فاطمه بنت اسد در کنار خانه خدا مشغول دعا و تضرع بود که «... پروردگارا! به حق همان کسی که این خانه را بنا نمود و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان.» ناگهان دیوار کعبه شکافی برداشت و فاطمه به برکت نوزاد درون شکم خود چنان عظمتی یافت که خداوند متعال به طور ویژه از او پذیرایی نمود. کلیدداران کعبه هر چه کوشیدند درب کعبه باز نشد و... شرح این معجزه چنان مشهور است که نیازی به توصیف ندارد. همه اهل مکه دریافتند نوزادی این گونه همراه اعجاز پا به گیتی نهاده است. ولادت علی را همگان مشاهده کردند که به چه سان بود. علی دوران کودکی خود را در دامان نورانی محمد بن عبدالله گذراند و با خلق و خوی محمدی نضج گرفت و نمو کرد. علاقه وافر محمد به این طفل را نیز همگان به یاد داشتند. در دورانی که محمد برای عبادت به غار حرا می رفت تنها علی بود که اجازه ورود به حریم قدسی او را داشت. یار غار حقیقی محمد فقط علی بود که بدون ترس و واهمه و بهانه گرفتن در رکاب مولایش بود. به اعتراف همگان - دوست و دشمن - علی در اسلام آوردن جزء سابقون است. در ماجرای انذار عشیره اقربین شنیدند که در همان نوجوانی پیامبر او را وصی و برادر خود معرفی کرد و این جملات را بارها در جنگها و غزوات از زبان مبارک حضرت(ص) درباره علی شنیده بودند. بسیار بسیار از این دست موارد را مسلمانان دیده و شنیده بودند که اوج آن در غدیر خم بود. برای اثبات حقانیت مولا علی(ع) خداوند و رسولش چه باید می کردند که نکردند؟ از زمان ولادت علی تا رحلت نبی چقدر بینه و حجت در حقانیت و فضیلت علی(ع) دیدند و شنیدند، اما باز هم چون قوم بنی اسراییل بهانه می آوردند چرا نام علی (ع) در قرآن ذکر نشده است؟!
اما چرا با همه این شواهد و دلایل روشن پیرامون حقانیت علی(ع) ایشان پس از رحلت پیامبر تا روز شهادتش در میان افراد سرشناس و صحابه تنها بود؟ چرا کسانی که از نزدیک پیامبر را درک کرده بودند و سخنان او در مورد علی(ع) را شنیده بودند اولین کسانی بودند که به مخالفت با او برخاستند؟ این سوال بزرگ تاریخ است که جواب درست به آن راهنمای خوبی برای حرکت در صراط مستقیم است.
در پاسخ به این پرسش باید گفت آنچه منجر به تنهایی علی (ع) شد جا به جایی معیار حق بود. بارها پیامبر فرمود علی(ع) با حق است و حق با علی(ع) است. این ولایت امیرالمومنین است که فرقان و میزان تشخیص حق و باطل است، اما آن هنگام معیار حقانیت را میزان قرب به رسول خدا معرفی کردند که فلان شخص چون به پیامبر نزدیکتر بوده و جزء صحابه است حق است. البته با همین میزان هم علی (ع) بود که از همه برتر بود، لذا برای اینکه این انحراف را توجیه کنند به عدالت جملگی صحابه قائل شدند که هر کس پیامبر را دیده است و روزی در کنار پیامبر بوده و نشست و برخاستی داشته است عادل است و نباید علیه او سخنی گفت!! البته گویا علی (ع) از این قانون خودساخته شان استثنا شده بود! هر ظلمی توانستند به علی(ع) کردند چنانچه گویی علی (ع) اصلاً پیامبر را درک نکرده است و فقط اینها بوده اند که با پیامبر حشر و نشر داشته اند !
علی(ع) تنها ماند به خاطر حسادت و تکبر عده ای که تاب دیدن فضایل علی(ع) را نداشتند. در مجلس غدیر خم ریاکارانه به علی(ع) انتصابش به ولایت را تبریک گفتند، اما بعد از پیامبر حسد و حقد و کینه آنها پرده بر حافظه تاریخی آنها کشید! علی (ع) تنها ماند به خاطر اینکه عده ای هنوز در افکار جاهلیت بودند و تعصب افراطی به قوم و قبیله خود داشتند! علی (ع) تنها ماند به خاطر اینکه عده ای حکومت را طعمه ای برای فربه شدن خود می دانستند و مطلع بودند علی(ع) اهل مجامله و مسامحه نیست.
جاه طلبی و مال پرستی بخشی از صحابه بود که علی (ع) را تنها گذاشتند. این قضیه زمانی نمود پیدا کرد که علی (ع) زمام حکومت را به دست گرفت و در دفاع از بیت المال و حقیقت قدمی کوتاه نیامد. علی (ع) اهل باج دادن به خواص زیاده خواه نبود و همین سبب شد علی(ع) تنها ماند. اگر در زمانی به زناکار و شارب الخمر و اختلا س گری جایزه می دادند و او را تشویق می کردند در زمان علی (ع) نزدیکان و اقربای او هم هیچ سهم اضافه ای از حکومت نداشتند! همین بود که مال پرستان را به جنگ با علی(ع) کشاند.
علی(ع) تنها ماند چون در برابر انحراف دین خدا و رسول(ص)سکوت نمی کرد و فریاد می کشید. او نمی توانست ببینید عده ای خلافت رسول خدا را که نماد سادگی و بی پیرایگی بود به سلطنت و اشرافیت حکومتی تبدیل می کنند! او نمی توانست تحمل کند در جامعه ای زندگی کند که به اسم رسول خدا ریاکارانه سخنان رسول خدا را جعل و آنگاه آن را دگرگون می کنند! علی (ع) تنها بود چون علاوه بر جاه طلبان و ما ل پرستان و حسودان، گرفتار متحجران خشک مغز هم بود. او در دفاع از اسلام ناب محمدی با هیچ کس تعارفی نداشت همین امر بود که سبب شد علی(ع) تنها گردد و جز پابرهنگان و مردم کوچه و بازار در میان نخبگان و خواص دنیازده جایگاهی نداشته باشد! مولا علی (ع) در شرح حال خود در دوران پس از رحلت پیامبر می فرماید: «فنظرت فاذا لیس لی معین الا اهل بیتی!» (خطبه26) بی وفایی یاران تا آنجا بود که جز اهل بیت خود یاوری نداشتم! در جامعه اسلامی کسانی که مدعی ادامه راه و خط پیامبر بودند، کسی را که پیامبر بیشترین مدح و ستایش کرده بود نه تنها منزوی کردند، بلکه چنان بر او و خانواده اش ظلم روا داشتند که تاریخ از بیان آن شرم دارد! بی وفایی و بی بصیرتی خواص و صحابه در دوران امیرالمومنین (ع) چنان بود که علی(ع) در سالهای آخر عمر خود نیز تنهایی خود را فریاد کشید و بر یاران خود نهیب زد که ای مرد نمایان نامرد! ... کاش هرگز شما را نمی شناختم... خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون است و سینه ام از خشم شما ما لامال! (خطبه27) و در خطبه ای دیگر در حالی که لشکری 30 هزار نفره تشکیل داده بود تا به جنگ معاویه برود در این خطبه ، خطاب مولا علی(ع) ، ایها الناس است که نشان از این دارد گرچه برخی صحابه و خواص دور علی(ع) را خالی کرده بودند، اما در میان مردم و محرومین علی(ع) تنها نبود. گرچه دشمنان می کوشیدند با پخش شایعات و دروغ پراکنی افکار این عده را هم نسبت به علی مغشوش کنند. در همین خطبه است که مولا فریاد می زند:«این عمار؟ این ابن تیهان؟ و این ذوالشهادتین!؟» (خطبه 182)
ضربت ابن ملجم ملعون سبب شد این لشکر، بی فرمانده شود و به گفته یکی از فرماندهان لشکر، چونان گوسفندان بی چوپان !
علی(ع) تنها بود چون به دنبال حق و حقیقت بود نه به دنبال حزب گرایی و سیاست بازی! چنانچه در پاسخ کسانی که به ایشان پیشنهاد دادند معاویه با هدایا و پول های فراوان آنها را جذب می کند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند، فرمود به خدا سوگند! تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز چنین کاری نخواهم کرد! اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست! (خطبه126)
راز تنهایی علی(ع)، عدالت اوست چنانچه رمز شهادت او را نیز عدالتش خوانده اند!
چرا علی تنهاست؟»
89/4/5 10:40 ص
کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]