بسم الله الرحمن الرحیم
ماه رجب ، ماه دعا و خواستن است . ماه رجب ، ماه خدا و مناجات است . ماه رجب، ماه آمرزش است و ماه رجب ، ماه همنشینی با محبوب است .
جدول زمانی زمینیان ، بر اساس حرکت خورشید و ستارگان و ماه ، تنظیم می گردد و 12 ماه ، بزرگترین تقسیم های یک سال هستند . بر اساس گردش ماه هریک از این دوازده گانه ، یک ماه قمری نامیده می شوند که از دیدگاههای مختلف ترتیب خاصی پیداخواهند کرد . این نظم و ترتیب نه تنها صبغه زمانی بلکه همراه آورنده معانی خاص و القا کننده حالات خاصی برای انسانها نیز می باشد. اگرچه از لحاظ جغرافیای زمانی و بر اساس جدول قمری ماه محرم، اولین ماه هرسال است . اما وجه تنظیمهای دیگری نیز وجود دارد که ماههای دیگری را مقدم و مؤخر می کنند که بر اساس یکی از آنها که می توان عرشی ترین نوع چینش ماههای قمری در هر سال داشت ، ماه مبارک رجب اولین ماه هرسال خواهد بود و این درگاه ورود ما به بحث عظمت رجب خواهد بود .
بر اساس نگاهی عرفانی و عرشی که ریشه در بسیاری از عقاید و تعالیم متافیزیکی بشر دارد ، مدل کلی حاکم بر عالم مشتمل بر طبقات هفتگانه یی است که در تمامی اجزاء و ذرات عالم جاری و ساری است . بزرگترین آنها عوالم هفتگانه خلقت است که از نماهای مختلف و به عناوین گوناگونی خواهد بود. آنها که عالم وجود را از منظر ازلی و ابدی می بینند و این حد فاصل را طبقه بندی می کنند ، عالم اول را صادر اول و عالم هفتم را عالم تزاحم و ماده می دانند و در بین ایندو، در عوالم پنجگانه ، رفته رفته معنویت مطلق و تجرد محض ، به مادیت و تکثر می انجامد.
اما منظر دیگر از همین تقسیم بندی حدفاصل پست ترین زندگی که حداقل برخورداری از نور است و در دل ظلمت می باشد تا نور مطلق که زندگی و حیات مطلق است را بیان می کند. منظر دیگر که درگاه بحث رجب المرجب است ، جنبه ی خلقی - خالقی است که ما زمینی ها خلق و ورای عالم هفتگانه یا آسمان هفتم ،عرش الرحمن است که خالق بر آن احاطه داردو سیطره و نفوذ پروردگاریش تا عمق عالم اول ادامه دارد و این عالم مشحون از ماده ، معنا ، نور و ظلمت است و خواستگاه زندگی بشری برای تعالی و کمال و رسیدن به حقیقت وجودی اوست . در این نگاه عرشی به عالم وجود اگرچه احاطه ی خالق به خلق بالسویه و همیشگی و کامل است اما ارتباط خلق با خالق در فرایندی خاص که تعریفی اختصاصی و قطعی و روشن داشته و واجد مشخصات عدیده و دقیق نیز می باشد ، صورت می گیرد که این مکانیزم ، دعا نامیده می شود . یعنی دعا سازو کاری است که خلق و مخلوق را به خالق متصل می کند و می رساند . اگرچه دعا و خواندن زبانی تنها یکی از شئونات عدیده ی آن است بلکه هر نیازمندی ِ ذاتی ِخلق به خالق ، تجلی تامی از دعاست که در قالبهای ختلفی امکان ظهور و بروز دارد.
از جمله شاخصه های مسیر ارتباط با خالق ، زمان مناسبی است که امکان ارتباط فراهم شود . امروزه برای علوم و تجربیات بشری جزو بدیهیات است که انجام تمامی امور می بایست بهمراه نظمی خاص که الزامی ترین آن یک جدول زمانی مدون می باشد ، صورت گیرد .چه اینکه تاثیر خواص زمان بر یکایک تصمیمات و اعمال بشر قطعی و اجتناب ناپذیر است و هرچه اینگونه اعمال جوششی درونی تر و واقعی تر داشته باشد قطعاً تاثیر زمان انتخابی برای انجام در آن نمود بیشتری خواهد داشت . یعنی اینکه در بین کل کارهایی که بشر بطور ناخودآگاه یا خودآگاه ، هدفمند یا بی هدف انجام می دهد ، کارهایی که بواقع خواسته های اصلی انسان است و لایه های تفنن ، کنجکاوی ، تجربه ، طبیعت را در نوردیده و به عمق خواهش و نیاز رسیده، اهمیت زمان و موقعیت زمانی انجام را بهتر و بیشتر نشان می دهند .
مثلا بین خوردن و راه رفتن یک انسان ، یکی بیشترین تاثیر را از زمان می گیرد و دیگری ارتباط تنگاتنگی با زمانی خاص ندارد. نیاز به غذا و رفع این خواسته ی واقعی و درونی بی شک مرتبط با زمان و برخوردار از وقتی خاص و هماهنگ با همه ی برنامه های دنیای اطراف ماست در حالیکه میل به راه رفتن مقید در زمانی خاص نیست . البته در این مثال اگرچه زمان گرسنگی و رفع آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما عدم رعایت جدول زمانی برای آن نهایتاً با تحمل زیانی زودگذر یا خفیف قابل اغماض است ولی در امر مهمتر، واقعی تر و عینی تری از نیازهای انسان مثل تنفس دیگر نمی توان آن را به زمانی خاص مقید نمود . اگرچه از سوی دیگر هم نمی توان زمانی را یافت که از این رفع نیاز تهی باشد . بمعنای دیگر هر دم و بازدم انسان ارتباط تنگاتنگی با لحظه به لحظه ی زمان دارد و از دست دادن کمترین فرصت زمانی قطعاً به معنای پایان زندگی جسمانی است .
از اینجا روشن می شود که هرچه اعمال و رفتار انسان برای او نیازی واقعی تر و درونی تر باشد ، ارتباط بیشتری با زمان انجام آن دارد تا جایی که نیازمندیهای اولیه و ضروری او غوطه ور در زمان هستند و برای برآورده ساختن آنها هرگز نمی توان زمانی را از کف داد.
بر مبنای آن مدلی که از عالم ارائه شد و توضیحاتی که پیرامون ارتباط نیازهای انسان و زمان گفته شد
می توان به هندسه ای خاص از درونیات انسان و ارتباط آنها با عالم بیرون دست یافت که از این منظر ما، ارتباط آن درونیات با عنصر زمان ، هندسه ای خاص خواهد داشت که به تفصیل بیان می شود .
برای درک بهتر قضیه فرضاً خواسته های واقعی و درونی انسان را بر اساس همان مدل حاکم بر عالم به هفت دسته ی اصلی تقسیم بندی می کنیم و همچنین بر اساس نوع تناسب زمان با اصلی تر بودن هریک از نیازهای انسان به این واقعیت پی خواهیم برد که برای دسته ی اول از نیازهای انسان که از کمترین اولویت برخوردارند و می توان آنها را جزو سرگرمیها و تجربه اندوزیها و کنجکاویهایش قلمداد نمود، بزرگترین ظرف زمانی لحاظ می گردد. بدین معنا که از هنگام تولد تا هر زمان که او بر روی زمین زیست می کند بدون هیچ اجباری در تمامی این گستره زمان می تواند هریک از کارهایی که به نوعی نیازهای این دسته ی اول را برآورده می کند انجام دهد و بعبارتی بین این نیازهای دسته ی اول که کمترین اولویت را دارند با عنصر زمان کمترین و بی اهمیت ترین ارتباط وجود دارد.
اما در دسته دوم و یا دسته های بعد از طرفی این ارتباط با عنصر زمان نزدیکتر می شود و از طرف دیگر ظرف زمان برای انجام هریک از آن کارها که دسته یی از نیازهای بشر را تامین خواهد کرد کوچکتر و محدودتر خواهد شد تا جاییکه در دسته هفتم از نیازمندیهای انسان که حتمی ترین آنهاست و حیات انسان به آنها منوط است ، نمی توان تصوری از انجام آن کارها و تامین آن نیازمندیها داشت بدون آنکه عنصر زمان را در سراسر آن شناور و جاری دید .
در قسمتی دیگر از مقدمات این بحث اشاره کردیم که در منظری دیگر به این عالم در می یابیم عالم هفتم، حیات محض است . یعنی سرمنشاء زندگی و حیات انسان در آنجاست و گویی برای هر انسان رشته یی از آن عالم تا این زمین کشیده شده که ضامن زنده ماندن اوست که البته هیچگاه قطع نخواهد شد. اما آنقدر پرتوان و کشنده می باشد که در زمانی مقرر حیات انسان را یک به یک از عوالم هفتگانه گذرانده به همان سرچشمه حیات بکشاند.
بر این اساس می توان نتیجه گرفت نیاز اول و ضروری انسان که حیات او را تضمین می کند در عالم هفتم قرار دارد. همانجا که این نیاز محتاج انجام هر فعلی باشد آن کار در سرتاسر زمان شناور است و از دست دادن یک لحظه از زمان که امری محال است بمعنای مرگ و نیستی خواهد بود . اما دسته ی ششم از نیازها در عالم ششم و همینطور تا دسته ی اول از نیازها که به اعمال و رفتار ساده هریک از ما برروی همین زمین و در گستره زمان حیات ما انجام خواهد شد .
این مباحث کمی به درازا کشید و از بحث اصلی خود پیرامون ماه مبارک رجب دور افتادیم اما گریزی از طرح این مقدمات نبود . حال با توجه به تعاریفی که از ماه مبارک رجب ارائه شد و آگاهی از مدلی که در عالم حاکم است و ارتباط نیازهای بشر با زمان و انجام هریک از آنها با جدول زمانی خاص درخواهیم یافت که در نوعی از چینش برای ماهها که در آن رجب المرجب اولین ماه خواهد بود، توجه ویژه به نیازمندیهای انسان گردیده . یعنی در ماه رجب ، خواسته و ناخواسته ، دانسته و نادانسته ، هدفمند یا بی هدف ، معتقد یا لائیک و هر شأن دیگری که برای یک انسان متصور است ، حوائج همه ی انسانها در ماه رجب برآورده می شود. چرا که این ماه ، ماه نیازمندیهای ضروری انسان است .
جدول زمانی زمینیان ، بر اساس حرکت خورشید و ستارگان و ماه ، تنظیم می گردد و 12 ماه ، بزرگترین تقسیم های یک سال هستند . بر اساس گردش ماه هریک از این دوازده گانه ، یک ماه قمری نامیده می شوند که از دیدگاههای مختلف ترتیب خاصی پیداخواهند کرد . این نظم و ترتیب نه تنها صبغه زمانی بلکه همراه آورنده معانی خاص و القا کننده حالات خاصی برای انسانها نیز می باشد. اگرچه از لحاظ جغرافیای زمانی و بر اساس جدول قمری ماه محرم، اولین ماه هرسال است . اما وجه تنظیمهای دیگری نیز وجود دارد که ماههای دیگری را مقدم و مؤخر می کنند که بر اساس یکی از آنها که می توان عرشی ترین نوع چینش ماههای قمری در هر سال داشت ، ماه مبارک رجب اولین ماه هرسال خواهد بود و این درگاه ورود ما به بحث عظمت رجب خواهد بود .
بر اساس نگاهی عرفانی و عرشی که ریشه در بسیاری از عقاید و تعالیم متافیزیکی بشر دارد ، مدل کلی حاکم بر عالم مشتمل بر طبقات هفتگانه یی است که در تمامی اجزاء و ذرات عالم جاری و ساری است . بزرگترین آنها عوالم هفتگانه خلقت است که از نماهای مختلف و به عناوین گوناگونی خواهد بود. آنها که عالم وجود را از منظر ازلی و ابدی می بینند و این حد فاصل را طبقه بندی می کنند ، عالم اول را صادر اول و عالم هفتم را عالم تزاحم و ماده می دانند و در بین ایندو، در عوالم پنجگانه ، رفته رفته معنویت مطلق و تجرد محض ، به مادیت و تکثر می انجامد.
اما منظر دیگر از همین تقسیم بندی حدفاصل پست ترین زندگی که حداقل برخورداری از نور است و در دل ظلمت می باشد تا نور مطلق که زندگی و حیات مطلق است را بیان می کند. منظر دیگر که درگاه بحث رجب المرجب است ، جنبه ی خلقی - خالقی است که ما زمینی ها خلق و ورای عالم هفتگانه یا آسمان هفتم ،عرش الرحمن است که خالق بر آن احاطه داردو سیطره و نفوذ پروردگاریش تا عمق عالم اول ادامه دارد و این عالم مشحون از ماده ، معنا ، نور و ظلمت است و خواستگاه زندگی بشری برای تعالی و کمال و رسیدن به حقیقت وجودی اوست . در این نگاه عرشی به عالم وجود اگرچه احاطه ی خالق به خلق بالسویه و همیشگی و کامل است اما ارتباط خلق با خالق در فرایندی خاص که تعریفی اختصاصی و قطعی و روشن داشته و واجد مشخصات عدیده و دقیق نیز می باشد ، صورت می گیرد که این مکانیزم ، دعا نامیده می شود . یعنی دعا سازو کاری است که خلق و مخلوق را به خالق متصل می کند و می رساند . اگرچه دعا و خواندن زبانی تنها یکی از شئونات عدیده ی آن است بلکه هر نیازمندی ِ ذاتی ِخلق به خالق ، تجلی تامی از دعاست که در قالبهای ختلفی امکان ظهور و بروز دارد.
از جمله شاخصه های مسیر ارتباط با خالق ، زمان مناسبی است که امکان ارتباط فراهم شود . امروزه برای علوم و تجربیات بشری جزو بدیهیات است که انجام تمامی امور می بایست بهمراه نظمی خاص که الزامی ترین آن یک جدول زمانی مدون می باشد ، صورت گیرد .چه اینکه تاثیر خواص زمان بر یکایک تصمیمات و اعمال بشر قطعی و اجتناب ناپذیر است و هرچه اینگونه اعمال جوششی درونی تر و واقعی تر داشته باشد قطعاً تاثیر زمان انتخابی برای انجام در آن نمود بیشتری خواهد داشت . یعنی اینکه در بین کل کارهایی که بشر بطور ناخودآگاه یا خودآگاه ، هدفمند یا بی هدف انجام می دهد ، کارهایی که بواقع خواسته های اصلی انسان است و لایه های تفنن ، کنجکاوی ، تجربه ، طبیعت را در نوردیده و به عمق خواهش و نیاز رسیده، اهمیت زمان و موقعیت زمانی انجام را بهتر و بیشتر نشان می دهند .
مثلا بین خوردن و راه رفتن یک انسان ، یکی بیشترین تاثیر را از زمان می گیرد و دیگری ارتباط تنگاتنگی با زمانی خاص ندارد. نیاز به غذا و رفع این خواسته ی واقعی و درونی بی شک مرتبط با زمان و برخوردار از وقتی خاص و هماهنگ با همه ی برنامه های دنیای اطراف ماست در حالیکه میل به راه رفتن مقید در زمانی خاص نیست . البته در این مثال اگرچه زمان گرسنگی و رفع آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما عدم رعایت جدول زمانی برای آن نهایتاً با تحمل زیانی زودگذر یا خفیف قابل اغماض است ولی در امر مهمتر، واقعی تر و عینی تری از نیازهای انسان مثل تنفس دیگر نمی توان آن را به زمانی خاص مقید نمود . اگرچه از سوی دیگر هم نمی توان زمانی را یافت که از این رفع نیاز تهی باشد . بمعنای دیگر هر دم و بازدم انسان ارتباط تنگاتنگی با لحظه به لحظه ی زمان دارد و از دست دادن کمترین فرصت زمانی قطعاً به معنای پایان زندگی جسمانی است .
از اینجا روشن می شود که هرچه اعمال و رفتار انسان برای او نیازی واقعی تر و درونی تر باشد ، ارتباط بیشتری با زمان انجام آن دارد تا جایی که نیازمندیهای اولیه و ضروری او غوطه ور در زمان هستند و برای برآورده ساختن آنها هرگز نمی توان زمانی را از کف داد.
بر مبنای آن مدلی که از عالم ارائه شد و توضیحاتی که پیرامون ارتباط نیازهای انسان و زمان گفته شد
می توان به هندسه ای خاص از درونیات انسان و ارتباط آنها با عالم بیرون دست یافت که از این منظر ما، ارتباط آن درونیات با عنصر زمان ، هندسه ای خاص خواهد داشت که به تفصیل بیان می شود .
برای درک بهتر قضیه فرضاً خواسته های واقعی و درونی انسان را بر اساس همان مدل حاکم بر عالم به هفت دسته ی اصلی تقسیم بندی می کنیم و همچنین بر اساس نوع تناسب زمان با اصلی تر بودن هریک از نیازهای انسان به این واقعیت پی خواهیم برد که برای دسته ی اول از نیازهای انسان که از کمترین اولویت برخوردارند و می توان آنها را جزو سرگرمیها و تجربه اندوزیها و کنجکاویهایش قلمداد نمود، بزرگترین ظرف زمانی لحاظ می گردد. بدین معنا که از هنگام تولد تا هر زمان که او بر روی زمین زیست می کند بدون هیچ اجباری در تمامی این گستره زمان می تواند هریک از کارهایی که به نوعی نیازهای این دسته ی اول را برآورده می کند انجام دهد و بعبارتی بین این نیازهای دسته ی اول که کمترین اولویت را دارند با عنصر زمان کمترین و بی اهمیت ترین ارتباط وجود دارد.
اما در دسته دوم و یا دسته های بعد از طرفی این ارتباط با عنصر زمان نزدیکتر می شود و از طرف دیگر ظرف زمان برای انجام هریک از آن کارها که دسته یی از نیازهای بشر را تامین خواهد کرد کوچکتر و محدودتر خواهد شد تا جاییکه در دسته هفتم از نیازمندیهای انسان که حتمی ترین آنهاست و حیات انسان به آنها منوط است ، نمی توان تصوری از انجام آن کارها و تامین آن نیازمندیها داشت بدون آنکه عنصر زمان را در سراسر آن شناور و جاری دید .
در قسمتی دیگر از مقدمات این بحث اشاره کردیم که در منظری دیگر به این عالم در می یابیم عالم هفتم، حیات محض است . یعنی سرمنشاء زندگی و حیات انسان در آنجاست و گویی برای هر انسان رشته یی از آن عالم تا این زمین کشیده شده که ضامن زنده ماندن اوست که البته هیچگاه قطع نخواهد شد. اما آنقدر پرتوان و کشنده می باشد که در زمانی مقرر حیات انسان را یک به یک از عوالم هفتگانه گذرانده به همان سرچشمه حیات بکشاند.
بر این اساس می توان نتیجه گرفت نیاز اول و ضروری انسان که حیات او را تضمین می کند در عالم هفتم قرار دارد. همانجا که این نیاز محتاج انجام هر فعلی باشد آن کار در سرتاسر زمان شناور است و از دست دادن یک لحظه از زمان که امری محال است بمعنای مرگ و نیستی خواهد بود . اما دسته ی ششم از نیازها در عالم ششم و همینطور تا دسته ی اول از نیازها که به اعمال و رفتار ساده هریک از ما برروی همین زمین و در گستره زمان حیات ما انجام خواهد شد .
این مباحث کمی به درازا کشید و از بحث اصلی خود پیرامون ماه مبارک رجب دور افتادیم اما گریزی از طرح این مقدمات نبود . حال با توجه به تعاریفی که از ماه مبارک رجب ارائه شد و آگاهی از مدلی که در عالم حاکم است و ارتباط نیازهای بشر با زمان و انجام هریک از آنها با جدول زمانی خاص درخواهیم یافت که در نوعی از چینش برای ماهها که در آن رجب المرجب اولین ماه خواهد بود، توجه ویژه به نیازمندیهای انسان گردیده . یعنی در ماه رجب ، خواسته و ناخواسته ، دانسته و نادانسته ، هدفمند یا بی هدف ، معتقد یا لائیک و هر شأن دیگری که برای یک انسان متصور است ، حوائج همه ی انسانها در ماه رجب برآورده می شود. چرا که این ماه ، ماه نیازمندیهای ضروری انسان است .
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]