سفارش تبلیغ
صبا ویژن







نسبت به تکنولوژی مدرن دو دیگاه غالب وجود دارد : اول آن را دارای ماهیتی خنثی و بیطرف می داند که هم در مسیر خیر و هم در مسیر شر می تواند به کار افتد به تعبیر عام تکنولوژی چاقویی است که هم می تواند تیغ جراحی شود و هم می تواند وسیله آدمکشی باشد. دوم آنکه تکنولوژی های مدرن امتداد طبیعی و صورت تکمیل شده تکنولوژی های ما قبل مدرن اند به عنوان مثال اتوموبیل صورت تکمیل شده گاری و درشکه تلقی می شود.

این اشتباه فاحش از آنجایی ناشی می شود که ما معمولآ ذات وسایل را نادیده می گیریم و ساده لوحانه چنین خیال می کنیم که از هر چیزی همان طور که می خواهیم می توانیم استفاده کنیم. آوینی اتوماسیون و پیچیدگی تکنیکی را عامل این اقتضائات جدید می داند. اتوماسیون و خودکاری به نظر من اشیاء تکنولوژیک را واجد فریبندگی خاصی می کند که ذات هوشمند و فعال انسانی و خداوندی در آنها تجلی یافته است. اتوموبیلی که با فشردن یک پدال حرکت می کند صد سال پس از اختراع هنوز هوش از سر انسان می پراند. نگاه امروز ما به اتومبیل تنها یک نگاه به یک ابزار مصرفی نیست که در خدمت انسان است بلکه بشر نگاهی شیفته و خیره به اتومبیل دارد. اما پیچیدگی تکنولوژی های مدرن به این معناست که دیگر کنترل تولید و توزیع از دست عموم خارج شده و در اختیار محدودی از اربابان صنایع قرار می گیرد. در جوامع پیشا مدرن تولید ابزار آنچنان پیچیده نیست. تولید کننده و مصرف کننده تمایز و فاصله زیادی از یکدیگر ندارند همگان تولید می کنند و در عین حال مصرف می کنند. همگان منطبق با نیاز خود تولید می کنند و منطبق بر نیاز خود مصرف می کنند. اما در دوره معاصر عامه مردم مصرف کننده اند. حتی نیازها بر انسان تحمیل می شود. به شکلی ناخوداگاه القا می شود که ما نیاز داریم پفک نمکی و نوشابه مصرف کنیم.

نگرش غلط دیگری وجود دارد که با بسط تئوری داروین به حیات ذهنی و اجتماعی و تاریخی انسان، انسان های گذشته را تحقیر می کند و انسان جدید را واجد هوشمندی و دانایی بیشتری می داند. اینکه بشر قدیم به جای استفاده از کولر از بادگیر استفاده می کرده است ناشی از جهل او نسبت به انرژی ای چون الکتریسیته است. این دیدگاه خطی به تاریخ دارای مشکلات فراوانی است از ان جمله نمی تواند وجود دانشمندان و معماران قدیم را توجیه کند که علی رغم نزیستن در دنیای مدرن چنان آثاری پدید آورده اند که هنوز علم مدرن در ایجاد یک قلم از انها مانند سازه هایی با مقاومت مصالح سه هزار ساله لنگ می زند. اشیایی که در در موزه ها و با عنوان آثار باستانی قلمداد می شوند نشان از هوشمندی و توانایی همان انسان هایی دارد که انسان مدرن تحقیرشان می کند. اشیا و لوازمی که در موزه ها آه حسرت ما را بر می انگیزند روزگاری لوازم روزمره و پیش پا افتاده پیشینیان ما بوده اند.

فارغ از این بحث کتاب های فراوانی وجود دارد که از نسبت فرهنگ و تکنولوژی سخن گفته اند. تکنولوژی باز از این منظر خنثی و بیطرف نیست. هر تمدن و هر قوم و قبیله ای بسته به تاریخ و جغرافیای خود متناسب با اقتضائات فرهنگی خودش دست به ساخت ابزار می زند. به این معنا روح هر فرهنگی در ابزار آن فرهنگ حلول می کند. معماری ایرانی و اسلامی اقتضائات اقلیمی و فرهنگی ایرانی و اسلامی دارد. البته همواره میان فرهنگ ها تبادلاتی نیز در جریان است. انسانها از یکدیگر می آموزند و دانش و تکنولوژی را از یکدیگر وام می گیرند. اما این آموختن و وام گرفتن آموختنی انتخابی و آگاهانه است. از این رو اشاعه و تبادل فرهنگی با تهاجم فرهنگی تفاوت دارد. آگاهانه بودن، منطبق بر نیاز بودن و دو طرفه بودن در اشاعه و تبادل فرهنگی وجود دارد. در هنگام تبادل ما آگاهانه آنچیزی را که نیاز داریم می آموزیم و چیزهایی را هم به دیگری می آموزیم اما تهاجم فرهنگی در درجه اول برای ما نیاز جدید می سازد و در درجه بعد به شکلی ناخوداگاه و یکطرفه بر ما تحمیل می شود. تفاوت دیگر تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی این است که تبادل فرهنگی میان عامه مردم جریان دارد ولی تهاجم فرهنگی از ناحیه قدرتمندان و ثروتمندان جریان می یابد و تفاوت پنجم اینکه تبادل فرهنگی معطوف به تولید است یاد می دهد که چگونه تولید کنیم و سپس مصرف کنیم اما تهاجم فرهنگی معطوف به مصرف است یعنی کالایی را تحمیل می کند که باید مصرف شود.

اما به نظر من نمی توان ورود کالاهای تکنولوژیک را منشا تهاجم فرهنگی قلمداد کرد. هر کالایی قبل از ورود نیازمند تغییر نگرش و جهان بینی جدیدی است که نیاز ما به آن کالا را توجیه کند. ما قبل از اینکه در عالم واقع و به شکلی انضمامی مصرف کننده و مورد تهاجم کالاها واقع شویم می بایست از نظر ذهنی و کلامی آمادگی لازم را برای تهاجم پیدا کنیم. نه تنها تهاجم فرهنگی و کالایی نیازمند تهاجم زبانی و گفتمانی است بلکه تهاجم عریان فیزیکی نیز محتاج این تهاجم زبانی و گفتمانی است. امریکا قبل از لشکرکشی نظامی در کشور مورد تهاجم گفتمان خودش را رایج می کند. می گوید مگر شما به دموکراسی و حقوق بشر و جامعه مدنی نیاز ندارید؟ خوب پس من می آیم تا این حوائج را برطرف کنم! همین اتفاق در هنگام ورود ابزار غربی نیز می افتد. جالب است که در ابتدا ثروتمندان و روشنفکران و فرنگ رفتگان و قدرتمندان و پادشاهان مورد این آموزش زبانی قرار می گیرند تا دریچه ورود این تهاجم واقع شوند. اگر تبادل فرهنگی در میان عامه مردم و در زندگی روزمره مردم رخ می داد تهاجم فرهنگی نیازمند طبقه ثروتمند و قدرتمند است و این احتمالا به همان پیچیدگی ابزار مدرن مربوط می شود. تکنولوژی های مدرن چیزهایی نیستند که همگان بتوانند تولید کنند و تولیدش را فراگیرند. ابزار مدرن همه گیر نیست اربابانی دارد. ابزار مدرن بیش از آنکه تولید کننده بخواهد مصرف کننده می خواهد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی