سفارش تبلیغ
صبا ویژن







-    چند ماه بعد از جنگ تحمیلی حال و روز رزمندگان بازمانده از شب های عاشقی اصلا خوش نبود. اغلب فرو رفته بودند در لاک سکوت. همه عشق شان شده بود ? شنبه ها بهشت زهرا بروند و احیانا آدینه ها به نماز جمعه.

?-    این روزها و بعد از جنگ نرم ? ماهه کم و بیش حال خود و عده ای از دوستان را نامساعد می بینم. چیزی شبیه یاس. این حالت اگر ناشی از غرور بعد از فتوحات متعدد نباشد حکما متاثر از فرو رفتن دوباره ما در روزمرگی هاست. گرمای هوا هم به کمک این رخوت آمده. شور قبلی را در دوستان نمی بینم.

?-    باورم هست ما نباید زندگی خود را با بیانیه های گاه و بی گاه سران فتنه تنظیم کنیم یا مثلا منتظر باشیم خواص بی بصیرت کدام خبط و خطا را مرتکب می شوند و بعد ما واکنش نشان دهیم. به این می گویند زندگی انفعالی. بسیجی باید در زمینی بازی کند که خود طراحی اش کرده است. تا نور هست بیانیه خفاش های شب پرست هم هست. نوری زاد و نوری زاده و سروش و مخملباف برای چه هر از گاهی قصد می کنند با ناسزا به ماه ما خود را آدم نشان دهند؟ گاهی بزرگ ترین بصیرت بی اعتنایی به کار خفاش هاست. اینکه محل سگ شان هم نگذاری. تا علی هست معاویه را باید زد و به دلقک بازی بوزینه ها فقط باید خندید.

?-    از دوستان می خواهم در این مرحله از جنگ نرم، زندگی ولایی خود را فراموش نکنند. زندگی انفعالی یعنی زندگی کردن در خانه نقشه دشمن و زندگی ولایی یعنی چینش دقایق زندگی و طراحی وقت بر اساس نیازهای امروز. نقطه مقابل زندگی ولایی، روزمرگی است نه ورزش و نشاط و تفریح و علم آموزی. گاهی می بینم دوستان به اسم بالا بردن بصیرت مشغول مباحثی می شوند و آنقدر در این مباحث غرق می شوند که از اصل هدف خود دور می شوند.

?-    نمی خواهم در این مقال بگویم هدف ما چیست که هدف روشن است اما سخنم با دوستان عزیز این است که بعد از جنگ نرم ? ماهه، به قول اهالی فوتبال همه ما نیاز مبرم به یک ریکاوری داریم. حتی اگر متهمم نکنید به آسایش طلبی، می خواهم بگویم بهتر است همه ما چند صباحی استراحت کنیم. به مسافرت برویم، کوهنوردی کنیم، ورزش کنیم، استخر برویم. ما نیاز داریم به تجدید قوا.

?-    اینهایی که گفتم فاصله گرفتن از زندگی عاشورایی و جدایی از خیمه حسین نیست. حرفم این است: سرباز نور باید گاهی نیم نگاهی هم به خود بیاندازد تا در عملیات بعدی علیه تاریکی با قوای مضاعف آماده نبرد شود. به شدت احساس می کنم خود و شماری از دوستان نیاز اساسی به تجدید قوا داریم. این تجدید قوا می تواند رفتن به اعتکاف باشد که حد اعلای خودسازی است و البته می تواند برنامه ریزی برای مطالعه کتاب باشد و یا حتی تصمیم به رفتن به شمال از راه قله توچال. بچه بسیجی باید در کوهنوردی در شنا حتی در مسافرت نمونه و پیشتاز باشد. یاس و جمود و رخوت و برو بابا بینم حال داری، در قاموس بچه بسیجی نیست.

?-    زندگی باید کرد به شدت اما ولایی نه انفعالی. گاهی بصیرت، دقیقا یعنی بی اعتنایی کردن به بیانیه شب پرستها و نامه خفاشها و شیرجه زدن از بالای دایو. ماه، ستاره خسته و خوابالو نمی خواهد. ستاره باید شاداب باشد و الا نمی تواند سرباز خوبی برای نور باشد. ستاره ای که برای زندگی اش برنامه نداشته باشد و فقط نشسته تا در برابر بوزینه ها واکنش نشان دهد، اهل آسمان کوفه است. بگذار ما بخندیم؛ حرص دشمنان علی دربیاید. بگذار عده ای کم محلی ما ستاره ها را به خود ببینند و از این داغ عصبانی باشند و از این عصبانیت بمیرند. جواب “های” گاهی “هوی” نیست؛ لذت بردن از دریبل های مسی است. به شدت مخالفم که ما چون بسیجی هستیم حق نداریم از زندگی لذت ببریم. هنر این است: عاشورایی از حلال خدا لذت ببریم و قبراق و سر زنده آماده باشیم برای جنگ با ژنرال ها و نه جوجه ها.

?-    “آقا” را ببینید؛ در اوج شب های فتنه مطالعه قبل از استراحت شان لحظه ای قطع نشد. همیشه رنگ لباس های ایشان حتی با جورابی که می پوشند ست است. به زیبایی هر چه تمام تر عمامه می بندند. برای کوهنوردی و ورزش برنامه منظم و دقیق دارند. اگر ما ستاره ماه هستیم باید در شعاع همین نور زندگی کنیم.

?-    قرار نیست اتفاقات تلخ بعد از ? سال دفاع مقدس، بعد از ? ماه دفاع مقدس هم تکرار شود. ما باید کلید زندگی دست خودمان باشد نه سردار سازندگی. نه، من توصیه به دنیا زدگی نمی کنم. سخنم این است: پناه بردن به غار، همان چیزی است که اغیار از ما می خواهند. ما باید زندگی کنیم؛ ولایی و نه انفعالی. در جنگ نرم گاه باید روزه گرفت و نی ساندیس را فرو کرد در چشم دشمن اما گاهی باید ساندیس را به کوری چشم دشمن نوش جان کرد و حتی نی این ساندیس مقدس را حرام هر چشمی نکرد. بی اعتنایی به خفاش هایی که دوست دارند با جواب من و شما خود را بزرگ نشان دهند، گاهی عین بصیرت و مصداق بارز در صحنه بودن است. نیروی رزم عقیدتی بچه بسیجی و خشم عاشورایی اش حیف که جز معاویه های مکرر بر سر هر کس و ناکسی فرو آید.

***

اسلحه ای که دست ماست باتوم است که نسلش بر می گردد به ذوالفقار. نام دیگر این سلاح “مگس کش” نیست!



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی