سفارش تبلیغ
صبا ویژن







نقد حاکمان!»
89/4/20 3:42 ص

 

در نظرات بسیاری از دوستان حقیقت محضی، در مطالب گذشته‌ی حقیقت محض، انتقادهائی نسبت به نحوه عملکرد نظام بیان شد که از نظر بنده بسیار پراکنده و بی‌هدف و بی‌پروا بود. به گونه‌ای که نمی‌توانم نامش را "نقد" بگذارم و بیشتر باید آن را نوعی "گلایه" سیاسی نامید.

اما چرا می‌گویم نمی‌توان آنها را نقد نامید؟ چون از نظر بنده نقد درست و منصفانه شرایطی دارد که آن را از گلایه و احیانا "غرغر" متمایز می‌کند. در بررسی شرایط نقد درست و منصفانه، حرفهای زیادی را شنیده‌اید و قصد وبلاگ حقیقت محض، تکرار مکرّرات نبوده و نیست! بلکه نکته‌ای شاید تازه، به ذهن حقیر خطور کرده که متاسفانه جزو ضعفهای غالب نقدهای سیاسی موجود است.

بگذارید با یک مثال شروع کنم. بسیاری از اهل تسنّن بر این باورند که امام علی (ع) در حکومتداری، ضعیفتر از خلیفه دوم بوده‌اند. چرا که در زمان دومی، جنگی میان مسلمین در نگرفته و بالعکس، اسلام در مناطق وسیعی، به زور شمشیر و یا به طوع و رغبت گسترش یافته است. حال آنکه در زمان حضرت امیر، نه تنها مرزهای مسلمین تقویت نشده، بلکه حکومت به خاطر نزاعهای مکرر داخلی تضعیف نیز شده است.

حال سوال من این است که آیا می‌توان با چنین مقایسه‌ای، ارزش این دو نوع حکومتداری را سنجید؟! آیا می‌توان با معیاری اینچنینی، این دو حاکم را حتی به قصد مقایسه در کنار هم قرار داد؟!

اگر نه... پس ایراد کار کجا است؟! ایراد از نظر من در این است که گاهی ما صرفا به وضع موجود نگاه می‌کنیم و حاکم را بر اساس وضع موجود در کل حکومت می‌سنجیم. در حالی که حاکم، خود تنها بخشی از زنجیره‌ی حکومت است و ماهیتی مستقل از سایر اجزای جامعه ندارد. حتی اگر حاکم علی باشد، با جامعه‌ای کوفی، راه به جائی نخواهد برد.

امروزه با موارد فراوانی از نقد غیرمنصفانه از این نوع روبرو هستیم. نقدهائی که در آن، صرفا به هرچه هست و نیست انتقاد می‌شود و نه به عملکرد حاکم! می‌گویند ظلم هست و دستگاه قضا ناکارآمد... نمی‌گویند حاکم چه می‌توانسته بکند و نکرده؟! یک زمان می‌گویند اگر رهبر دستش با فلانی در یک کاسه نیست چرا جلویش را نمی‌گیرد که فرزندانش کشور را چپاول نکنند؟! بعد وقتی حکم بازداشت فرزند همان آقا صادر می‌شود، می‌گویند رهبر قصد دارد یک جریان سیاسی را با فضاسازی و جریان‌سازی حذف کند!

مخلص کلام این که، برای درک رفتار یک حاکم، باید رفتار او را شبیه‌سازی نمود. شبیه‌سازی هم بالطبع قواعد خودش را دارد! تا خودت را جای حسین نگذاری نمی‌فهمی چه کرد این مرد! تا خودت را جای رهبر نگذاری نمی‌فهمی چقدر این مرد بزرگ است و بزرگ می‌اندیشد! تا در زمین فوتبال، بازی نکرده باشی نمی‌فهمی "لیونل مسی" شدن همچین الکی هم نیست!

چطور برخی‌ها نقدهای خود را نسبت به رهبر منصفانه میدانند در حالی که حتی ابتداء الامر، نمیدانند هدف رفتارهای او چیست و به چه سمتی حرکت می‌کند؟! آنوقت انتظار دارند معاویه‌ها از حماقت "ابوموسی اشعری"‌ها سوء استفاده نکنند؟!

خوب است گاهی به نقدهای خود بیشتر بیندیشیم...



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی