ولادت با سعادت مولود کعبه، ساقی کوثر شافع محشر، فاتح خیبر، داماد پیغمبر، مولای متقیان،مولای عاشقان، امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و روز پدر بر امام عصر(عج)، شیعیان و همه شما عزیزان و تمامی پدرها مبارک باد
مکه در یکی از ماه های حرام(ماه رجب)پذیرای مقدم زیارت کنند گان خانه خدا بود.زائران با اداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف می کردند؛گاه پروردگارشان را می خواندند و گاه بت هایشان راآن روز که روز جمعه سیزدهم ماه رجب بود در اطراف خانه کعبه اذدهام عجیبی بر پا بود.
در این جمع تنها یک زن بودکه به جای عبادت بت خدا را عبادت می کردشرک و کفر بر روحش سایه نینداخته بود.و دین حنیف داشت ؛یعنی همان دین جدش ابراهیم خلیل الرحمن؛و او نیز در اطراف خانه خدا طواف می کرد؛و از خدا می خواست وضع حملش را آسان کند.
او فاطمه دختر اسد ابن هاشم بودو فرزندی را به بار داشت و تقدیر چنین بود که این فرزندتولدی مبارک واستثنایی داشته باشد...تولد در خانه خدا...
فاطمه با خدا راز و نیاز می کرد.ناگهاندر خود احساس درد شدیدی کرد،دردی که فاطمه آن را به خ.بی می شناخت ،آخر این پنجمین حمل او بود،او قبلا این درد را چهار بار در خود احساس کرده بود.
فاطمه مضطرب و پریشان شد،او در میان جمعیت غوطه می خوردو طواف می کرد ،پس از این احساس از طواف باز ایستاد ولی موج جمعیت او را به این سو و آن سو می کشاند و در د هر لحظه شدید و شدید تر می شد.
چه می دانست که خدا چه سرنوشت افتخار امیزی برای او و نوزادش رقم زده است.
فاطمه به دنبال پناهگاهی می گشت،ماءمنی که او را از چشم مردم پنهان کند،و سر انجام آغوش کعبه را در برابر خود دید.فاطمه قدم به درون خانه کعبه گذاردو این تقدیر الهی بود که مرد خدا در خانه خدا قدم به صحنه حیات پر افتخار خود بگذارد.
نامش را علی نهادند،و با علی موجودی دیگرنیز موجودیت گرفت،موجودی عزیز،گرانبها و بس کمیاب.همان چیزی که باید راز سعادت جامعه را در آن جست،و درآن هنگام جوامع از آن تهی شده بود،جهان، عدل را نه می فهمید و نه می شناخت و میلاد علی با تولدی دیگر همراه بود؛ تولد عدل..
و علی آمد...
ساقه های سبز نیلو فری از پایه های عرش بالا رفته و سر یر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند،تا او بیاید و از تکیه گاه پوشیده از رازقیآن تکیه زند.درون کعبه چه غوغایی است امروز !ملائک،بال در بال گستره آسمان هارا پو شانده اندو جبرئیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدندتا پر به نور وجود او بسایند!طنین نام او هلهله شادی ملائک است.جام های افلاکی عاشقان به سوی او می آیندو گیسوان سیاه شب به یمن وجوداو گل خنده های نقره ای را در میان ابشار آسمانی اش تقسیم می کند؛ چرا که امشب علی(ع)می آید....
وچمعه چه شکوهی دارد و این جمعه چه شکوهی دیگر...13رجب سال سی ام از عام الفیل! آسمانهاطبق طبق نور می آوردند،آن گاه دیوار کعبه شکافته شدو فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علی اعلی خانه خویش را از برای قدوم مبارک او آماده کرده بود...و او امدکه نام خود رااز خدا گرفته بودو آمده بود تابت های خانه را در هم بشکند و بر پشت بام آن ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبی اش را از میان کفر ها و نفاق به گوش جانهای عاشقان برساندو پرواز شور آفرین کبو تران عشق را جانی تازه بخشد.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]