمی آوریم. ما سید حسنی که هم پیاله اوباش سیاسی و اراذل فرهنگی است به جا نمی آوریم. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که سید حسن دیگر بوی خمینی نمی دهد، بوی سران فتنه می دهد. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند و موسسه تنظیم خواب بود. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که عکس امام را پاره کردند و سید حسن خواب بود. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته است که آنهایی که با امام عکس داشتند، بر عکس امام قدم گذاشتند. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که میزان از نظر عده ای شد رای مرفهین بی درد. هنوز مگر چند سال از وصیت حاج احمد به سید حسن مبنی بر پیروی از ولایت گذشته است؟ پیروی از ولایت معنایش پشت سر آقا نماز خواندن و فردایش با سران فتنه هم آواز شدن نیست. این پیروی از ولایت نیست. یکی به نعل و یکی به میخ زدن است. دورویی است. نفاق است. هنوز مگر چند سال از فوت مرحوم حاج احمد گذشته است که شما به جای تبعیت محض از ولایت، پیغام و پسغام فرستادید که عبای رهبری باید برگردد نه به جماران بلکه به موسسه تنظیم؟ هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که اشتباه گرفته اید اداره مملکت را با بچه بازی. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که حلقوم تان را به جای صدای امام فروختید به صدای آمریکا. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که آمریکا و اسرائیل دارد از شما تعریف می کند. هنوز ?? سال از رحلت امام نگذشته که شما دست خط امام را به دستورات جین شارپ فروختید. هنوز  از شهادت بسیجیان کربلای ? مگر چند سال گذشته که علیه بسیج شعار توپ و تانک سر دادید؟

آری، اگر قرار بر “هنوز” است باید بگویم؛ هنوز از خلقت آدم هزاران سال بیشتر نگذشته بود که عده ای گفتند؛ خدا همین “لات” است. “عزی” را بپرست. محمد شاعر بود. علی نماز نمی خواند. فاطمه زیاد گریه می کرد. حسین خارجی بود. عباس می خواست امان نامه را پاره نکند. علی اکبر چرا اسمش “علی” بود؟ لیلا جرمش این بود که ایرانی بود. مجنون عاشق بود. حکومت ماه، دیکتاتوری نور است. ندا را جمهوری اسلامی کشت. مروه شروینی تقصیر خودش بود. مریم نصرانی پاک دامن نبود. عیسی پسر خدا بود. مسیح، بشارت به محمد نداد. موسی با خدا سخن نمی گفت. ابراهیم از تبر بت ساخته بود. نوح در بیابان، بی خود کشتی می ساخت. یونس در شکم ماهی داشت قزل آلا می خورد. قصه زلیخا تقصیر خال لب بود. حق با کاهنان معبد بود. یعقوب کور بود. پیراهن یوسف وصله ناجور بود. یحیی از ادب به دور بود. سجده ملائکه به انسان حرف زور بود. حوا مانتویی بود. آدم لباس شخصی بود. هبوط از بهشت به خاطر حرفهای دکتر در مناظره بود. گندم و سیب حرف دهان مردم بود. به شهادت رسیدن حسین در کربلا مقصرش کشتار علی بود در خیبر و بدر. شهادت خشونت طلبی است. زیارت عاشورا جعلی است. انتقام بی خردی است. انتظار درست نیست. خورشید طلوع نمی کند. نور خرافات است. مهدی کجا می خواهد بیاید. حسین نباید حج را نیمه تمام رها می کرد …

آری، اگر اینگونه است؛ باکی نیست به ما هم ناسزا بگویید. به ما هم بگویید لشکر عمر سعد. اما نه، اینگونه نیست. این حرفها همه اش لاطائلات است. خدا لات نیست. لات، آقازاده فراری است که البته پیش ما شکلات است. بسیجی گنده لات تر از این حرفهاست که در لشکر عمر سعد باشد. دشمن بسیجی آمریکا و اسرائیل است نه بچه های گروهبان قندلی. بسیجی شیر بچه حیدر کرار است. کسی که آشوبگران عاشورا را مردان خداجو نامید در لشکر عمر سعد است. شیخ را اما در لشکر عمر سعد هم راه نمی دهند. دم به ساعت می خواهد بیاید روی مخ عمر سعد و بگوید؛ به شما که عرض می کنم من برای حمایت از آشوبگران روز عاشورا کلا چقدر وقت دارم؟ عمر سعد البته خودش مرده است ولی لشکرش همچنان عضو علی البدل، عنصر منافق می پذیرد. کسانی که ندای آقای ما حسین را به ندای آقا سلطان فروختند و خیمه عباس را آتش زدند در لشکر عمر سعدند. ما سپاهیان ماه هستیم، سران فتنه عضو لشکر عمر سعدند. لعنت خدا بر لشکریان عمر سعد. لعن علی عدوک یا علی، کروبی و موسوی و خاتمی. مرگ بر ضد ولایت فقیه. درود بر بسیج. درود بر ما که عضو فعال بسیج هستیم و در روز عاشورا با باتوم و با افتخار کوباندیم بر فرق لشکریان سوسول عمر سعد. بدبخت عمر سعد با این لشکریانش. ???? ماهواره جاسوسی دارند اما حریف این ماهپاره علوی تبار ما این میثم تمار این یاسر عمار این عباس نگهدار این دلبر و دلدار این سید و سالار نمی شوند. کسی ادعا نمی کند خامنه ای علی است اما افتخار علی در این زمانه خامنه ای است. فرزند زهرا خامنه ای است. فاطمه فرزند ویلا نشین ندارد. حسین فرزند زهرا بود که تن رها کرد تا محتاج پیرهن نباشد. بچه پرورشگاه BBC که عبایش شکلاتی است، فرزند زهرا نیست. سیدی که به اسم مصر سر از آمریکا و انگلیس در آورد و خانه زهرا را به ویلای جرج سوروس فروخت، پسر نوح است نه فرزند زهرا. میری که اسرائیل را به وجد آورد نوکر امیر لشکر عمر سعد است نه فرزند زهرا. شیخ به شما که عرض می کنم؛ فرزند ننه جون است. علی مطهری یکی دیگر از بچه های هاشمی است. پنجمین پسر هاشمی است که هنوز خیلی مانده تا بزرگ شود و فرزند شهید مطهری شود. خاتمی هم اسم پدرش روح الله بود؛ با بدان بنشینی خاندان نبوتت گم می شود؛ خواه پسر نوح باشی، خواه پسر روح. با سیدعلی نباشی، خواه شیخ باشی خواه سید، خواه کت و شلوار به تنت باشد خواه لخت باشی، مردم در روز ? دی رسوایت می کنند و تاجر ورشکسته خطابت می کنند. ما خامنه ای را علی نمی دانیم اما در طلحه و زبیر بودن سران فتنه شک نداریم. شیخ مصداق کامل ابوموسی اشعری در زمانه ماست. اگر اینگونه نیست، پس چرا وقتی مولای ما این ماهپاره ما از طلحه و زبیر، از مردودین تاریخ سخن می گوید، به همه شما برمیخورد؟ لابد ریگی از همان جنس ریغوهای کوفه در کفش شما هست. امیرالمومنین فقط علی بود. خامنه ای خودش را غلام قنبر علی می داند اما اتفاقا این یزید بود که ادعا داشت امیرالمومنین است. یزید آقازاده بوزینه باز معاویه بود. آقازاده ها کلا به بوزینه علاقه زیادی دارند. BBC بوزینه است. VOA بوزینه است. معاریو که در همین فتنه اخیر از یزیدیان دفاع کرد ارگان بوزینه هاست. یزید خودش هم بوزینه بود. عمر سعد هم بوزینه بود. لشکریان عمر سعد هم بوزینه بودند. لشکریان عمر سعد همه بوزینه اند. من از همه بوزینه ها معذرت می خواهم. عده ای از دانشمندان معتقدند گونه ای نادر از بوزینه ها روزگاری آدم بودند اما ملاک حال فعلی آدمهایی است که دیگر آدم نیستند و بوزینه شده اند. مخملباف و اکبر گاف بوزینه هایی هستند که دارند شکلک در می آورند برای کاخ سفید. بانوی سرب بوزینه ای است که دارد شیرین کاری می کند برای اسرائیل. سگ اصحاب کهف آدم شد، حتی پینوکیو هم آدم شد اما صهیونیستها دارند مثل سگ دروغ می گویند و پارس می کنند علیه کشتی آزادی. بانوی سرب همان گلوله ای است که کشت کودک ترک را در ساحل آزادگی. اسرائیل دارد لگد به بخت خود می زند نه به کشتی آزادی. نتانیاهو دارد خودش را هو می کند. تازه دنیا فهمیده که امام چه می گفت. تازه دنیا فهمیده “اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود” یعنی چه. تازه دنیا فهمیده “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند” یعنی چه. ? ماه جنگ نرم، آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند. ما تازه داریم می فهمیم که خمینی چرا گفت “خامنه ای لیاقت رهبری دارد”. نمایندگان ما ملت در خبرگان، منت خامنه ای را کشیدند تا رهبری را قبول کند. رهبر ما مثل بعضی ها نبود که هر روز خواب ببیند برای رهبری. دشمنان ماه بدانند؛ تا ما بسیجیان هستیم عبای رهبری از بیت رهبری بیرون نمی آید. شما پنبه را از گوش خود بیرون کنید. عبای رهبری را خمینی دوخت برای خامنه ای. شما شغل دیگری برای خود انتخاب کنید. کسانی که ?? سال از ساختن یک حرم برای امام عاجزند لیاقت رهبری ندارند. شما عرضه اداره حرم امام را ندارید، چگونه می خواهید جامعه را رهبری کنید؟ همین؛ به موسسه تنظیم و نشر آثار زهرا اشراقی برسید. ?? سال از رحلت امام گذشته هنوز تکلیف رنگ گنبد امام مشخص نیست. امام ظرف ?? سال رهبری، بنیان نظام ولایت فقیه را به خوبی ترسیم کرد، شما ?? سال است نتوانسته اید یک حرم برایش درست کنید. حرمت حرم امام با بی عرضگی شماست که دارد از بین می رود. شما نه دلتان برای حرم امام سوخته نه برای حریم امام. شما اگر برای تان حریم امام مهم بود می زدید بر دهان آن یاوه سرایی که گفت؛ اندیشه های امام باید به موزه منتقل شود. خامنه ای اما مثل نیای بزرگوارش علی ارزش حکومت را حتی از کفش کهنه کمتر می داند. علی به اصرار مردم حکومت را پذیرفت و سید علی هم به اصرار منتخبان مردم. الگوی رهبری سید علی، علی است. معلم سید علی در چگونه رهبری کردن علی است. دوره سید علی مثل دوره علی است اما اینجا کوفه نیست، صدای علی را از درون چاه نمی شنوید. علی تنها نیست. ما اهل کوفه نیستیم. اهل مدینه هستیم؛ کوچه بنی هاشم. مقر ما روی دوش عباس است. ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی دوباره خواست سیلی بزند با علم عباس محکم بکوبانیم بر فرق سرش. ما فرزندان اسد الله غالبیم. علی به سابقه طلحه و زبیر کاری نداشت. ملاک را حال فعلی افراد می دانست. همان علی که حکومت را از آب بینی بز بی ارزش تر می دانست برای حفظ حکومتش با ناکثین جنگید. خامنه ای معلمش علی است. به اصرار خبرگان، رهبری را پذیرفت اما برای حفظ حکومت که به فرموده امام “اوجب واجبات است” مثل مرد ایستاده است. پای آرای پابرهنگان ایستاده است. میزان رای شمیران نیست. ملاک ملک و املاک سران فتنه نیست. میزان فریاد ملت است که در حرم همه شنیدید آن را. ملاک حال فعلی حنجره هاست. حنجره ما پنجره ای است رو به سوی نور ماه و از سران فتنه بیزار است. خامنه ای خودش می گوید غلام قنبر علی است اما کیست که نداند این از کرامت نور است و ماه نایب بر حق خورشید است؟ مولای ما دو کلام درباره ناکثین حرف می زند، به سران فتنه برمی خورد! ببخشید؛ مولای ما فکر نمی کرد شتر جنگ جمل در خانه سران فتنه هم خوابیده است! طلحه که شاخ نداشت. زبیر که دم نداشت. شما اگر طلحه و زبیر نیستید پس از چه بر آشفته اید؟ چرا خواب تان پریده؟ چرا از تاریخ می ترسید؟ چرا بیانیه می نویسید؟ شما اگر مثل ناکثین نیستید و از اغیار نیستید چرا از ذوالفقار می ترسید؟ چرا وقتی ما می گوییم “مرگ بر منافق” به شما بر می خورد؟ شما مگر منافق هستید؟ چرا وقتی ما شعار می دهیم “مرگ بر ضد ولایت فقیه”، شما به خود می گیرید؟ مگر شما ضد ولایت فقیه هستید؟ ما که اصراری نداریم اما شما اگر دوست دارید ضد ولایت فقیه باشید پس مرگ بر شما. لطفا نگران حریم حرم نباشید. ما همه این شعارها را در حسینیه جماران و در حضور خود امام هم سر می دادیم. منتهی ما وقتی پیش امام می گفتیم “مرگ بر ضد ولایت فقیه” به آمریکا و اسرائیل بر می خورد. ما وقتی می گفتیم “روح منی خمینی، بت شکنی خمینی” منظورمان موسسه تنظیم نبود. ما عاشق حاج احمد بودیم چون عاشق امام بود. ما عاشق نواده روح الله سید حسن نصر الله هستیم چون عاشق خامنه ای است. محبوب ترین فرد جهان عرب دستبوس ولی امر مسلمین جهان است. عشق که زوری نمی شود. تعارف که نداریم؛ نه شما ما را دوست دارید و نه صد البته، ما شما را. شما با سران فتنه صفا می کنید ما با نائب بر حق خمینی. شما به قول قزوه میر بی بی سی را دوست دارید، ما امیر قافله عشق را. شما شیخ بی سواد را دوست دارید، ما سید حسن نصر الله را. شما ?? سال است دارید برای امام، حرم می سازید، ما به فکر ساختن دنیایی با مدل تفکر امام هستیم. شما هنوز حرم را نساخته اید اما ما شعار “مرگ بر اسرائیل” را جهانی کرده ایم. شما بعد از ?? سال هنوز به فکر داربست حرم امام هستید ما به فکر بسط اندیشه امام هستیم. شما را به صورت دربست با بنز ضد گلوله به حرم امام می آورند، ما پول نداریم، با اتوبوس می آییم. به شما کوکاکولا می دهند، به ما ساندیس. شما از کروبی شهرام پذیرایی می کنید، ما از پابرهنگان امام. شما به شکار در مراتع و جنگلها علاقه دارید، ما به آشکار کردن تفکرات امام در آفاق و انفس. متاسفانه یا خوشبختانه کلاس ما به همدیگر نمی خورد. البته قبلا می خورد. ما قبلا وقتی شما را می دیدیم شعار می دادیم “صل علی محمد، بوی خمینی آمد”. چطور آن موقع، عده ای اندک نبودیم، حالا که از شعار هایمان خوشتان نیامد، شدیم عده ای اندک؟ نه، ما اندک نیستیم. ما بیشماریم. شما غلط کردید بیشمارید. اندک اندک جمع مستان می رسد. همیشه که قرار نیست جمع شما جمع باشد. اینجا اگر حرم امام است همان بهتر جمع پروانه ها با شمع جمع باشد. جمع ستاره ها با ماه در یک جمعه باشکوه. در تاریخی ترین نماز جمعه اسلام. ما وقتی می گوییم اهل کوفه نیستیم نشانه هایش یکی همین نماز جمعه هفته پیش بود. تقصیر ما نیست؛ ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم. این کار عشق است. ما خامنه ای را زیاد دوست داریم. بیت او یعنی بیت رهبری غزلی زیباست که مصرع قبلی اش حسینیه جماران است. خامنه ای شمعی است که تا ما پروانه ها را دارد غم ندارد. ما هم تا مولای خراسانی مان را داریم غم نداریم. این عشق دو طرفه هم حکومتی است. قلب ما حکومتی است و به عشق جمهوری اسلامی می تپد. چشم ما حکومتی است و به عشق انقلاب اسلامی می بیند. حنجره ما حکومتی است و به عشق سید علی فریاد بر می آورد. ما مستاجر نیستیم، خانه مان بیت رهبری است. بیت رهبری فقط خانه سید علی نیست. ناشیانه حرف نزنید. اینجا آشیانه ماست. خامنه ای ? پسر ندارد. یک لشکر سرباز دارد. میلیونها میلیون فدایی دارد. تا ما را دارد غم ندارد. بابا اکبر چقدر خمینی را دوست داشت؟ ما از او بیشتر خامنه ای را دوست داریم. ما چه کار کنیم؛ خامنه ای دل ما را برده است. خامنه ای نبود می کشت ما را دلتنگی غروب آدینه. خامنه ای بوی خورشید می دهد. این روزها نگاه به چهره نورانی خامنه ای خبر از نزدیکی ظهور می دهد. مخالف ماه دشمن خورشید است. اگر ذوالفقار جنگ با ناکثین آخر الزمان دست خامنه ای است، شک نکنید؛ دشمن سید علی، عدوی علی است. لعن علی عدوک یا علی، کروبی و موسوی و خاتمی و علی اکبرهای قلابی و پنجمین پسر اکبر راس فتنه. خامنه ای وقتی سخن می گوید ما بی اختیار اشک می ریزیم. چه کسی در نماز آدینه به زیبایی مولای ما سوره جمعه می خواند؟ چه کسی جز او می توانست فتنه را بخواباند؟ چه حکمتی بود که وصیت نامه امام را خامنه ای خواند. چه رازی است در حروف. خدا دارد با همین حروف با ما حرف می زند. “خا” و “میم” و “یا” و “نون” و “یا” در خمینی و خامنه ای مشترک است. ما وقتی می گوییم خامنه ای در دل خود خمینی هم دارد. خامنه ای اما یک “الف”، یک “ها” از خمینی بیشتر دارد که روی هم می شود “آه”. آه امتداد ماه است. ولایت ماه خمینی گفت امتداد ولایت رسول الله است. آه ماه را الله، بقیه الله، ثارالله، ولی الله، رسول الله، روح الله، اولیاء الله، همه خوبان دارند. خامنه ای را همه خوبان دوست دارند. ولله مادر شهیدی خواب دیده بود که هیچ کس به اندازه عباس، خامنه ای را دوست ندارد. این مستجاب ترین دعای ماست: “اباالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”. من همین جا وسط این متن می خواهم خواهشی کنم از مولای خوبی ها، از امام مهربانی ها. می دانم سرتان شلوغ است که شما فقط رهبر ما نیستید ولی امر مسلمین جهانید. شما فقط رهبر مساحت ایران نیستید، امام جغرافیای جهان اسلامید اما پنج شنبه هفته ای که گذشت مادر شهید علیرضا شهبازی را در بهشت زهرا دیدم. پیر زنی است. شیر زنی است. به من می گفت: چیزی از عمرم باقی نمانده، فقط یک آرزو دارم و آن اینکه یک بار خامنه ای را از نزدیک ببینم و بعد بمیرم. چه اشکی می ریخت این مادر شهید. این زن رشید. می گفت: در قنوت نمازم دعا می کنم همیشه سایه خامنه ای بالای سر این ملت باشد. دعای مادر شهید شیرودی در قنوت نماز شبش یادتان هست؛ “اللهم احفظ قاعدنا سید علی خامنه ای بالقرآن”. اثبات ولایت خامنه ای در قطرات اشک قنوت نماز شب مادر شهید شیرودی است. اسم شب نماز شب ماست خامنه ای. ذکر هر شب ماست خامنه ای. سید و سالار است خامنه ای. از نظر ما خامنه ای، خمینی دیگر است، با این تفاوت که اگر باز عده ای بخواهند به این امام هم جام زهر بدهند ما کامشان را هر که می خواهند باشند، بی توجه به نام خانوادگی شناسنامه شان تلخ می کنیم. ما امام را بی نهایت دوست داشتیم؛ خامنه ای را کمی بیشتر. چون رسالت خمینی هم روی دوش خامنه ای است. در اثبات رهبری علی گونه مولای ما همین بس که همان ناسزاهایی را که نثار علی می کردند، دقیقا همان اتهامات را به حضرت ماه می بندند. چرا میزان را رای طلحه نمی داند. چرا ملاک را ملک و املاک زبیر نمی داند. ما پیامبر را قبول داریم، علی را نه. ما خمینی را قبول داریم خامنه ای را نه. شما غلط کردید خمینی را قبول داشته باشید. خمینی وقتی پای اصل ولایت فقیه در میان بود حتی به نوه خودش هم رحم نکرد. شما به عشق خمینی نرفتید شمال شهر، عاشق دنیای طلحه و زبیر بودید. دفاع مولای ما از اصل ولایت فقیه دقیقا مثل دفاع امام از این اصل مترقی است. اول مدافع ولایت فقیه، شخص ولی فقیه است. مولای ما به این کار ندارد که شما دفاعش از ولایت فقیه را در بیانیه خود چگونه تفسیر می کنید. مولای ما به تکلیف خود عمل می کند. مثل خمینی. مثل علی مثل محمد. سران فتنه آلزایمر گرفته اند و یادشان رفته دفاع خمینی را از ولایت فقیه که می گفت: “ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است”. “ولایت فقیه امتداد حرکت انبیاست”.  “ولایت فقیه نیز یعنی ولایت رسول الله ولایت امیر المومنین و ولایت ائمه معصوم که در اصل ولایت الله است”. من در ? سال دفاع مقدس فهمیدم دشمن خمینی کافر است و در ? ماه دفاع مقدس فهمیدم دشمن خامنه ای منافق است. دشمن خامنه ای یک روز می گوید “نه غزه نه لبنان”، دگر روز ارواح عمه اوباما محکوم می کند حمله اسرائیل به کشتی آزادی را. یک روز می گوید “توپ تانک بسیجی، دیگر اثر ندارد” و دگر روز شعار می دهد “بسیجی واقعی، همت بود و باکری”. یک روز می گوید من در خط امام هستم و روز دیگر موجبات حمایت هیلاری کلینتون از خودش را فراهم می کند. یک روز می گوید جامعه مدنی ریشه در مدینه النبی دارد و دگر روز سر از ویلای جورج سوروس در می آورد. یک روز نامه می نویسد، روز دیگر تکذیب می کند. یک روز “الله اکبر” می گوید و دگر روز آمریکا را بزرگتر از آن می داند که وصف کند. یک روز می گوید من عاشق خامنه ای هستم و روز دیگر نامه سرگشاده می نویسد. یک روز می گوید تقصیر حرفهای احمدی نژاد در مناظره بود، دگر روز همان ملتی را که خمینی بهتر از مردم زمان پیامبر و علی می خواندشان، لشکر عمر سعد می خواند. یک روز از ولایت دفاع می کند، روز دیگر پرسه در مه می زند. یک روز ادعا می کند ناطق است و مالک اشتر علی است، روز دیگر در لاک سکوت فرو می رود. یک روز تونل توحید را افتتاح می کند، روز دیگر تنگه احد را رها می کند. یک روز ادعا می کند نماینده امام بوده و روز دیگر بهایی ها از او حمایت می کنند. یک روز می گوید به شما که عرض کنم من کلا چقدر وقت دارم؟ روز دیگر در کمتر از چند دقیقه ادعای تعرض می کند. حساب شیخ از دیگر سران فتنه جداست. شیخ تپل ترین اپوزیسیونی است که یک نظام می تواند داشته باشد. شیخ نه طلحه است نه زبیر، باحال تر از این حرف هاست. دیگر سران فتنه باز هم سر شیخ کلاه گذاشتند و شیخ را در حرم امام قال گذاشتند. نالوطیها تلفنی به او می گویند؛ تو برو، ما هم می آییم. ساده گیر آورده اند شیخ را. من نمی خواهم از صراط حق خارج شوم. تقصیر خود شیخ است. با درد کشان هر که در افتاد، ور افتاد. نه، ما این بار منتظر نمی مانیم تا محرم. لشکر عمر سعد بخواهد غلط زیادی کند ما عاشورا را جلو می اندازیم. ?? خرداد ???? همان ? دی سال هشتاد و اشک بود. کتک هوس کرده اید باتومهای ما آماده است. ما موتور هوندای قراضه بابا اکبر را روشن کرده ایم. شما با ???? ماهواره جاسوسی، با ??? کلاهک اتمی اسرائیل، با مالیات مردم آمریکا، با رسانه های مجازی، با تهمت، با دروغ، با شایعه، ما با همین نی ساندیس، بجنگ تا بجنگیم. آمریکا! تو با سلاح تزویر، ما با سلاح ایمان بجنگ تا بجنگیم.  تو با سلاح اتمی، ما با علم عباس بجنگ تا بجنگیم. ما دلمان تنگ شده برای جنگ. ما ترمز بریده ایم. ما دانیال های میدان شوشیم. ریش توپی ها. فلافل خورهای مسجد ارک. پامنبری های حاج منصور. بچه های پایگاه بسیج. ما نیروی انتظامی نیستیم. نظامی تر از این حرفها هستیم. ما برادران کوچک حاج احمد متوسلیان هستیم. ما بچه های شری هستیم. ما قرار نداریم. آرام نداریم. موجیم که آسودگی ما عدم ماست. سران فتنه زنده بودن خود را مدیون خامنه ای هستند که هنوز به ما چیزی امر نکرده.  لب تر کند ما با علم عباس می آییم. این بار محکمتر می آییم. ما هنوز انتقام خون شهید حسین غلام کبیری و امیر ذوالعلی را از شما نگرفته ایم. ما مثل سربازان علی در جنگ بدریم. از تهمت خشونت طلبی نمی ترسیم. اصلا حرفهای شما برای ما مهم نیست. مهم شمشیر ماست که از هر دو طرف می برد. شما حلقوم بچه های ما را بریدید ما اما فریاد شما را نشانه گرفته ایم. لشکر عمر سعد گلوی حسین را برید اما حسین فریاد یزید را برید. لشکر عمر سعد چشم عباس را هدف گرفت اما علمدار زیرکی کرد و نگاه حرامیان را نشانه گرفت. این روزها هیچ احمقی متوسل به عمر سعد نمی شود. ما هیئتی که متوسل به حرمله باشد نداریم. ما بچه هیئتی هستیم. متوسل به یل ام البنین. تیغ ما آماده است. ما تیغ مان را حرام هر کسی نمی کنیم. هدف گلوله ما آمریکا و اسرائیل است. لطفا کنار بروید تا به شما نخورد. ما تذکر خودمان را دادیم، اگر خورد حق تان است. پس فردا نگویید نگفتید. ما گفتیم. ما بارها گفته ایم. باز هم می گوییم: غلط کردید بیشمارید.



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی