سفارش تبلیغ
صبا ویژن







آقای هاشمی رفسنجانی در گفتگو با ماهنامه مدیریت در مورد نامه سرگشاده عجیب  و بحث برانگیز خود به مقام معظم رهبری سخنانی را مطرح نموده است که با تاملی در آن، قابل نقد به نظر می رسد.
ایشان در این گفتگو گفته است: «همه می دانستند که نسبت به دیگر نامزدها بی طرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رای می دهند. ولی همه می دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متاسفانه در مناظره، آقای احمدی نژاد حرف هایی را زده بود که غیرواقعی بود، انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که روسای جمهوری و روسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.»
ایشان بیان کرده همه می دانستند من بیطرفم!! استفاده از سور کلی «همه» را به نظر باید  حمل بر اغراق کنیم چرا که رفتار خانواده ایشان در دفاع از کاندیدایی خاص حداقل امر را بر عده بسیاری مشتبه کرده بود که شاید آقای هاشمی با این تحرکات فرزندانش در دفاع از جریانی خاص موافق است. اما اگر ازا ین امر چشم پوشی کنیم و سخن آقای هاشمی را گزاره ای صادق دانسته و به بیطرفی ایشان رای دهیم این موضوع را نمی توان انکار کرد که گرچه آقای هاشمی حامی و طرفدار هیچ کدام از نامزدها نبود اما به جدیت خواستار عدم پیروزی آقای احمدی نژاد بود، چنانچه طی چهار سال دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد این امر آشکار بود و در همین گفتگوی مزبور نیز ایشان تاکید می کند «همه می دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست» لذا گرچه ایشان کاری نداشت مردم به چه کسی رای می دهند، اما به این امر اهتمام داشت که مردم به چه کسی - بخوانید احمدی نژاد- رای ندهند!
آقای هاشمی در ادامه سخن با انتقاد از سخنان احمدی نژاد در مناظره با موسوی باز هم با استفاده از واژه کلی «همه» می گوید: «انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس العمل نشان دهند.» البته ایشان در این کلام با تمسک به مغالطه مسموم کردن چاه، ظاهرا معتقد است اگر کسی هم بوده است که انتظار واکنش مقام رهبری نداشته، لابد دلسوز واقعی نظام نبوده است!!
آقای هاشمی هیچ گاه نگفته است کدامین سخنان آقای احمدی نژاد در آن مناظره غیر واقعی بوده است، با این حال در این گفتگو ایشان برای چندمین بار از تعمیم و کلیت بهره می برد و سخنان آقای احمدی نژاد در نقد ایشان و آقایان ناطق و خاتمی و کروبی را «نوعی ستیز با روحانیت» عنوان می کند که «همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.» بدون شک چنین ادعایی را نمی توان پذیرفت، گرچه به برخی سخنان آقای احمدی نژاد و نحوه گفتارا یشان در آن مناظره نقد وارد است - چنانچه مقام رهبری هم در نماز جمعه تاریخی29  خرداد به آن اشاره کردند- اما اینکه آن نقدها را ستیز با روحانیت بدانیم یک بزرگنمایی بزرگ است! چه اینکه بسیاری از روحانیون سرشناس و انقلابی حامی دکتر احمدی نژاد بودند و آقای احمدی نژاد در طی دوران ریاست جمهوری خود بارها با روحانیون دیدار و گفتگو داشت، بر خلاف آقایان هاشمی و خاتمی که با وجود اینکه در سلک روحانیت بودند، اما هیچ گاه به اندازه آقای احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری شان با علما و روحانیون دیدار نداشتند! به علاوه اینکه بخش عظیمی از بدنه و راس حوزه هم منتقد سیاستهای دولت آقای هاشمی و به خصوص خاتمی بوده اند و این امر مختص به آقا احمدی نژاد نبوده است! افزون بر آن، اینکه آیا «همه» دستاوردهای نظام در عملکرد این چند نفر خلاصه شده است که نقد آنها را - هر چند با تندی باشد- موجب به حراج رفتن همه دستاوردها می دانید؟
آقای هاشمی در بخش دیگری از مصاحبه تاکید می کند «می بایست جواب آن حرف ها داده می شد.» اگر این باید را بپذیریم، سخن اینجاست که آیا این شیوه نامه نگاری برای پاسخگویی صحیح بوده است؟ ارائه  نامه سرگشاده بدون سلام و آداب معمول نامه نگاری به مقام معظم رهبری هم جزء همان بایسته  هاست؟
آقای هاشمی در ادامه می گوید: «می گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم.» ایشان در این سخنان تلویحا این ادعا را که ایشان نمی خواست احمدی نژاد رای بیاورد را تائید می کند و دلیل این شیوه عجیب نامه نگاری را این می داند که مگر احمدی نژاد هدفی غیر از انتخابات در آن سخنان خلاف واقع داشت؟ این بدان معناست که یکی از اهداف - بلکه هدف مهم و اساسی- آقای هاشمی از انتشار آن نامه عدم استفاده احمدی نژاد از سخنان برای جذب آرا و در نتیجه ریزش آرای ایشان در افکار عمومی بوده است. با نگاهی اجمالی به آن نامه مشاهده می شود که ایشان در آن نامه پاسخ خاصی به سخنان خلاف واقع احمدی نژاد - طبق ادعای ایشان- نداده است، بلکه بیشتر به عواقب آن سخنان و بروز آتشفشان پرداخته است. اگر واقعا قصد آقای هاشمی پاسخ به اظهارات احمدی نژاد بود چه لزومی به نوشتن نامه به رهبری بود؟ آیا نمی شد نامه ای به مردم نوشت و آنها را آگاه ساخت؟ اما در مورد اینکه چرا نامه قبل از انتخابات منتشر شده است، آقای هاشمی سخنی بیان می کند که متاسفانه عدم دقت ایشان در ارائه توجیه برای نامه نگاری خود باعث شده است ایشان ناخواسته به محضر رهبری جسارت کند. البته می توان این بخش از سخنان آقای هاشمی را این گونه توجیه نمود که مقصود ایشان از اینکه  گفته است «می گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال دیگر سفسطه است» کسانی است که هم اکنون و بعد از انتخابات هم هنوز این سوال را مطرح می کنند نه کسانی که در همان ایام این گونه می اندیشیدند!
آقای هاشمی آنگاه به ملاقات خود با مقام رهبری اشاره می کند و این گونه می گوید: «پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه های شما گفت. گفتم: فضا به گونه ای بود که اگر چه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعا هیچ ملاحظه ای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می کردم. گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می خواندید و به من می گفتید، منتشر نمی کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدی نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقا کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلا درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.»
آقای هاشمی در بیان اینکه چرا نامه را قبل از انتخابات منتشر کرده است در محضر مقام رهبری دلیل دیگری  ارائه می کند و می گوید بعد از انتخابات در صورت شکست و پیروزی احمدی نژاد انتشار این نامه درست نبود! این در حالی است که قبلا در پاسخ عده ای که ایشان آنها را سفسطه گر معرفی کرده بود دلیل دیگری آورده بود. به هر حال پیش فرض آقای هاشمی این بوده است که حتما باید  نامه ای منتشر شود - چنانچه خودش قبلا در این گفتگو اذعان کرد- اما اگر دلیل عدم انتشار نامه در صورت شکست احمدی نژاد را بپذیریم این دلیل را در صورت پیروزی نمی توان قبول کرد. چرا که بارها و بارها دیده شده است بعد از آنکه احمدی نژاد به ریاست جمهوری برگزیده شده است - در سال84- آقای هاشمی و بستگان و یارانش در موراد بسیاری به شخص رئیس جمهور تاخته اند و با منتخب مردم درگیر شده اند! لذا عدم اعتراض رهبری به این منطق را نباید حمل به قبول آن  کرد، چرا که اولا سکوت اعم از رضاست و در ثانی شاید از باب «خاموشی بزرگوارانه» در برابر توجیهات مکرر آقای هاشمی بوده است که با هر بیان مقام معظم رهبری آقای هاشمی خود را ملزم به پاسخ می دیده و اینکه خود را دارای حق پاسخ دادن آن هم تنها به همان شیوه عجیب می دانسته است، تا انجا که می گوید حتی اگر مقام معظم رهبری مانع از انتشار نامه می شدند - با اینکه آقای هاشمی امتثال می کردند- این امر (یعنی عدم انتشار نامه) مناسب نبود!! البته به نظر، تاکید آقای هاشمی برای انتشار این نامه به حدی بوده است که ایشان ابتدا نامه را منتشر می کند و آنگاه نظر رهبری را جویا می شود!! ایشان در همین مصاحبه درباره انتشار نامه می گوید: نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه می دادم، روزنامه ها چهارشنبه می نوشتند و اگر چهارشنبه  می دادم پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام می شد. می خواستم جواب آن حرف ها را بدهم. به هر حال در همان فرصت باقی مانده برای رهبری معظم فرستادم و متاسفانه در آن فاصله2  ساعته باقی مانده نامه به ایشان نرسیده بود، چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از کامپیوتر می خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را ندیده بودند.» چنانچه ملاحظه می شود ایشان در آخرین لحظاتی که به محضر مقام رهبری بروند نامه را منتشر می کنند در حالی که می توانست صبر کند تا بعد از دیدار رهبری در این باره تصمیم بگیرد و دلایل رهبری را هم برای عدم پاسخگویی به نامه جویا شود شاید برای منتشر نکردن نامه قانع شود! چه اینکه خود ایشان اذعان می کند مقام رهبری اصلا نامه را ندیده بوده اند.
به هر حال این سخنان آقای هاشمی نه تنها موجب رفع ابهام از علل و دلایل انتشار آن نامه کذایی نشد، بلکه موجب افزایش ابهامات نیز شد.
پی نوشت: نقل قولهای آقای هاشمی از سایت خبر آنلاین است



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی